ناشناس

ایا امیدوار به ادامه زندگیم باشم؟

باسلام خانمی ۲۸ ساله هستم ۶ سال است ازدواج کرده ام و همسرم ۳۳ سال دارد و یک دختر ۳ ساله دارم من قبل از ازدواج شاغل بودم و از لحاظ مالی مستقل و در خانواده ای بزرگ شدم که بهم حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری می دادند الان یه مدتی هست که همسرم با اینکه درامد خوبی داره بهم به زور و با منت پول میده و میگه اجازه گرفتی این کار را کردی و ... البته ایشون خسیس هم هست و این موضوع عذابم میده و موضوع دوم مادر شوهرم فرزندانشو طوری تربیت کرده که بهش وابسته باشد مثلا وقتی برای فیلمبرداری مجلس عقدمون به همسرم گفتم ایشون گفت بزار ببینم مادرم چی میگه و این موضوع هنوز داره اذیتم میکنه و اخیرا مادرشوهرم دایم داره از من پیش شوهرم بدگویی میکنه و یه جوری داره شوهرمو میکشه طرف خودش(البته این کار را برای جاری من هم میکنه) و تازه دخترم را هم ترسوندن که مامانت میخواد بره و الان دخترم فوبیا از دست دادن من گرفته و بهم می چسبه و شوهرم یک ماه پیش گفته طلاقت میدم مهریه را هم میدم و از ان روز من همش ناراحتم و نمیدونم باید چکار کنم لطفا راهنمایی کنید
دوشنبه، 15 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

ایا امیدوار به ادامه زندگیم باشم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۸ ساله )

باسلام خانمی ۲۸ ساله هستم ۶ سال است ازدواج کرده ام و همسرم ۳۳ سال دارد و یک دختر ۳ ساله دارم من قبل از ازدواج شاغل بودم و از لحاظ مالی مستقل و در خانواده ای بزرگ شدم که بهم حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری می دادند الان یه مدتی هست که همسرم با اینکه درامد خوبی داره بهم به زور و با منت پول میده و میگه اجازه گرفتی این کار را کردی و ... البته ایشون خسیس هم هست و این موضوع عذابم میده و موضوع دوم مادر شوهرم فرزندانشو طوری تربیت کرده که بهش وابسته باشد مثلا وقتی برای فیلمبرداری مجلس عقدمون به همسرم گفتم ایشون گفت بزار ببینم مادرم چی میگه و این موضوع هنوز داره اذیتم میکنه و اخیرا مادرشوهرم دایم داره از من پیش شوهرم بدگویی میکنه و یه جوری داره شوهرمو میکشه طرف خودش(البته این کار را برای جاری من هم میکنه) و تازه دخترم را هم ترسوندن که مامانت میخواد بره و الان دخترم فوبیا از دست دادن من گرفته و بهم می چسبه و شوهرم یک ماه پیش گفته طلاقت میدم مهریه را هم میدم و از ان روز من همش ناراحتم و نمیدونم باید چکار کنم لطفا راهنمایی کنید


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،اگر خساست او شما را آزار مي دهد بايد توجه داشته باشيد که خساست يک مشکل روان شناختي است و ريشه در ناامني دروني افراد دارد. هر فردي در زندگي به هويتي براي خود نياز دارد. براي بعضي از افراد پول و دارايي تکيه گاه هويتي به حساب مي آيد و چنانچه آن را از دست بدهند، دچار احساس ناامني و اضطراب خواهند شد. به همين دليل خرج کردن پول براي آن ها به معناي از دست دادن هويت و ابتلا به نيستي است. اين اشخاص با جمع کردن و حفظ افراطي و بيمار گونه پول در اصل سعي دارند امنيت و آرامش رواني خود را حفظ کنند. در رفتار با همسر خسيس، اول از همه نبايد فراموش کنيم که حل مشکل خساست همسر کار ساده اي نيست بنابراين فقط بايد تلاش کنيم تا رفتار او را تعديل کنيم. اميدواريم با اين راهکارها بتوانيد بيشتر با همسر خسيس تان مدارا کنيد:طبيعت افراد خسيس را باور کنيد و بپذيريد که به بيماري خساست دچار هستند. اين باور باعث مي شود تا رفتارهاي آن ها برايتان قابل تحمل باشد.نبايد اين افراد را مسخره کنيم يا دائم از آن ها ايراد بگيريم. بلکه بايد کنارشان باشيم تا با کمک هم به تدريج بر مشکل غلبه کنيم.پيش از خريد هر وسيله اي براي منزل با همسرتان مشورت کنيد. با وجود اختلاف نظر، مشورت کردن ضروري است تا پس از خريد با لجبازي او روبه رو نشويد. به اين ترتيب، مانع از بروز جنجال مي شويد.افراد خسيس با وجودي که ممکن است سليقه خوبي داشته باشند اما براي خريد هر چيزي، ابتدا به مبلغ آن توجه مي کنند؛ بنابراين به جاي دلخور شدن يا مسخره کردن همسرتان، از او تشکر کنيد.چون شما قادر نخواهید بود این خصلت آن را تغییر دهید مگر اینکه خود او بخواهد پس به جای گلایه مندی و عذاب کشیدن این خصلت را در همسرتان بپذیرید.همين که او هزينه اي را بابت خريد چيزي پرداخت کرده، کافي است. تشکر شما نوعي تشويق براي تکرار اين رفتارهاي مثبت و از بين رفتن برخي مشکلات رفتاري همسرتان است. اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد، باید کارهایی انجام دهید تا همسرتان به شما اعتماد کند و تصمیمات شما را بی نقص یا حداقل کم نقص بداند؛ یعنی به نحوی به همسرتان ثابت کنید که من هم مثل مادرت به تو علاقه دارم و برای زندگی مان تدبیرهای لازم را در نظر گرفته ام. البته نباید توقع داشته باشید که همسرتان در مقابل هر اظهار نظر مادرش بایستد و آن را مخالف استقلال در زندگی اش بداند. برخورد نامناسب با مادرها در چنین مواقعی، عواقب خوبی در زندگی مشترک شما نخواهد داشت و در آینده مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.نباید هیچ گاه از مادر و خانواده شوهرتان در برابر همسرتان بدگویی کنید. بعضی از خانم ها، اشتباه می کنند و زمانی که از خانواده همسرشان رفتاری را می بینند که مطابق میل آن ها یا متناسب با آداب و رسوم خانوادگی شان نیست، مدام آن را به همسر آینده یادآوری می کنند. در چنین حالت هایی، معمولا اعتماد همسر شما نسبت به شما سلب می شود، چون فکر می کند که همسرش نمی تواند با مادر او رفتار درستی داشته باشد؛ یا همسرش از همین ابتدای ارتباط در حال ناسازگاری است واوضاع از این هم بدتر می شود. بنابراین به همسرتان نشان دهید که بد خانواده او را نمی خواهید.مرد وابسته، حتی اگر ظاهرا مستقل شده باشد به لحاظ عاطفی و عقلی به مادرش وابسته است. بدون مشورت با او تصمیم نمی گیرد، صحبت های مادرش می تواند عقیده او را کاملا دگرگون کند.همه توصیه های مادرشوهرتان را دخالت در نظر نگیرید. همچنین گاهی شوهری با نظر مادرش موافق است و این که در برابر آن موضع نمی گیرد، نشان دهنده استقلال نداشتن او نیست. معمولا توصیه های مادرها به پسر و عروس شان از روی خیرخواهی و منطقی است، ولی بعضی دخترهای جوان همین توصیه های درست را هم نمی پذیرند. با این حال و اگر یکی از همین توصیه ها را مادر خودشان یا زن همسایه به آن ها داشته باشد روی آن حساسیتی ندارند ولی با شنیدن یک نصیحت از مادرشوهرشان احساس می کنند که در زندگی شان دخالت شده و به استقلال شان ضربه خورده است.اگر مادرشوهرتان نصیحتی کرد که از نظر شما درست نبود، این مسئله باید مدیریت شود. در این مواقع لازم نیست که زن و شوهر این مسئله را خیلی بزرگ جلوه دهند و با یکدیگر اوقات تلخی کنند. زوج ها باید با یکدیگر هم اندیشی کنند و این گونه هم فکر نکنند تصمیماتی که خودشان می گیرند قطعا درست و نصیحت های دیگر قطعا اشتباه است. باید علاوه بر سپاسگزاری از مادر برای این توصیه، از او عذرخواهی کنید و بگویید که نظر ما در حال حاضر یک مقداری متفاوت است. در قدم اول سعی نکنید با دعوا و ناراحتی و خشونت او را وادار کنید که بین شما و مادرش یکی را انتخاب کند؛ زیرا بهتر است بدانید که در این بازی از قبل باخته‌اید. این روش فقط تنش و اختلاف را در خانه‌تان ایجاد می‌کند و نتیجه‌ای هم نمی‌دهد.اگر بخواهید با محبت و روش‌های زنانه هم همسرتان را به سمت خود بکشید و به اصطلاح از مادرش دور کنید، بازهم موفق نمی‌شوید و در ضمن ابراز علاقه‌هایتان مصنوعی بوده و نمی‌تواند تأثیر مثبت‌ خود را در زندگی بگذارد.شما باید ابتدا، علت را بررسی کنید.همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد، می‌تواند در عین حال که یک پسر خوب و مهربان است و به مادرش توجه می‌کند، برای شما هم چیزی کم نگذارد و احساس منفی در شما ایجاد نکند. (البته اگر زیاده‌خواه نباشید و بپذیرید که توجه او به مادرش منافاتی با علاقه‌اش به شما ندارد.) یعنی بتوانید در او این نتیجه را بدست آورید که در او وابستگی موجود است یا دلبستگی. برای آن‌که آرامش داشته باشید و حس نکنید وسط یک میدان مبارزه قرار گرفته‌اید، بهتر است مادر همسرتان را دوست بدارید و ارتباط خوبی با او برقرار کنید. بعد از ازدواج مادرشوهرتان، چون مادر خودتان است؛ نه از جهت عمق دوست داشتن که شاید یک شعار اشتباه باشد، بلکه از جهت نوع‌دوست داشتن و جنس رابطه. ازدواج یک رابطه مداوم است درنتیجه باید محیطی را ایجاد کنید که در آن بتوانید تغییر کنید و رشد پیدا کنید. با وجود اینکه فرهنگ ما بیشتر بر مسائل آنی و لحظه کنونی متمرکز است اما مهم است که دو نفر نه تنها به لحظه کنونی، بلکه به 10 سال بعد هم فکر کنند تا بتوانند درک بهتری از آنچه ازدواج به زندگی‌شان در مدت زمان طولانی می‌افزاید، پیدا کنند. ازدواج چیزی بیشتر از با هم کنارآمدن و داشتن رابطه‌ای خوب است اما رسیدن به سطوح بالاتر صمیمیت به تلاش بیشتری نیاز دارد. روابط صمیمی ‌ما باید ما را تغییر دهد. این روابط باید باعث رشددادنمان شود و اگر اینچنین نباشد پس خلأیی در رابطه ما وجود دارد.ساختن ازدواجی قوی و صمیمی ‌از درون خود شما شروع می‌شود و بعد به پیوندی عاطفی میان شما و همسرتان بدل می‌شود که برای یک عمر به طول می‌انجامد. موضوع این نیست که دو نفر باید صرف‌نظر از هر شرایطی با هم بمانند اما صمیمیت مداوم می‌تواند به افراد شانس شناختن خودشان و یکدیگر را به روشی صادقانه‌تر و واقعی‌تر بدهد. چه شما یک رابطه مستحکم با همسرتان داشته باشید که بر اساس مصالحه و فداکاری شکل گرفته باشد و چه رابطه‌ای مشکل‌ساز داشته باشید که از اختلافات و نومیدی‌های دائمی ‌آسیب دیده باشد، روش اصلی این است که خودتان را بشناسید تا بتوانید چگونگی سازگارشدن با همسرتان را بهتر درک کنید. راهی که یک زوج برای بهبود بخشیدن به رابطه‌شان انتخاب می‌کنند با برخی کارهای بدیهی اما مهم باید آغاز شود. گرچه ممکن است به نظر برسد این قواعد بسیار ساده هستند اما برای بهبود صمیمیت حیاتی‌اند:تفاوت‌هایتان با همسرتان را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.با یکدیگر صحبت کنید.به هم احترام بگذارید.نکات مثبت را تقویت کنید و نکات منفی را کاهش دهید.تقصیر را گردن یکدیگر نیندازید.نسبت به یکدیگر صادق باشید.مسائل را از دیدگاه همسرتان هم ببینید.قضاوت نکنید.این نکات تنها برای شروع هستند. اما هنگامی ‌که رابطه‌ای با همسرتان ساختید که کنارآمدن با یکدیگر جزء اساسی آن است و به میانه میدان مسائل عمده مربوط به زندگی مشترک‌تان پا گذاشتید، ساختن حس قوی صمیمیت به هر دوی شما این امکان را می‌دهد از مزایای ازدواج بهره ببرید. این توصیه‌ها به شما کمک می‌کند، همسرتان را بهتر درک کنید و ازدواج‌‌تان را معنادار کنید:به عشق در رابطه طولانی مدت فکر کنید: عشق تنها رابطه‌ای کوتاه‌مدت و آنی نیست. بر معنای ازدواج و عشق در طول سال‌ها و اینکه چگونه زندگی شما به خاطر همسرتان بهتر شده است، متمرکز شوید.از تفاوت‌های‌تان استقبال کنید: به جای این برداشت که افراد به خاطر عادت کردن به یکدیگر از دست هم خسته می‌شوند، این مساله را که انسان‌ها به نحوی بی‌نهایت پیچیده و همیشه در حال تغییرند، درک کنید.زمان بزرگ‌ترین هدیه است: زمان یکی از پرارزش‌ترین هدایایی است که می‌توانید به دیگری و از همه مهم‌تر به همسر و خانواده‌تان بدهید. برنامه‌ریزی کنید که حداقل 20 دقیقه در روز با همسرتان خلوت و آن را صرف بهبود رابطه‌تان کنید و این مدت کمترین زمانی است که برای این کار لازم است.به روابط جنسی‌تان اهمیت بدهید: راه‌هایی وجود دارد که همسران با افزایش سنشان همچنان رابطه جنسی خود را گرم نگه دارند. با افزایش سن در حالی که رابطه‌تان تکامل پیدا می‌کند به دنبال راه‌هایی باشید که رابطه جنسی‌تان را زنده نگه دارید.تعادل را حفظ کنید: اختلافات زیادی در زندگی زناشویی به وجود می‌آید. شما و همسرتان باید این اختلافات را به شیوه‌ای خلاق که به رشد شما کمک کند، حل کنید. سعی کنید بین تعامل‌های مثبت و منفی‌تان با همسرتان تعادلی برقرار کنید. یک قاعده ساده این است که این تعادل بین موارد مثبت و منفی باید 4 به یک باشد تا ازدواج تداوم پیدا کند.تعهد به دیگری شامل کنار گذاشتن برخی چیزهاست اما لازم است دریابید که متعهدبودن هنگام ازدواج به معنای گرفتن چیزی در عوض آن هم هست. به جای آنکه بر چیزهایی متمرکز شوید که ندارید، بر چیزهایی متمرکز شوید که ازدواج به زندگی شما هدیه داده است.ببخشایید و تشکر کنید: به مشکلاتی که در طول ازدواج به‌طور مکرر پیش می‌آید، نه به‌عنوان مشکل بلکه به‌عنوان فرصت نگاه کنید. از این مسائل به‌عنوان فرصتی برای تلاش دونفره و پیش رفتن همگام با هم استفاده کنید.به تفریح بپردازید: دو جزء اساسی یک ازدواج صمیمی، ‌رفاقت و دوستی است و به تفریح و سرگرمی‌ پرداختن جزء اساسی هر دوی اینهاست. این کار به شما کمک خواهد کرد با گذشت زمان و سالمندتر شدن رابطه‌تان را گسترش دهید نه اینکه رابطه‌تان نزول پیدا کند.خواهر عزیزم این شما هستید که باید انتخاب کنید نیمه پر لیوان را ببنیدیا نیمه خالی لیوان را .پس برای زندگی خود ارزش قائل باشید و به جای ترسیدن از اتمام رابطه سعی کنید با اعتماد بنفس وظایف خود را در نقش همسری انجام دهید و در ان صورت جای هیچ نگرانی وجود نخواهد داشت چرا که شوهرتان به مرور با رعایت و تغییر کردن شما و مثبت بین شدن شما در زندگی بیشتر مجذوب شما خواهند شد . برای خود برنامه ریزی کنید و خود را وابسته ابراز محبت شوهر خود نشان ندهید تا به مرور همسرتان نیز به شما جذب گردد.وکم کم از وابستگی افراطی به مادرشان نیز فاصله بگیرند .با کمی صبوری و تداوم رفتار مثبت حتی یک طرفه قطعا به مرور در طرف مقابل نیز تغییراتی ایجاد میشود . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما و همسرتان در کنار فرزند دلبندتان .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.