نگاهي به جهان گردي در تمدّن اسلامي (3)

تمام سفرنامه ها گزارش هاي جغرافيايي دارند و نويسندگان آنها، زمان رسيدن به شهرها را ياد مي کنند و از آداب و رسوم مردم، بناهاي ديده شده و... گزارش مي دهند؛ اما در کتاب هاي جغرافيا که بر اساس گردش گري نگارش يافته،
دوشنبه، 24 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به جهان گردي در تمدّن اسلامي (3)
 نگاهي به جهان گردي در تمدّن اسلامي (3)

 

نويسنده: علي اکبر ذاکري




 

سفرنامه ها

تمام سفرنامه ها گزارش هاي جغرافيايي دارند و نويسندگان آنها، زمان رسيدن به شهرها را ياد مي کنند و از آداب و رسوم مردم، بناهاي ديده شده و... گزارش مي دهند؛ اما در کتاب هاي جغرافيا که بر اساس گردش گري نگارش يافته، نويسنده پس از عنوان شهر، به شرح آن مي پردازند و فاصله آن را با شهرهاي ديگر گزارش مي دهد. از آن جا که جهان گردان مسلمان بسيارند و سفرنامه هاي فراواني به جاي گذاشته اند ناگزير، به شماري از آنها اشاره مي کنيم و فقط در مواردي به شرح بيشتر مي پردازيم.
1. سفرنامه احمد ابن فضلان: وي در زمان المقتدر بالله به منطقه بلغار رفت. آغاز سفر او صفر سال 309 هـ / 921م. بوده و در 12 محرم 310 هـ/ 922. به نزد پادشاه بلغار مي رسد. اين سفرنامه در مجموعه اي از کتاب هاي خطي آستان قدس رضوي شناخته شد و پس از انتشار سيد ابوالفضل طباطبايي آن را ترجمه کرده و اين ترجمه تاکنون دوبار انتشار يافته است.
2. سفرنامه ابودُلَف، مسعربن مُهَلهَل خزرجي ينبوعي: وي در مدينه به دنيا آمد و در سال 331 - 301 هـ / 942 - 913 م. در دربار شاهزاده ساماني، ناصربن احمد بن اسماعيل به سر برده و در سال 331 هـ / 942 م. به هند سفر کرده و از کشمير، کابل، سيستان و مالابار ديدن کرده است و در سال هاي 331- 343 هـ / 942 - 964م. از شهرهاي مختلف ايران، بازديد داشته است. (1) سفرنامه ي وي وجود دارد. او آن چه نزد عوام شهرت داشته و در سفرنامه خود آورده است.
3 . سفرنامه ابوالقاسم محمد بن حوقل نويسنده ي کتاب صورة الارض: اين اثر به گونه کتاب هاي مسالک و ممالک است. سفرهاي وي نزديک به سي سال طول کشيد. او سفر خود را از مدينة السلام بغداد در روز پنج شنبه هفتم رمضان 331 هـ / 943 م. آغاز کرد و در تمام دنياي اسلام به گردش پرداخت و به تعبير خودش، براي هر منطقه اي تصوير و شکلي قرارداد که موضع و جايگاه آن مشخص باشد. (2)
وي در سال 340 هـ / 951م. اصطخري صاحب المسالک و الممالک را ملاقات کرده است. زمان نگارش کتابش را سال 367هـ/ 977م. دانسته اند. (3)
4 . سفرنامه حکيم ناصر خسرو قبادياني مروزي (394 - 481 هـ/ 1004 - 1088 م. ): اين اثر از مشهورترين سفرنامه ها به زبان فارسي است. ناصر خسرو سفر خود را در 23 شعبان 437 هـ / 1045 م. از مرو به جانب سرخس آغاز کرد و در روز سه شنبه 26 جمادي الاخري سال 444 هـ / 1052 م. به مدت شش سال و هفت ماه و 22 روز به پايان برد. از شهرهاي ايران، مصر، سوريه، مکه و مدينه، بيت المقدس(4) و ديگر مناطق اسلامي ديدن کرد و گزارش هاي مفيدي از اين ديدارهاي خود به جاي گذاشت.
5. سفرنامه ابوالفتح کراجکي ( م 4449 هـ / 1057م. ) صاحب کنزالفوائد: وي گزارش هاي متفرقي از آن در کتاب خويش، کنزالفوائد داده که در مقدمه آن اشارت رفته است. ابن ابي طي حلبي، در شرح حال حسن بن بشر بن علي بن بشر طرابلسي به آن اشاره کرده است. (5)
6. سفرنامه ابراهيم بن يعقوب طرطوشي ( م: 478هـ / 1085م. ):
سفرنامه وي الاخبار المستقاة نام دارد و به فرانسه و آلمان سفر کرده و قزويني از کتاب وي گزارش داده است. (6)
7. سفرنامه ابوالقاسم، احمد بن سليمان بن خلف تحبيبي اندلسي (493هـ/ 1100م. ). (7)
8. سفرنامه محمد بن رشد مالکي (520 - 595 هـ/ 1200م. ) (8)
9. سفرنامه ابن جبير ابوالحسن محمد بن جبير اندلسي (540- 614هـ / 1145- 1218م. ) که در تاريخ 578 هـ/ 1183م. نگاشته شده و به تازگي ترجمه ي آن را آستان قدس رضوي منتشر کرده است.
10. سفرنامه محمد بن علي بن محمد انصاري به نام عيون الاخبار. وي در اين اثر، سفر خود را به سراسر سوريه، فلسطين و مصر در سال هاي 585 هـ / 1142 م. شرح کرده است. (9) وي در اسيوط مصر به مدت بيست سال قاضي بوده و در سال 600 هـ / 1204 م. در همان جان در گذشت. (10)
11. سفرنامه شيخ ابوالحسن علي بن ابي بکر هروي به نام الاشارات إلي معرفة الزيارات. اين کتاب گزارش مختصري است از مکان هاي زيارتي که شيخ هروي بازديد کرده و اظهار مي دارد که بسياري از آن چه که گذشتگان گفته اند از بين رفته است. او به شهرهاي شام، عراق، خراسان، مغرب، يمن و شهرهاي فرنگ و مصر و روم سفر کرده است. پادشاه فرنگ از او خواسته که در ديار وي بماند، ولي شيخ هروي نپذيرفته است. او از زاهداني است که بدون سرمايه و زاد و توشه به سياحت پرداخته است و در سال 611 هـ / 1215م. چشم از جهان فرو بسته است. (11)
12. سفرنامه نباتي (12) ( م: 636 هـ / 1239 م. ).
13. سفرنامه ابومحمد عبدري ( م: 688 هـ/ 1289م. ) اهل والنسيا که از سفر خود به سراسر آفريقاي شمالي گزارشي نوشته است. او در سفر زيارتي خود به مکّه و در بازگشت از اين مسير در گذشته است. (13)
14. سفرنامه هاي طيبي (14) ( م: 698 هـ / 1299. ).
15. سفرنامه تجاني (15) ( م 708 هـ/ 1308 م. )
16. سفرنامه محمد بن عمر بن محمد بن رشيد فهري سبتي ادريسي (657 - 721 هـ / 1259 - 1321 م. ) وي در سبته چشم به جهان گشود. (16) و واعظ مسجد اعظم غرناطه بود. وي در سال 683 هـ / 1283 م. سفري به مصر و شام و حرمين شريفين داشت و سفرنامه خود را ملء العيبة فيما جمع بطول الغيبة في الرحلة الي مکة و طيبة نام نهاد. (17) اين کتاب در شش جلد تنظيم شده بود که ابن حجر به آن دست يافته و از آن بهره برده است.
17. سفرنامه شرف الدين ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهيم لواتي طنجي، معروف به ابن بطوطه ( 703 - 777هـ / 1303 - 1376م. ) با نام تحفة النظار في غرائب الامصار و عجائب الاسفار از سفرنامه هاي معروف و مفصلي است که گزارش هايي درباره ي جهان دارد. او، سفر خود را در روز پنج شنبه دوم رجب 725 هـ / چهارم ژوئن 1325 م. در بيست و دو سالگي از طنجه در مراکش آغاز کرد. (18) و اين سفر حدود سي سال طول کشيد و آن گاه به مراکش بازگشت. (19)
18. سفرنامه عبدالرحمن ابن خلدون ( م: 808 هـ/ 1405 م) صاحب مقدمه والعبر، از اندلس تا سمرقند بوده است. (20)
19. سفرنامه تقي الدين ابو عمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن الصلاح شهرزوري ( م: 843 هـ/ 1440م. ) که به شرق سفر نموده و در آن نکته هاي مهم و سودمندي است. (21)
20. عبدالرزاق کمال الدين بن اسحاق سمرقند (816 - 887 هـ / 1413- 1482م. ) در هرات به دنيا آمد و در همان جا در گذشت. وي به عنوان سفير به هندوستان رفت و پس از سه سال اقامت در شرق، کتاب مطلع السعدين و مجمع البحرين را نگاشت و در آن يافته هاي سفر خويش را گزارش داد. (22)
21. سفرنامه ي جلال الدين سيوطي ( م: 901 هـ / 1496م. ) به فيوم، مکه و دمياطه. (23)
22. سفرنامه بدرالدين محمد بن رضي الدين غزي ( م: 984 هـ / 1576م. ) به منطقه روم که تقي الدين سُبُکي در طبقاتش از آن بسيار نقل مي کند. (24)

سفرنامه هاي عصر صفوي

با تشکيل دولت صفويه (907- 1148- هـ / 1502 - 1736م. ) ورود گردش گران فرنگي به حوزه جهان اسلام فراوان شد؛ چرا که غرب به پيشرفت هايي دست يافته بود و دنبال منابع درآمد مي گشت. در اين روزگار مسلمانان نيز سفرهاي گوناگوني را به ديگر مناطق اسلامي داشته اند. ويژگي سفرنامه هاي اين دوران محدود بودن آنها به حج و يا برخي سرزمين هاي اسلامي است. با تشکيل حکومتي شيعي در ايران علماي جبل عامل به اين کشور هجرت کرده و گروهي از آنان سفرنامه هايي در اين باره نگاشته اند. ديگر سفرنامه مربوط به سفر به هند، مکه و مدينه است و از آن جا که از اين زمان به بعد، سفرنامه ها زياد شده فقط به برخي از آنها اشاره مي شود:
22. سفرنامه شيخ عزالدين حسين بن عبدالصمد الحارثي ( م: 984 هـ / 1576) پدر شيخ بهائي که از جبل عامل به ايران آمده و مدتي قاضي شهر هرات بوده و در هجر بحرين از دنيا رفته است. (25)
23. سفرنامه شيخ محمد بن علي بن محمد حرّ عالمي عمومي صاحب وسائل که در سال 1081 هـ / 1670 م. در گذشته است. (26)
24. سفرنامه سيد عليخان مدني شيرازي ( م: 1120هـ / 1707م ) صاحب رياض السالکين ( شرح صحيفه سجاديه ) که در سال 1075 هـ/ 1761 م. آن را نگاشته و گزارش هاي سفر خود را به هند همراه با نکته هاي ادبي ارائه کرده است، به نام: « سُلوة الغريب و اسوة الاديب ». (27)
25. سفرنامه مير عبدالطيف خان شوشتري از 1190 - 1216 هـ / 1776 - 1801 م. به نام تحفة العام که گزارش هايي از نواحي جنوبي ايران، شوش، عراق و هند آورده است.

سفرنامه هاي شعري

از قرن دهم به بعد شيوه ي خاصي در نگارش سفرنامه ها رايج گرديد. شماري از کساني که به گردش گري پرداخته بودند، شرح سفر خويش را در قالب شعر ارائه دادند که به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم:
1. شيخ نجيب الدين علي بن محمد بن مکي، شاگرد صاحب معالم ( م: 1011 هـ/ 1603 م. ) و شارح اثني عشريه. وي در هنگام سفر به شهرهاي يمن، حجاز، ايران، هند و عراق، خاطرات خويش را در قالب شعر مي سروده که اشعار سفرنامه او به حدود 2500 بيت مي رسد. (28)
2. رحلة الشتاء و الصيف، عنوان سفرنامه سيد مهدي بن علي بحراني ( م: 1243 هـ / 1827م. ) به کاظمين است که آن را به نظم در آورده است. او سه سفرنامه ديگر نيز دارد:
الف) سفر به ناجيه؛
ب) سفر به حيره؛
ج) سفر به کوفه.
3. سفرنامه حبيب بن طالب بغدادي، ساکن جبل عامل که طي اشعاري در سال 1263 هـ / 1847م. نگاشته است. (29)
4. سفرنامه حج فقيه دانشمند حاج محمد بن حسن بن حاج محمد صالح ( م: 1336 هـ / 1918م. ) در هزار بيت. (30)
سفرنامه هاي زيادي از دوران قاجار به شهرهاي فرنگ به جاي مانده که ياد کرد آنها را لازم نمي دانيم.

غرب رفتگان عصر صفوي

بيشتر سفرنامه هاي عصر صفوي به خامه ي دانشمندان وعلما نگارش يافته است که سفرهاي محدودي داشته اند. با توجّه به اين که در آن زمان بسياري از جهان گردان غربي به ايران مي آمدند که برابر گزارشي از 147 سفرنامه جهان گردان فرانسوي در نيمه دوم سده ي 17، پنجاه و دو دوره ي آن، درباره ي ايران بوده است. (31) گزارش کمتري از سفر جهان گردان ايراني به غرب ديده مي شود. آيا ارتباط بين ايران و اروپا در عصر صفوي يک سويه بوده است؟ آيا کساني که در سفرهاي رسمي شرکت مي کردند گزارشي از سفر خود ارائه نکرده اند؟ متأسفانه بايد پذيرفت از گزارش سفرهاي نمايندگان دولت ايران به غرب که شامل هلند، آلمان، انگليس، پرتغال و حتي روسيه مي شود، گزارش هاي پراکنده اي در دست است و برابر نظر شماري از صحب نظران، سفرنامه اي وجود ندارد به دو علت:
1. شماري از کساني که به دنياي غرب و اروپا گام نهاده اند و مي توانسته اند با گزارش پيشرفت هاي اروپا، مردم ايران را از آن بياگاهانند، پس از بازگشت به ايران دچار مرگ ناگهاني شدند؛ زيرا از نظر دستگاه حکومتي مأموريت خويش را به درستي انجام نداده بودند. از جمله دنگيتربيک روملو بود که در سال 1021 هـ / 1612 م. به دربار فيليپ سوم پادشاه اسپانيا و پرتغال رفته بود. به محض ورود به ايران به فرمان شاه عباس، مثله و به دار آويخته شد.
و نقد علي بيک که در سال 1036 هـ / 1629 م. به دربار انگلستان رفته بود، از ترس کيفر شاه در مسير بازگشت خودکشي کرد و شاه عباس از اين کار او خيلي خوشحال شد و گفت: اگر چنين نمي کرد:
بدن او را به شمار روزهاي سال تکه تکه مي کردم و آن را در بازار مي سوزاندم. (32)
از اين روي، به نظر مي رسد در زمان ارتباط گسترده ايران با دنياي غرب، شاهان مستبد با سفيران خود به شايستگي رفتار نمي کردند، تا کسي جرأت کند و يا فرصت داشته باشد سفرنامه بنويسد و اوضاع آن مناطق را گزارش دهد.
2. شماري از مأموران ايران، در روزگار صفوي پس از سفر به اروپا، دين خود را تغيير مي دادند و از بازگشت به ايران خودداري مي ورزيدند، از جمله: امامقلي سلطان حق وردي و اوروج بيک بيات به سال 1011 / 1602م. در اسپانيا دست از عقايد تشيع خود برداشت و کيش کاتوليک را انتخاب کرد. از وي گزارش هايي درباره ي سفرش به اروپا به جاي مانده که به نام پادشاه اسپانيا نگاشته است. (33)
به نظر مي رسد اين دو عامل که دور نيست با توطئه پنهاني مأموران غربي بوده، در ناکامي اين سفرها مؤثر بوده است.
لازم به يادآوري است که شماري از مسيحيان نيز، در آن زمان در ايران مسلمان شدند. (34)

جهان گردان غرب

در آن زمان که تمدّن اسلام شکوفا و پر رونق بود، گزارشي از جهان گردان غرب در محدوده ي جهان اسلام ثبت نشده است؛ زيرا غربي ها در دوران توحش قرون وسطايي به سر مي بردند و دانشمندان غير مسلماني که در محدوده ي امپراتوري اسلامي بودند، جذب دستگاه خلافت و حکومت مي شدند. بسياري از شخصيت ها و خاندان هاي مؤثر و داراي موقعيّت در اسلام، سابقه ي علمي غير اسلامي دارند. گروهي از آنان پس از ورود به حوزه ي خلافت اسلامي، مسلمان مي شدند و يا فرزندان آنان اسلام را انتخاب مي کردند. خاندان برامکه، پدر ابن خرداد به، خاندان نوبخت و خاندان هاي با نفوذ ديگر از جمله اينان بودند. حتي افرادي مانند ابن مقفع، که به نظر مي رسد اسلام را نيز نپذيرفته بودند، در دارالترجمه خلافت به کار مي پرداختند و اشخاص مانند ابن ميمون که يهودي بود، تمام کتاب هاي خويش را به عربي نگاشت و جزو دانشمندان جهان اسلام به شمار مي آيد. (35)
و اين نشانه ي عظمت تمدّن است که مي تواند نيروهاي گوناگون را با عقايد مختلف جذب کند. از اين روست که ما تا قرن ششم هجري، گزارشي دقيق از جهان گردان غربي در حوزه ي اسلام نمي يابيم، گرچه به نظر مي رسد افرادي از کشورهاي غير مسلمان اروپا به اندلس سفر کرده و به سير و سياحت مي پرداخته اند. سفر جهان گردان اروپايي غير مسلمان به سرزمين هاي اسلامي در آغاز، جنبه پژوهشي داشته است و افراد به خاطر آگاهي از وضعيت اقليت هاي مذهبي و مراکز مربوط به آنها به گردش گري در دنياي اسلام پرداخته اند؛ اما به مرور که دنياي غرب رو به رشد علمي و اقتصادي نهاد و جهان اسلام به رکود گراييد، با هجوم جهان گردان غربي به جهان اسلام رو به رو مي شويم.

هدف هاي گردش گران غرب

جهان گردان غرب، به ظاهر هدف خود را ديدار از کشورهايي معرفي مي کردند که داراي سابقه تمدّن کهن هستند و اظهار مي کردند که مي خواهند با دانش، فرهنگ و آداب اين ملل متمدن آشنا شوند؛ اما در واقع هدف ها و انگيزه هاي ديگري را نيز دنبال مي کرده اند که مهم ترين آنها عبارتند از:
1. تبليغات مذهبي.
2. بهره وري سياسي.
3. کسب منافع تجاري و امتيازات اقتصادي.
4. فراهم آوردن زمينه لازم اجتماعي و سياسي براي صدور فرهنگ و کالاهاي خود. (36)
براي آگاهي از انگيزه هاي مذهبي آنان توجّه به اين نکته کافي است که نخستين دستگاه چاپ که به سال 1048 هـ / 1638 م. به ايران آورده شد، از آن ارامنه بود و نخستين کتابي که چاپ کردند، کتاب مقدسي از آنان بود. (37) يعني دنياي مسيحيت براي پيش رفت کار خويش از ابزار پيش رفته سود مي بردند. در حالي که نخستين چاپخانه دولتي ايران پس از سال 1234 هـ / 1819م. توسط ميرزا صالح در تبريز به کار گرفته شد. (38)
بايد توجّه داشت که مأموريت جهان گردان غربي ويژه ي موارد بالا نبود، بلکه در موارد بسياري آنها به خاطر مأموريت هاي ويژه به کشورهاي اسلامي سفر مي کردند. ايجاد مذهب وهابيت در ميان اهل سنت و بهائيت در بين شيعيان از اين گونه است.

گروه هاي گردش گر غربي

از هدف هاي آنان که بگذريم، سفر اروپاييان به جهان اسلام، به دليل ها و علاقه هاي گوناگون و در شکل هيئت هاي جورواجور انجام مي پذيرفت.

1. تجار:

شماري از جهان گردان تجار بودند، از اين روي مخارج سفر، کارهاي دستي و کالا براي آنان اهميّت بيشتر داشته و در گزارش هاي خويش توجّه به مسائل اقتصادي داشته اند. گروهي از اين تاجران، توجّه ويژه اي به اقليت هاي مذهبي در جاي جاي سرزمين هاي اسلامي داشته و آمار دقيقي از آنها ارائه داده اند.

2. فرستادگان رسمي:

توجّه و دقت اين گروه بيشتر به تشريفات رسمي بوده است و درباره ي شهر سازي، شرايط سفر و آداب و رسوم کشور مطالبي نگاشته اند. و گاهي، با آن چه در کشور خود ديده بودند، مقايسه مي کنند. جهان گردان آلماني از اين دسته اند.

3. نجبا و دانشمندان:

اينان به خاطر ماجراجويي، تفريح و يا تحقيق، به شرق مسافرت مي کردند. بيشتر گزارش ها و آگاهي هاي جغرافيايي، علوم تاريخي، هنر، تشريح رسوم و مذاهب و قبايل و زبان ايران در عصر صفوي و زمان هاي ديگر از تلاش اينان سرچشمه مي گيرد.

4. هيئت هاي مذهبي:

شماري از جهان گردان را هيئت هاي مذهبي تشکيل مي دادند که نوشته هاي آنها درباره ي تجارت، ساختار اقتصادي کشور و مذاهب سرزمين اسلام است و بررسي ابزاري که براي گسترش تلاش هاي آن ها لازم بوده است.

5. نيروهاي متخصص:

شماري از گردش گران را نيروهاي متخصص و گاه آشنا به امور نظامي تشکيل مي دادند. همين تخصص ها آنها را به قلب دربارها مي برند و دور نيست که اين دسته هدف هاي سياسي پنهاني نيز در سر داشتند.
اينک به گزارشي از سفر جهان گردان غرب به جهان اسلام و به ويژه ايران مي پردازيم، تا سير فراز و فرود گردش گري و رمز آن نيز که در پيوند با تمدّن و پيش رفت است، روشن گردد و با توجّه به اين که منابع ما بيشتر مربوط به ايران است، نام کساني آورده مي شود که به ايران آمده اند و ممکن است گردش گري در ديگر مناطق اسلامي نيز داشته باشند.

نخستين جهان گردان غرب در دوره ي اسلامي

نخستين جهان گرد غربي که در دوران تمدّن اسلامي، به ايران و کشورهاي اسلامي سفر کرده، بنيامين بن جناح، از اهالي تودلاي اسپانياست. وي در بين سال هاي 560- 569 هـ/ 1165- 1174 م. در شرق به سير و سياحت پرداخته است. او، مردي تاجر پيشه از يهودان اندلس بوده است. او دوست داشته در شهرهاي عالم سير کند و درهر شهري با برادران يهودي خود و اوضاع آنان آشنا گردد. بنيامين سفر خود را از بارسلون آغاز کرده و عراق را در زمان خليفه عباسي المستنجد بالله ( خلافت 555- 566 هـ / 1160 - 1170 م. ) ديده است. جالب اين که در گزارشي که از قدس دارد، تنها يک يهودي در آن شهر سکونت داشته است. (39)
ديدار او از ايران به روزگار حکومت سلجوقيان بوده است او ضمن ديدار با جوامع کليمي به کار تجارت نيز، مي پرداخته است. بنيامين پس از ديدار از شوش و چند شهر ديگر در غرب ايران، به هندوستان مي رود. او نخستين جهان گرد غربي است که بعد از دوران باستان درباره ي منطقه ي خليج فارس مطالبي از خود به جاي گذاشته است. بنيامين درباره ي شهر همدان و معبدي که در آن استر و مردخاي مدفون است، توضيحاتي ارائه داده است. (40)
در رديف وي مي توان از خاخام موسي پتاچياد، ياد کنيم که در فاصله ي سال هاي 576 - 582 هـ / 1181 - 1187 م. از زادگاه خود شهر پراگ چکسلواکي، سفر را آغاز کرده و از راه لهستان و روسيه به غرب ايران سفر کرده و درباره ي آرامگاه دانيال نبي و شوش گزارشي تهيه نموده است. (41)

جهان گردان خارجي از قرن هفتم به بعد

حضور گردش گران غربي در منطقه اسلامي و ايران، گذشته از هدف هاي استعماري، به پيشينه ي تمدّن کهن و اسلامي بستگي دارد. در اين جا مناسب است فهرست مختصري از جهان گرداني که در قرن هفتم تا قرن دوازدهم به ايران آمده اند ارائه دهيم تا کساني که بخواهند در اين برهه تاريخي به تحقيق بيشتر بپردازند به آن مراجعه کنند.
1. مارکوپولو، جهان گرد معروف ونيزي در سال 669 هـ / 1271 م. با پدر و عموي خود از شهرهاي ايران مانند تبريز، سلطانيه، ساوه و کاشان ديدن کرده است. (42)
2. حيواني دمونته کورنيو، در سال هاي 688- 692 هـ / 1289 - 1293 م. مقارن با آخرين سالهاي سلطنت ارغون به ايران آمده است.
3. ايکولده دامونته کروچه، قبل از سال 690 هـ / 1291م. به سفر پرداخته است.
4. او دوريکو داپور دنون، ما بين سال هاي 716- 718 هـ / 1316 - 1318 م. به روزگار فرمانروايي سلطان ابوسعيد خان بهادر، آخرين فرمانرواي سلسله ايلخانان بزرگ مغول به ايران سفر داشته است.
5. فريرجور دانوس، سياح ديگري است که ما بين سال هاي 721- 731 هـ / 1321 - 1331 م. به ايران سفر داشته است.
6. جيواني دامار يونولي، نيز در فاصله سال هاي 748 - 754 هـ / 1347 - 1353 م. در دوران حکومت ايلخانان کوچک از ايران ديدن کرده است. (43)
7. سفرنامه ي کلاويخو. سفرنامه اي است که سفير پادشاه اسپانيا در دربار تيمور نوشته سال 806- 809 هـ / 1403 - 1406م. وي از اسپانيا به ايران آمده و از شمال غربي تا اقصي ناحيه شمال شرقي ايران را پيموده و از اوضاع اجتماعي، اداري و سياسي ايران، در دوران تيمور، گزارش داده است. (44) اين سفرنامه، توسط مسعود رجب نيا، ترجمه شده است.
8. سفرنامه آمبر و سيوکنتاريني که از سوي دولت ايتاليا و در جهت خدمت به مسيحيت و پيش رفت آن، به دربار اوزن حسن، از پادشاهان آق قويونلو مي آيد و او را تشويق مي کند با دولت عثماني بجنگد و پس از آن ايران را ترک مي کند و گزارش سفر خود را که از 1473- 1477 م/ 877 - 881 هـ . طول کشيده است در سفرنامه ي خود مي آورد. (45)
9. سفرنامه ونيزيان در ايران، نوشته پنج سوداگر ونيزي در زمان آق يونلوها ( اوزن حسن )، ترجمه منوچهر اميري.

جهان گردان غربي عصر صفوي

عصر صفويه، دوران درخشاني از تمدّن اسلامي، پس از حمله مغول است. آثار به جاي مانده از آن زمان بسيار است، با اين که برخي از آثار دوران صفويه را کارگزاران ناشايست قاجار از بين بردند. آوازه امپراتوري دولت ايران، و مقابله آن با دولت عثماني، سبب شد که دولت هاي اروپايي به آن توجّه خاص داشته باشند. و بيشتر دولت هاي مطرح اروپا، سفير و يا نماينده به ايران اعزام کنندو گروهي نيز براي تجارت، که در آن زمان در ايران رونق داشت، به اين کشور سفر کرده اند. و بيشترين سفرهاي اروپاييان مربوط به اين عصر است که از دوران طلايي تمدّن اسلامي است. البته شماري از اينان که سفرنامه نگاشته اند سفير و يا مبلّغ مذهبي بوده اند:

1 . وينچنتود الساندري:

از فرستادگان ونيزي بود که در سال هاي 982 - 977 هـ/ 1574 - 1571م. در ايران به سر مي برده است. گزارش او شرح کاملي از دربار شاه طهماسب اوّل است. اطلاعات جالبي درباره ي نواحي و ممالک ايران، محصولات، خلق و خوي مردم، شخص شاه، وضع حکومت و دربار، چگونگي آداب و عادات و رسوم حاکم بر ايران، شيوه ي اداره ي دستگاه دادگستري و حکومت ايران در اختيار مي گذارد.

2. ژرژتکناندر فن گابل:

شاه عباس کبير در سال 1007 هـ / 1599 م. آنتوني شرلي را همراه با يکي از درباريان خود به نام حسينعلي بيک به سفارتي مأمور کرد.
تکناندر در گزارش خود ضمن توصيف مراسم بارعام و تشريفات دربار، به ذکر انگيزه هاي دشمني ايران با ترکان مي پردازد.

3. سفرنامه پيترودلاواله:

وي از 4 ژانويه 1617 تا ژانويه 1623 م/ 1026 - 1032 هـ. در ايران بوده است و پس از آن به هند مي رود و در سال 1035 هـ / 1626م. به ايتاليا باز مي گردد.

4. دن گارسيا دسيلوا فيگوئروا:

به عنوان سفير فيليپ سوم پادشاه اسپانيا در سال 1598/ - 1621 به دربار شاه عباس اوّل آمده و اقامت او در دربار ايران دو سال به درازا کشيده است.

5. آدام اولئاريوس:

در سال 1053 هـ / 1643م. از هامبورگ حرکت مي کند و بعد از سفر به روسيه ي، به ايران مي آيد. دفتر چهارم سفرنامه وي مربوط به ايران است.

6 . ژان شاردن:

جهان گرد فرانسوي است که در سال 1075 هـ / 1664م. گذري به ايران داشته و در زمان شاه عباس دوم به ايران آمده و شش سال در اصفهان مانده و به سال 1670 م/ 1081 هـ. به پاريس بازگشته است. سپس با جواهرات گران بها به اصفهان آمده و سه سال اقامت گزيده و سال 1088 هـ / 1677 م. به اروپا بازگشته است. ترجمه جديدي از سفرنامه وي توسط اقبال يغمائي انجام گرفته است.

7. ژان باتيست تاورنيه:

از بزرگ ترين سياحان قرن هفدهم ميلادي است. وي بين سال هاي 1041- 1079 هـ / 1634 - 1668 م. شش سفر به مشرق داشته و در تمام آنها به ايران سفر کرده است.

8. انگلبرت کمپفر:

پزشک و دانشمندي بوده که با فرستادگان سوتوي در سال 1683م. عازم دربار شاه سليمان شده است. هيئت همراه او در 29 مارس 1984 م/ 1085 هـ. به اصفهان رسيده اند. اين سفرنامه توسط کيکاووس جهانداري ترجمه شده است.

9. سفرنامه سانسون:

وي مبلّغي مسيحي بوده که در زمان حکومت شاه سليمان صفوي (1077- 1105 هـ / 1666- 1694م. ) براي ترويج دين مسيح به ايران آمده است. او، به اقتضاي شغلش گزارش هاي جالبي از موقعيت و مناصب روحانيون ايران ارائه داده است.

10. سفرنامه کروسينسکي:

کشيش لهستاني که در زمان حمله ي افغان ها به ايران و سقوط سلسله ي صفوي در سال 1135 هـ / 1722 م. در ايران بوده است. کروسينسکي به عنوان پزشک دربار محمد افغان بوده و پس از روي کار آمدن اشرف افغان، همراه هيئتي در بهار 1138 هـ / 1725م. ايران را از راه ترکيه ترک گفته و به اروپا رفته است. (46)
کمپفر در آغاز سفرنامه خود با اشاره به دوران باستاني ايران و عصر سلجوقيان درباره ي دوران صفويه مي نويسد:
ايران امروز؛ يعني در دوره ي فرمانروايي صفويه نيز به همان درجه اهميّت دارد و به همان مقدار شکوفان و آشتي خواه است که در گذشته بود. قدرتي است مشهور نشده که هراس در دل شرقيان افکنده و همه جهانيان را به اعجاب واداشته است. (47)
با تسلط افغان ها، بر ايران هرج و مرج و ناامني بر کشور حکم فرما مي شود و وحدت ملي که در زمان پادشاهان صفويه ايجاد شده بود، از بين مي رود. دولت افشاريه که با فعاليت ها و مبارزات سخت نادرشاه ( 1148 - 1160 هـ / 1736 - 1747م. ) نوعي ثبات و وحدت ملي ايجاد کرده بود، دوام چنداني نمي يابد. (48) دولت زنديه نيز که در جنوب ايران تشکيل شد، متزلزل بود و در مجموع کمتر از 50 سال دوام يافت. (49) در نيتجه ي اين بي ثباتي، حضور جهان گردان خارجي در ايران کم شده است و گزارش هاي اندکي از سياحان اروپايي در اين برهه از تاريخ ايران داريم. با استقرار حکومت قاجار در سال 1193 هـ / 1779م. و انتقال پايتخت به تهران در سال 1200هـ / 1786م. (50) يک نوع ثبات و امنيت در ايران ايجاد مي شود. از اين زمان به بعد حضور سياحان اروپايي که برخي افسر نيز بوده اند. بيشتر مي شود که گزارش آن از محدوده ي اين مقال خارج است.

نتيجه:

از آن چه گذشت نتيجه و فايده هاي گوناگوني به دست مي آيد:
1. پيوندي ژرف ميان تمدّن و جهان گردي است. گردش گري را مي توان از شاخصه هاي توسعه و تمدّن دانست. کشورهايي که از رشد بالايي برخوردارند، جهان گردان بيشتري دارند و ملتي که در ضعف و فقر به سر مي برد گردش گران کمتري دارد.
2. گردش گري نقش زيادي در انتقال دانش ها و فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعي دارد. چنانچه ملتي خودباخته باشد، از فرهنگ بيگانگان متأثر مي شود؛ اما اگر خود از فرهنگ پر مايه و سرشاري برخوردار باشد و به خودباوري رسيده باشد، مي تواند ديگران را تحت تأثير قرار دهد.
3. لازمه ي رشد صنعت گردش گري در کشورهايي که جاذبه هاي سياحتي دارند، ثبات و امنيت است. براي جذب گردش گر، لازم است بستري آرام و مطمئن فراهم شود. و بر آن تأکيد و تبليغ گردد. ديده شد که در دوران ناامني، جهان گردان کمتري به ايران سفر کرده اند.
4. گردش گران مسلمان، به طور کلي در سفرهاي خود انگيزه هاي مثبت داشته اند و براي کسب دانش و تعالي آن تلاش مي ورزيده اند. در برابر، شماري از جهان گردان غرب هدف هاي سياسي را دنبال مي کرده اند و در جهت ايجاد اختلاف و تفرقه ميان مسلمانان تلاش داشته اند. از اين روي، امروزه نبايد از هدف هاي سياسي آنان غافل بود.
5. فقيهان و دانشمنداني که به گردش گري پرداخته اند، ديدگاه هاي آنان از ژرفا و پختگي بيشتري برخوردار است و با شبهه هاي مخالفان و پاسخ آنها آشنايي بيشتري دارند.
6. در گردش گري از پيامدهاي ناخوش آيند احتمالي آن، نبايد غافل بود. بايد با هوشياري عمل کرد و جهان گردان را با فرهنگ ملي، اسلامي خود آشنا ساخت و بايد دقت کرد که حضور آنان زمينه اي براي بي هويتي در جامعه نباشد و فرهنگ خاصي را گسترش ندهند.

پي‌نوشت‌ها:

1. خدمات، مسلمانان به جغرافيا، ص 36.
2. ابوالقاسم بن حوقل نصيبي، صورة الارض، ص 3، دار صادر، بيروت.
3. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 38.
4. سفرنامه ناصرخسرو، با تصحيح و تعليق دکتر محمد دبيرسياقي، ص 15، کتابفروشي زوار.
5. الذريعه، ج10، ص 165.
6. دائرة المعارف الاسلاميه، ج7، ص 22 و 25.
7. معجم المؤلفين، عمر رضا کحاله، ج1، ص 237؛ کشف الظنون، ج1، ص 836.
8. کشف الظنون، ج 1، ص 835.
9. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 56.
10. معجم المؤلفين، ج11، ص 59.
11. کشف الظنون، ج1، ص 96؛ موسوعة العتبات قسم المکه، ج2، ص 147، مؤسسه ي اعلمي بيروت؛ دائرة المعارف الاسلاميه، ج7، ص 30.
12. دائرة المعارف الاسلاميه، ج7، ص 30.
13. همان.
14. همان.
15. همان.
16. زرکلي، الاعلام، ج6، ص 314.
17. کشف الظنون، ج1، ص 836.
18. سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه، محمد علي مؤحد ج1، ص 6، سازمان انتشارات علمي و فرهنگي.
19. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 50.
20. کشف الظنون، ج1، ص 835؛ الذريعه، ج10، ص 165.
21. کشف الظنون، ج1، ص 835.
22. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 61.
23. کشف الظنون، ج1، ص 836؛ الذريعه، ج10، ص 165.
24. همان.
25. الذريعه، ج10، ص 167.
26. همان.
27. همان، ج12، ص 1224.
28. الذريعه، ج10، ص 167.
29. همان.
30. همان، ص 170.
31. نخستين رويارويي هاي انديشه گران ايران...، ص 111.
32. همان، ص 159.
33. همان، ص 160.
34. سفرنامه ي شاردن، ترجمه اقبال يغمائي، ج2، ص 619، انتشارات توس، تهران.
35. دائره المعارف بزرگ اسلامي، ج4، ص 2.
36. سيري در سفرنامه ها، ص 12.
37. دکتر عبدالهادي حائري، نخستين رويارويي هاي انديشه گران ايران، ص 150، اميرکبير.
38. همان، ص 312.
39. موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خليلي، ج5، ص 147، قسم القدس، ج2.
40. مسعود نوربخش، مسافران تاريخ، ص 59؛ فرهنگ معين، ج5، ص 135، نشر جيران.
41. همان، ص 59.
42. مسافران تاريخ، ص 87، فرهنگ معين، ج5، ص 358.
43. مسافران تاريخ، ص 91، 92، 93، چاپ دوم اين کتاب با عنوان « با کاروان تاريخ » منتشر شده است.
44. فرهنگ معين، ج5، ص 767؛ ج6، ص 1586.
45. سيري در سفرنامه ها، ص 36.
46. نظام حکومت ايران در دوران اسلامي، دکتر غلامرضا ورهرام، ص 170- 188، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
47. انگلبرت کمپفر، سفرنامه ي کمپفر، ترجمه کيکاووس جهانداري، ص 13، خوارزمي.
48. سلسله هاي اسلامي، ص 260.
49. همان، ص 263.
50. همان، ص 265.
يادآوري: در برابر سازي سال هاي هجري و ميلادي، از کتاب « تقويم و تقويم نگاري در تاريخ »، نوشته: دکتر ابوالفضل نبئي، استفاده شده است.

منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان مجله فقه، (1388)، جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ سوم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط