یوسفی كه میخواستم
یوسفی كه میخواستم/
•پدید اورندگان : | محمدرضا یوسفی , رضا كریمی , |
•ناشر : | نشر پیدایش |
•سال نشر : | 1380 |
• نوع کتاب : | تالیف |
• رده سنی : | 0 |
• تیراژ : | 5000 |
• نوع جلد : | شومیز |
• شابک : | 964-349-065-3 |
• تاریخ نشر : | 1380/8/12 |
• محل نشر : | تهران |
• زبان : | فارسی |
• زبان اصلی : | فارسی |
• تعداد صفحات : | 216 |
• قیمت : | 12000 |
• نوبت چاپ : | 1 |
• قطع : | رقعی |
• شماره جلد : | 0 |
• چکیده : | رمان حاضر كه برای نوجوانان و جوانان تالیف شده متاثر از قصههای شاهنامه، و حماسههای زندگی ایلی و عشایر بختیاری به رشته تحریر درآمده است .داستان، ماجرای دختری است به نام شیرین كه در قصری فیروزهای زندانی است .او یادگار سرداری است به نام میرسالار "كه در جنگی مبهم كشته شده و خاطرههایی از آزادمنشی و جوانمردی از او برجای مانده است .از همین رو، بسیاری بر این باورند كه هر كس به شیرین دست یابد، وارث آن خاطرهها و قهرمانیها خواهد بود .بر این اساس، والی، شیرین را در قصر فیروزهای زندانی كرده و نگهبانهای بسیاری برای مراقبت از او گماشته است تا كسی به او دست نیابد .از سوی دیگر استاد بهرام، كاشیكار پیر و هنرمند را با شاگردش "فرهاد "به قصر فیروزهای آورده تا دیوارهای قصر را كه در اثر یورش سپاهیان یاغی دشمن خراب شده، باز سازی كنند .فرهاد كاشیكار به موهای شیرین مینگرد و چهره او و سیمای ارنواز و شهنواز ـ از شخصیتهای شاهنامه ـ همچنین یادها و خاطرههای سردار را با كاشی بر دیوار نقش میكند .شیرین و فرهاد با هم گفت و گوهای بسیاری دارند .هر دو به دنبال گمشده خویش و در تلاش یافتن آن هستند .شیرین به طریقی مطلع میشود كه پدرش را نوكرهای والی كشتهاند .از سوی دیگر، یاغیها برای حفظ حرمت خود و جلوگیری از مردم فریبی والی، تلاش میكنند شیرین را نجات دهند .به زودی اهل ایل میرسالار (ایل پشتكوه) همراه با یاغیها به شهر میریزند تا شیرین را نجات دهند .سپس ماجراهایی روی میدهد كه داستان براساس آن شكل میگیرد ." |
ارسال نظر شما