ناشناس

تنبلی و اهمال کاری

سلام من تا سوم راهنمایی معدلم ۲۰ بود و همیشه از زرنگهای مدرسه بودم و هوش و استعداد بی نظیری داشتم پنجم دبستان نفر اول تیز هوشان شدم ،امتحان ریاضی را فقط یک ربع ساعت میخواندم و بیست میگرفتم ، چهار و نیم سالگی کل کتاب کلاس اول را بلد بودم ، سوالات هوشی را که حتی معلم نمیفهمید حل می کردم، دبیرستان به نمونه دولتی رفتم سال پیش دانشگاهی به خاطر اتفاقی مجبور به کنار گذاشتن درس شدم معدل پیشم دوازده شد و دانشگاه هم بدترین دانشگاه و بدترین رشته قبول شدم و مجبور هم بودم بروم چون دانشگاه پیامنور غیر حضوری بود . به شدت افول کردم من کسی بودم که باید نفر اول کنکور میشدم یعنی چیزی که میگم راسته این استعداد رو داشتم. دیگر کتاب جلوی من بگذاری نمی تونم بخونم از درس بیزارم . میخواهم برای ارشد بخوانم کتاب باز است. حواسم جای دیگر است . ضربه محکمی خوردم دیگر برنامه ریزی هایم را عمل نمی کنم هر چی با خودم کلنجار میرم از پس خودم بر نمی آیم ، برنامه ریزی کردم ، برنامه ریزی هم خوبه از همه چیز توش نوشتم از ورزش ، عبادت ، رفتار درست ، مطالعه ، نظافت ولی چنین ساله که من توان انجام برنامه را ندارم و بشدت انسان تنبل و از زیر کار در رو و اهمال کاری هستم و در کار هایم تعلل می کنم و طفره میرم هر روز یک نوع برنامه ریزی می نویسم نمی توانم جلوی خودم را بگیرم بگم که همین برنامه را انجام بده برنامه ننویس. ه‍شت ماهه بخودم فشار آوردم انجام بدم دچار ترس دلهره و نگرانی بودم قلبم درد می گرفت از آینده ای که در پبش دارم میترسم . بعدش الان خودم رو به بی خیالی زدم و هیچ فکر منفی و تنشی وارد خودم نمی کنم لاقل سلامتم به خطر نیفتد. کلی مطالب انگیزه و قانون جذب و تغییر فکر و ... خوندم همون موقع فقط جو میگیرم یه برنامه بدون عمل مینوسم یعنی عمل نمیکنم من فقط یک مشکل دارم عمل نمی کنم ،حتی اگه کلی هدف و انگیزه به خودم بگم باز هم قدرت تنبلی من بیشتر از اهدافمه
سه‌شنبه، 23 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

تنبلی و اهمال کاری

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۶ ساله )

سلام
من تا سوم راهنمایی معدلم ۲۰ بود و همیشه از زرنگهای مدرسه بودم و هوش و استعداد بی نظیری داشتم پنجم دبستان نفر اول تیز هوشان شدم ،امتحان ریاضی را فقط یک ربع ساعت میخواندم و بیست میگرفتم ، چهار و نیم سالگی کل کتاب کلاس اول را بلد بودم ، سوالات هوشی را که حتی معلم نمیفهمید حل می کردم، دبیرستان به نمونه دولتی رفتم سال پیش دانشگاهی به خاطر اتفاقی مجبور به کنار گذاشتن درس شدم معدل پیشم دوازده شد و دانشگاه هم بدترین دانشگاه و بدترین رشته قبول شدم و مجبور هم بودم بروم چون دانشگاه پیامنور غیر حضوری بود . به شدت افول کردم من کسی بودم که باید نفر اول کنکور میشدم یعنی چیزی که میگم راسته این استعداد رو داشتم. دیگر کتاب جلوی من بگذاری نمی تونم بخونم از درس بیزارم . میخواهم برای ارشد بخوانم کتاب باز است. حواسم جای دیگر است . ضربه محکمی خوردم دیگر برنامه ریزی هایم را عمل نمی کنم هر چی با خودم کلنجار میرم از پس خودم بر نمی آیم ، برنامه ریزی کردم ، برنامه ریزی هم خوبه از همه چیز توش نوشتم از ورزش ، عبادت ، رفتار درست ، مطالعه ، نظافت ولی چنین ساله که من توان انجام برنامه را ندارم و بشدت انسان تنبل و از زیر کار در رو و اهمال کاری هستم و در کار هایم تعلل می کنم و طفره میرم
هر روز یک نوع برنامه ریزی می نویسم نمی توانم جلوی خودم را بگیرم بگم که همین برنامه را انجام بده برنامه ننویس.
ه‍شت ماهه بخودم فشار آوردم انجام بدم دچار ترس دلهره و نگرانی بودم قلبم درد می گرفت از آینده ای که در پبش دارم میترسم . بعدش الان خودم رو به بی خیالی زدم و هیچ فکر منفی و تنشی وارد خودم نمی کنم لاقل سلامتم به خطر نیفتد.
کلی مطالب انگیزه و قانون جذب و تغییر فکر و ... خوندم همون موقع فقط جو میگیرم یه برنامه بدون عمل مینوسم یعنی عمل نمیکنم

من فقط یک مشکل دارم عمل نمی کنم ،حتی اگه کلی هدف و انگیزه به خودم بگم باز هم قدرت تنبلی من بیشتر از اهدافمه


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام به شما دوست عزیز خواهر گرامی، به نظر می رسد شما دچار اهمال کاری شدید گردیده اید که در درجه اول بایستی در زمینه رفع این مسئله در خود کوشا باشید. انسانهای اهمال کار بشدت دچار بی برنامگی گردیده که در پی آن نگرانی و اضطراب بر آن ها حاکم می گردد. فرد اهمال کار در خود نشانه هایی از افسردگی چون سردرد، بی خوابی و خستگی داشته که از داشتن دلهره و ترس های درونی خبر می دهد. به نظر می رسد علت اهمال کاری شما، شدت کمال گرایی شما در سالهای گذشته بوده و این مسئله رفته رفته در شما باعث بروز این مسئله گردیده است چرا که فرد کمال گرا به دلیل توقع بیش از حد از خود و نارضایتی از وضع موجود دچار نوعی لجبازی و پرخاشگری انفعالی گردیده و رفته رفته باعث مسئولیت ناپذیری در طول زمان در وی می گردد. البته خدمت شما عرض می شود که ریشه یابی و بررسی دقیق در خصوص علت موضوع امری واجب و لازم بوده چرا که ممکن است دلایل دیگری جهت اهمال کاری در فرد وجود داشته مثلا در برخی موارد فرد به دنبال مشکلاتی در زندگی شخصی دچار افسردگی گردیده و در پی این بیماری دچار نوعی بی توجهی و مسئولیت ناپذیری (اهمال کاری می گردد) بنابراین بررسی علت دقیق آن توسط روانشناس به شما توصیه توصیه می گردد. نهایتا این مسئله با هر پیشینه و علتی به طور کلی قابل رفع بوده و درمان آن نیز سهل و آسان خواهد بود و می توان از تأثیر آسیب های وارد آمده تا حد زیادی کاست. اینک راهکارهایی جهت درمان به شما دوست عزیز ارائه می گردد. 1. تعیین وقت معین برای انجام هر کار: با در نظر گرفتن قالب زمانی انجام کار بخصوصی را در آن زمان برای خود معین نمایید. 2. تعیین دقیق تاریخ تحویل: تمرین کنید که در زمان مشخص گردیده برای خود کار خود را به پایان رسانیده و با تمرین و همت بر این امر دقت کافی در این موضوع بخرج دهید. 3. استفاده از طرح پنج دقیقه ای : برای این کار که از ایستا بودن خود در انجام کار جلوگیری کنید، زمان را به اجزای مختلف تقسیم نمایید. به این شکل که، برای شروع هر کار تنها بر مبنای پنج دقیقه وقت در نظر بگیرید و پنج دقیقه پنج دقیقه برای خود برنامه ریزی کنید. کوتاه بودن زمان، به شما کمک می کند تا کار را به انجام رسانید. 4. استفاده از فن «جزء جزء» : کار خود را به بخش های کوچک تر تقسیم کنید تا بتوانید بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآیید، به عنوان مثال هر پنج صفحه از کتابی را بخشی به حساب آورده و پس از انجام هر بخش، پاداشی مناسب برای خود در نظر بگیرید، سپس به انجام سایر بخش ها بپردازید. 5. اولویت بندی کارها: کارهای خود را بر اساس اهمیت آنها اولویت بندی کنید. این تقسیم بندی شما را مقید خواهد کرد که کاری که فوریت بیش تری دارد را زودتر انجام دهید اولویت ها را به صورت نوشتاری مشخص کرده و به ترتیب انجامشان دهید. 6. اقدام به کار در حد توان: گاه انسان به کاری مبادرت می کند که آن کار از حد و توان وطاقت او به مراتب فراتر است. در این جا شخص با انتخاب غلط، زمینه اهمال کاری خود را فراهم ساخته است. بنابراین هر کس اول باید توان خویش را در انجام کارها درست برآورد کند و سپس کاری درخور و مناسب با توانش بپذیرد. چنانچه خداوند متعال به اندازه توان هر کس به او مسئوولیت داده است. نهایتا آنچه همسرتان روزانه برای شما برنامه ریزی و مشخص مینماید خودتان هر شب برنامه های فردا را چیده و با تعیین زمان برای آنها به خود زمان دهید. توجه داشته باشید که در ابتدا مثلا برای شستن لباس زمان بیشتری داده و در هفته ها و روزهای بعدی بتدریج زمان درنظر گرفته شده را کمتر نمایید. همچنین برای درمان تنبلی به یک نکته توجه داشته باشید: با یک یا چند شکست خود را حقیر ندانید و در انجام کار همت به خرج دهید. در صورتی که موفق نگردیدید دوباره و دوباره سعی کنید و با تنبلی خود مبارزه کنید. عزم خود را جزم کنید تا بی حالی و سستی را در خود بشکنید. البته در کنار رعایت همه این موارد مؤکداٌ به شما دوست عزیز توصیه می گردد با مراجعه به روانشناس از علت های احتمالی بیولوژیکی و روانی در خصوص این مسئله اطمینان کسب نموده و در صورت اطمینان از سلامت بیولوژیکی و روانی خود با رعایت نکات ذکر شده به انجام راهکارهای ارائه شده به همراه مطالعه و تحقیق بیشتر در این زمینه (اهمال کاری و روشهای برطرف کردن آن) پرداخته تا ان شاء الله با رفع این مشکل به روال عادی زندگی خود بازگشته و مسیر زندگی شما در جهت پیشرفت روزافزون و طی مراحل کمال تغییر یابد. با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.