ناشناس

اعتیاد

باعرض سلام وتشکر از راهنمایی شما در پرسش قبلی اینجانب.میخواستم عرض کنم که ما زندگی مشترکمون رو حدود۱۰ماهه که شروع کردیم وزیر یک سقف زندگی میکنیم.در پاسخ به دلایلی که فرمودین باید بگم که مااز نظر زناشویی وعاطفی روابط خوبی داریم.من به صورت علنی وغیرعلنی به ایشون ابراز علاقه میکنم.اما همسرم خیلی خیلی کم به صورت کلامی بهم ابراز علاقه میکنه طوری که گاهی واقعا احساس میکنم بهم علاقه ای نداره یا آدم بی احساسیه.ایشون به کلی شخصیت درون گرایی داره وخیلی کم پیش میاد که درباره مسایل مختلفی که براش پیش میاد یا ناراحتی که داره وکارهایی که انجام میده بامن صحبت کنه وزمانی هم که درباره چیزی ازش سوالی میپرسم بااکراه جواب میده.به نظر شما راهکار این مشکل چیه؟علاوه براین فکر میکنم مشکل اساسی که باهم داریم تفاوت فکر ماست.من درمقطع کاردانی بودم که با ایشون وارد مرحله آشنایی شدیم تحصیلات همسرم سیکل هست واز همون مرحله به من گفتن که به شاغل شدن من وادامه تحصیلم رضایت نمیدن ومن بااصرارایشون روراضی کردم که اجازه بدن مقطع لیسانس رو به صورت غیر حضوری بخونم که بعد عروسیمون با اونهم مخالفت کرد.باتوجه به اهمیت موضوع ادامه تحصیلم برای خودم وخانوادم من به دلیل علاقه شدیدی که طی ۴ سال به هم داشتیم همه این شرایط رو پذیرفتم.از نظر خودم دلیل این مخالفت بددل بودن ایشونه چون بعد عروسی حتی بهم اجازه نداد که تنهایی منزل اقوام برم وحتما باید خودش منو برسونه بااصرارفقط ازش اجازه اینوگرفتم که اگرازبیرون چیزی لازم داشتم وخونه نبود خودم تهیه کنم. باوجود این مشکلات ودرحال حاضر که از طریق پیام هاش به دوستانش مشکوک شدم گاها مواد مصرف میکنه به شدت دچار اظطراب و یاس شدم.و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم وکدوم مشکل رو ریشه یابی وحل کنم. ضمنا ایشون زمانی که۸ساله بودن مادرشون رو تویه تصادف از دست دادن ونامادری داشتن که باهاشون رفتار خوبی نداشته ومتوجه شدم که پدرش هم تحت تاثیر همسرش به شوهرم وخواهر وبرادر دیگرش توجه کافی نداشته. باتوجه به این موضوع میتوان علت گرایش ایشون به اعتیاد روبه این مساله نسبت داد؟ باتشکر از شما وعرض پوزش بابت طولانی شدن سوال.
يکشنبه، 14 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

اعتیاد

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، ۲۰ ساله )

باعرض سلام وتشکر از راهنمایی شما در پرسش قبلی اینجانب.میخواستم عرض کنم که ما زندگی مشترکمون رو حدود۱۰ماهه که شروع کردیم وزیر یک سقف زندگی میکنیم.در پاسخ به دلایلی که فرمودین باید بگم که مااز نظر زناشویی وعاطفی روابط خوبی داریم.من به صورت علنی وغیرعلنی به ایشون ابراز علاقه میکنم.اما همسرم خیلی خیلی کم به صورت کلامی بهم ابراز علاقه میکنه طوری که گاهی واقعا احساس میکنم بهم علاقه ای نداره یا آدم بی احساسیه.ایشون به کلی شخصیت درون گرایی داره وخیلی کم پیش میاد که درباره مسایل مختلفی که براش پیش میاد یا ناراحتی که داره وکارهایی که انجام میده بامن صحبت کنه وزمانی هم که درباره چیزی ازش سوالی میپرسم بااکراه جواب میده.به نظر شما راهکار این مشکل چیه؟علاوه براین فکر میکنم مشکل اساسی که باهم داریم تفاوت فکر ماست.من درمقطع کاردانی بودم که با ایشون وارد مرحله آشنایی شدیم تحصیلات همسرم سیکل هست واز همون مرحله به من گفتن که به شاغل شدن من وادامه تحصیلم رضایت نمیدن ومن بااصرارایشون روراضی کردم که اجازه بدن مقطع لیسانس رو به صورت غیر حضوری بخونم که بعد عروسیمون با اونهم مخالفت کرد.باتوجه به اهمیت موضوع ادامه تحصیلم برای خودم وخانوادم من به دلیل علاقه شدیدی که طی ۴ سال به هم داشتیم همه این شرایط رو پذیرفتم.از نظر خودم دلیل این مخالفت بددل بودن ایشونه چون بعد عروسی حتی بهم اجازه نداد که تنهایی منزل اقوام برم وحتما باید خودش منو برسونه بااصرارفقط ازش اجازه اینوگرفتم که اگرازبیرون چیزی لازم داشتم وخونه نبود خودم تهیه کنم.
باوجود این مشکلات ودرحال حاضر که از طریق پیام هاش به دوستانش مشکوک شدم گاها مواد مصرف میکنه به شدت دچار اظطراب و یاس شدم.و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم وکدوم مشکل رو ریشه یابی وحل کنم.
ضمنا ایشون زمانی که۸ساله بودن مادرشون رو تویه تصادف از دست دادن ونامادری داشتن که باهاشون رفتار خوبی نداشته ومتوجه شدم که پدرش هم تحت تاثیر همسرش به شوهرم وخواهر وبرادر دیگرش توجه کافی نداشته.
باتوجه به این موضوع میتوان علت گرایش ایشون به اعتیاد روبه این مساله نسبت داد؟
باتشکر از شما وعرض پوزش بابت طولانی شدن سوال.


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، بدون شک فقدان مادر در اوایل کودکی و بعد از آن حضور نامادری با رفتارهای نادرست و احیانا مواجه با بی مهری های ایشان در اوایل کودکی و حضور سرد و بی عاطفه اعضا خانواده در کنارهم همگی محیطی را فراهم کرده که همسر شما آموزش ندیده است که ابراز محبت کلامی کند و یا پر از احساس باشد و بتواند در مقابل همسرش رفتارهای عاشقانه انجام دهد .و همین خلاء ها او را به سمت گرایش به مصرف مواد نیز سوق خواهد داد ولی با پیشگیری میتوان مانع از اعتیاد شد و با محبت شما و احترام به او میتوانید گرایش او را کنترل کنید و برای زندگیتان برنامه بنویسید با کمک یکدیگر و هر دو در اجرای آن به یکدیگر کمک کنید . قبل از اين كه در مورد نقش زن در پيشگيري از اعتياد همسر صحبت كنيم، ابتدا بايد درمورد مهارتهايي كه يك زن بايد داشته باشد و چگونگي آموزش اين مهارتها صحبت میكنيم. زن در خانه بايد اقتدار همراه با ملايمت داشته باشد، صبور و شكيبا باشد، تعهد و صميميت با همسر داشته باشد، توانايي مقابله با استرس و بحرانها و مشكلات زندگي را حداقل تا حدي داشته باشد، تا توانايي برقراري يك رابطه خوب و عاطفي را در منزل داشته باشد و همسر وي در كنار او و در خانه، احساس آرامش كند. بنابراين، تشكيل يك خانواده خوب همانند خانه اي مي ماند كه در ابتدا، نقشه اي صحيح، طراحي و سپس براساس آن، اقدام به پي ريزي و ديوارگذاري و ساخت و ساز ساير بخشها مي گردد. بي ترديد، عدم آگاهي كافي از نحوه و چگونگي ساخت صحيح مي تواند باعث شود كه با هر لرزشي خانه فروريزد و خسارات زيادي به بار آيد. مثال ديگر در مورد خانواده و ارتباط مؤثر ميان همسران مانند سازي است كه با ايجاد ارتباط ميان اجزا مي تواند نوايي زيبا توليد كند و بر عكس، نداشتن ارتباط خوب و مؤثر، ميان زوجين مانند سازي است كه اجزاي آن به درستي در كنار آن قرار نگرفته اند و هماهنگي ميان نت ها برقرار نمي باشد و صداي گوشخراشي ايجاد مي كند. اگر كسي احساس كند كه فاقد اين توانايي است، مي تواند با شركت در كلاسهاي مهارتهاي زندگي، رفتاري و ارتباطات بين فردي، و صحبت با افراد موفق و با تجربه توانايي فوق را كسب كند و در زندگي خود به كار گيرد. بنابراين، زني كه اين توانايي را داشته باشد، به خوبي مي تواند در پيشگيري از اعتياد همسر مؤثر باشد.انسانها بايد شيوه زيستن و خوب زندگي كردن را بدانند تا چنانكه در مقابل موجي از آسيبهاي اجتماعي از جمله مواد مخدر قرار گرفتند، مصون بمانند و دغدغه و نگراني در اين خصوص نداشته باشند. خانواده از جمله زنان خانه دار بايد بدانند كه آسيبهاي اجتماعي پشت در خانه ايستاده اند و اين موضوع ارتباطي با ثروتمند بودن يا فقير بودن ندارد و همه افراد در هر سن و سال و از هر طبقه اجتماعي در معرض اين آسيبها قرار دارند. متأسفانه در اين زمانه، حريم خانواده شكسته شده و وجود وسايلي مانند اينترنت و ماهواره در منازل، داشتن افكار پريشان و تهديد امنيت خانوادگي، درگيري با همسر بر سر مسائل اقتصادي و زناشويي، موجب ورود گسترده مواد مخدر به منازل مي گردد. در خانواده‌هايي كه زني باصلاحيت فكري و اخلاقي و مقتدر و با برخورد مناسب با همسر خود درآن حضور داشته باشد، رخنه كردن اعتياد در مردان اين خانواده ها كمتر ديده مي شود. اين زنان، با شناخت شخصيت همسران خود از انحراف احتمالي آنها جلوگيري مي كنند. آنان به خوبي مي دانند همسراني كه داراي شخصيت خود كم بين، مسئوليت ناپذير، مضطرب، لجباز و پنهانكار هستند، به راحتي وارد عرصه اعتياد مي شوند. بنابراين، زنان بايد در منزل، هوشيارانه عمل كنند و تمام توان خود را براي داشتن يك خانواده خوب و در محيطي آرام به كار گيرند. اينگونه زنان، فضاي خانه را با نشاط، دور از تنش و شاداب و آرام مي كنند و از هر گونه روابط مجادله آميز و درگيري لفظي با همسر خود خودداري مي كنند. زيرا آنان به خوبي ميدانند كه جو بدون تنش خانه سبب مي شود همسر براي داشتن آرامش زودگذر و دوري از محيط پرتشنج خانه، به سوي مصرف مواد سوق پيدا مي كند. اين گونه زنان در صورت بروز انحراف همسران خود، به جاي آن كه چشمان خود را به روي واقعيت ببندند، و همچنين به جاي درگيري و خشم گرفتن و برخورد نادرست، با آرامش و بدون ايجاد اضطراب و سرزنش و ملامت همسر خود، ابتدا مشكلات را بررسي مي كند و با ارائه راهكارهاي صحيح، راه سالم را به همسر خود نشان مي دهند. آنها از نصيحت كردن، خودداري كرده و با دادن راهكارها و رفتار مناسب، همسران خد را از اعمال ناشايست و مصرف مواد آگاه مي كنند.اين گونه همسران، شرايط و خواسته ها خودرا با همسر خود در ميان گذارده و انتظارات خود را در خصوص منع مصرف سيگار، مشروبات الكلي و مواد مخدر مشخص مي كنند. زنان بايد ساعاتي را در منزل براي گفت و گو و مشورت و صحبتهاي صميمانه با همسران خود اختصاص دهند تا باعث شود كه آنها در منزل، احساس امنيت و آرامش كنند و منزل براي آنها محيطي باشد كه هر روز محل كار خود را تا منزل باشور و شوق طي كنند.زن بايد سعي كند مواقعي كه همسرش، دير به منزل مي آيد، به جاي بازجويي و توبيخ او، مانند هميشه از او استقبال كند تا حرف نگفته اي بين آنها باقي نماند و همسرش بداند كه مساله با گفتن حقيقت به خوبي حل مي گردد، در حالي كه دروغگويي باعث مشكوك شدن بيشتر زن مي شود و درگيريهاي بعدي از همين نقطه آغاز ميگردد. بايد توجه داشت كه زنان مي بايد براي به دست آوردن اعتماد همسر خود، صبر داشته باشند و شرايط مناسب جهت آن را مهيا كنند. زنان بايد به همسران خود يادآوري كنند تا در زمان بروز مشكلات، از قبيل مشكلات مادي و اقتصادي، مشكلات اجتماعي و مشكلات شغلي، با آنها مشورت كنند و از حل كردن اين مشكلات به تنهايي اجتناب كنند. چرا كه اين مساله، ممكن است فراتر از توان يك نفر باشد و ممكن است ناكامي در حل كردن اين مشكلات به صورت انفرادي، زمينه ابتلا به اعتياد را فراهم كند. خواهر گلم شما برای اصلاح روابطتان و نزدیک شدن بیشتر به یکدیگر و اینکه ایشان یاد بگیرد که بیشتر به شما ابراز علاقه بکند ، یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید .حتما ساعت و زمان خاص و یک تعهد دو طرفه در اجرای این تکنیک که مورد نیاز هست را رعایت کنید . تاثیر شگفت آوری در روابط شما خواهد گذاشت.البته با ادامه دار شدن و متعهد بودن به اجرای آن .همسران امانت الهی در دست یکدیگر هستند که باید به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را رعایت کنند .هرکدام به صورت جدا از دیگری . با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسرتان در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.