ناشناس

مشکل باروری

سلام ظهر بخیر چهار سال هستش که ازدواج کردم و از همون سال اول زندگی متوحه شدم همسرم مشکلی دارند به دکتر مراجعه کردیم (پژوهشکده رویان) رو انتخاب کردیم که یک سری آزمایش های موازی انحام بدیم به دلیل اینکه همسرم مجبور بشه بیاد و طفره نره. بعد از انجام آزمایش ها متوجه شدیم که همسرم آزوسپرمیا هستند و برای تشخیص حتمی قضیه باید یک نمونه برداری از بیضه انجام بشه تا قطعیت باروری مشخص بشه و این رو به مادر همسرم هم گفتیم و در جریان کارها بودند. حالا بعد اون 2.5 ساله که میگذره یکبار هم نشده که پیگیر باشن و مثلاً یک دکتر دیگه ببرن پسرش رو و تنها یکبار الکی برای رفع حرف فقط در حد حرف گفت پسرم برو دکتر.... یعنی این تمام حرفش بوده توی این مدت ولی به جاش هر جا میره و میاد چه مهمونی هایی که با همیم چه تنهافقط میشینه و جوری حرف میزنه که ایراد باروری از منه و همه جوره داره تخریب شخصیتی و.. میکنه منو این دکتر نرفتن و پیگیر نشدن هم فقط برای پسرشه ها وگرنه یه سره سوزن نوک پاش درد کنه زمین و زمان رو به هم میدوزه که یه دکتر عالی برای دردش پیدا کنه،این حالت پسرم سالمی تا جایی که همسرم هم همش جوری حرف میزنه که انگار مشکلی نداره و مشکل لژ منه که بچه دار نمیشیم منم تا حالا چیزی نگفته بودم، امسال رفتم دکتر تا از وضعیت خودم هم خبردار بشم که گفتن نهایت 2-3 ساله باید باردار بشی وگرنه به هیچ عنوان شرایط برگشت پذیری نخواهی داشت. انگار همینجوری نشسته که بابای من کاری بکنه شرایطم هم جوری نیست که از نزدیک به مشاور مراجعه کنم و از شانس اینجا رو پیدا کردم خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید که چیکار کنم یک بار برای همیشه راحت برم پیشش و شاکی بشم و بگم که تکلیف منو مشخص کنید یا چی فقط خواهش میکنم زود مشورت بدید بهم چون در حد انفجارم و ممکنه بدون آگاهی کامل برم به جنگ و دعوا از نظر شرعی فقهی اجتماعی یا... در صورت بروز مشکل سلامتی برای همسرم خانواده اش وظیفه دارند تا پیگیر وضعیت سلامت پسرشون بشن یا نه؟؟ اصلا این مشکل راه حل شرعی و قانونی و عرفی و حقوقی هم داره؟
چهارشنبه، 7 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکل باروری

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 32 ساله )

سلام ظهر بخیر
چهار سال هستش که ازدواج کردم و از همون سال اول زندگی متوحه شدم همسرم مشکلی دارند به دکتر مراجعه کردیم (پژوهشکده رویان) رو انتخاب کردیم که یک سری آزمایش های موازی انحام بدیم به دلیل اینکه همسرم مجبور بشه بیاد و طفره نره.
بعد از انجام آزمایش ها متوجه شدیم که همسرم آزوسپرمیا هستند و برای تشخیص حتمی قضیه باید یک نمونه برداری از بیضه انجام بشه تا قطعیت باروری مشخص بشه و این رو به مادر همسرم هم گفتیم و در جریان کارها بودند.
حالا بعد اون 2.5 ساله که میگذره یکبار هم نشده که پیگیر باشن و مثلاً یک دکتر دیگه ببرن پسرش رو و تنها یکبار الکی برای رفع حرف فقط در حد حرف گفت پسرم برو دکتر....
یعنی این تمام حرفش بوده توی این مدت ولی به جاش هر جا میره و میاد چه مهمونی هایی که با همیم چه تنهافقط میشینه و جوری حرف میزنه که ایراد باروری از منه و همه جوره داره تخریب شخصیتی و.. میکنه منو
این دکتر نرفتن و پیگیر نشدن هم فقط برای پسرشه ها وگرنه یه سره سوزن نوک پاش درد کنه زمین و زمان رو به هم میدوزه که یه دکتر عالی برای دردش پیدا کنه،این حالت پسرم سالمی تا جایی که همسرم هم همش جوری حرف میزنه که انگار مشکلی نداره و مشکل لژ منه که بچه دار نمیشیم
منم تا حالا چیزی نگفته بودم، امسال رفتم دکتر تا از وضعیت خودم هم خبردار بشم که گفتن نهایت 2-3 ساله باید باردار بشی وگرنه به هیچ عنوان شرایط برگشت پذیری نخواهی داشت.
انگار همینجوری نشسته که بابای من کاری بکنه
شرایطم هم جوری نیست که از نزدیک به مشاور مراجعه کنم و از شانس اینجا رو پیدا کردم

خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید که چیکار کنم
یک بار برای همیشه راحت برم پیشش و شاکی بشم و بگم که تکلیف منو مشخص کنید یا چی

فقط خواهش میکنم زود مشورت بدید بهم چون در حد انفجارم و ممکنه بدون آگاهی کامل برم به جنگ و دعوا
از نظر شرعی فقهی اجتماعی یا... در صورت بروز مشکل سلامتی برای همسرم خانواده اش وظیفه دارند تا پیگیر وضعیت سلامت پسرشون بشن یا نه؟؟
اصلا این مشکل راه حل شرعی و قانونی و عرفی و حقوقی هم داره؟


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، در ابتدا باید با شوهر خودتان صحبت کنید و علت عدم پیگیری درمانش را از زبان خودش بشنوید ،به احتمال زیاد درغیاب شما آزمایشات لازم را انجام داده اند و شاید ایشان را ناامید کرده اند ،پس با خودش صحبت کنید تا واقعیت را به شما بگوید .در صد کمی از آزواسپرمی که به علت هورمونی میباشد قابل درمان دارویی می باشد، بقیه موارد که غالب موارد را شامل می شود بایستی به کمک سوزن یا بخیه از بیضه اسپرم جدا نموده و جهت میکرواینجکشن استفاده نمود. در نتیجه غالب موارد آزواسپرمی اگر چه قابل درمان دارویی نمی باشد، ولی قابل پیگیری و امیدوار کننده می باشد. پانزده درصد مردان نابارور مبتلا به آزواسپرمی هستند به عبارت دیگر تعداد اسپرم مرد صفر است. بسیاری آزواسپرمی را مترادف با ناباروری غیر قابل درمان می‌دانند. تشخیص و درمان ناباروری پرهزینه است و در مواردیکه مرد دارای آزواسپرمی است هزینه‌ها چندین برابر می‌شود. باید تکلیف اینگونه خانواده‌ها را بسرعت مشخص کرد. ظرف حداکثر 10 روز تکلیف زوج و علت آزواسپرمی مشخص می شود اگر بیمار قابل درمان است با میزان شانس موفقیت به بیمار گفته می شود و اگر غیر قابل درمان است باز باید به بیمار گفته شود که امید بی‌مورد نداشته و هزینه اضافی نکند.پس هرچه سریعتر شوهر خود را راضی کنید که وارد پروسه درمان شود ،راضی کردن شوهر شما نباید کار سختی باشد ،شما نزدیک ترین کس به ایشان هستید پس با خلقیات او بیشتر آشنا هستید و میتوانید با ترفندهای مختص خودتان او را راضی کنید و اگر فرزند آوری بسیار برای شما اهمیت دارد این را با قاطعیت به شوهرتان بگویید و بگویید که تحمل این شرابط برای شما سخت شده است ،ایشان باید شرایط شما را در این موقعیت را درک کنند ولی زیاده روی نکنید که اقتدار مرد زندگیتان را زیر سوال ببرید او دیگر هیچ انگیزه ای برای ادامه دادن زندگی با شما نخواهد داشت ،باید او را ترغیب کنید ،خواهر عزیزم، یکی از شروط 12 گانه ضمن عقد که به زوجه حق طلاق میدهد بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند. اولا نباید زن و شوهر زود خسته شوند بلکه باید هم به دعا و طلب فرزند از خدا ادامه دهند و هم اینکه مراحل درمان را طی کنند.در صورتی که زن بداند ازدواج مجدد او با مشکل مواجه نمی‌شود ( از لحاظ سنی و موقعیت و شرایط خودش )و می‌تواند ازدواج کند، می‌تواند از همسر خود جدا شود و با فرد دیگری ازدواج کند. این کار حق شرعی و قانونی او است. در این شرایط جدا شدن و ازدواج مجدد عاقلانه تر از ادامه این زندگی است و ضربه‌ای هم به مرد آنچنان وارد نمی‌کند بلکه در مواردی زندگی را برای او بهتر خواهد کرد! چون او بعد از جدایی از همسر خود می‌تواند با زنی که بچه دارد ازدواج کند. در این صورت هیچ کدام از داشتن بچه محروم نمی‌شوند و می‌توانند بدون دغدغه به زندگی خود ادامه دهند. بعلاوه اینکه نباید نگران عشق و علاقه فعلی بود؛ چون وقتی هر کدام از آنها دوباره ازدواج کنند، مسلما عشق و علاقه جدید جایگزین عشق قبلی خواهد شد و هر دو از زندگی جدید راضی خواهند بود؛ البته به شرطی که در انتخاب خود دقت کنند.ولی آیا در حال حاضر طلاق جز اینکه مشکلی به مشکل های شما اضافه کند کار دیگری خواهد کرد ،خواهر عزیزم با توجه به سن شما ،طلاق و جدایی یک گزینه بسیار اشتباهی است و قطعا شما با پیگیری میتوانید همسر خود را راضی کنید و در نهایت به گزینه های دیگر که حتما با همسر خود مشورت کنید دست بزنید . مدیریت زندگی هر فرد و هر زوجی به فرمول شخصی آن‌ها برای زندگی بازمی‌گردد. گاهی دیده می‌شود که زوج‌های زیادی علیرغم وجود مسئله ناباروری و نازایی، زندگی‌های شاد، پرامید و موفقی دارند و می‌توانند بدون بچه نیز از کنار هم بودن لذت ببرند. قطعا بدون حضور بچه هم می‌توان زندگی شادی را پشت سر گذاشت. توصیه ما به این گروه از زوج‌ها که توانایی داشتن بچه ندارند یا هیچ یک از شیوه‌های درمان برای آن‌ها جواب نمی‌دهد این است که شبکه اجتماعی خود را گسترش دهند و رفت و آمد خود را با گروه دوستان، اقوام و نزدیکان‌شان افزایش دهند.البته باید توجه داشت که این موفقیت و شادی در زندگی در شرایطی برای زوجین به وجود می‌آید که هر دوی آن‌ها آگاهانه و بعد از گذراندن دوره افسردگی و رسیدن به مرحله پذیرش آمادگی خود را برای زندگی بدون فرزند اعلام کرده‌باشند و گرنه در صورتی که یکی از آن‌ها دچار یاس و افسردگی باشد این افسردگی نه تنها زندگی زناشویی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد بلکه زندگی اجتماعی، شعل و دیگر موقعیت‌های او در زندگی را نیز به خطر می‌اندازد.پس خواهر گلم تا جایی که میتوانید تلاش خود را بکنید که همسر خود را راضی کنید و برای اخرین بار در این مورد با خانواده او صحبت کنید اگر تاثیری نداشت شما خیالتان راحت میشود که وظیفه خود را انجام داده اید ، و برای مراحل بعدی زندگی خود را آماده کنید و وظایف همسری خود را نادیده نگیرید .این اصرار زیاد شما ممکن است حس بی ارزشی و عدم توانمندی به همسرتان القا کند و شما را روز به روز از یکدیگر دور سازد .پس تعادل را رعایت کنید و چنانچه به خانواده او صحبت داشته اید لزومی به دوباره مطرح کردن این مسئله نیست .شما میتوانید از گزینه هایی مانند فرزند خواندگی استفاده ببرید و یا کمک های غیر مستقیم به فرزندان بی سرپرست ،و این را نیز در نظر بگیرید که خداوند قدرت دارد که فرزندی را به شما بدهد و تحت هیچ شرایطی نباید نا امید شوید و از خداوند که قدرتش فوق قدرت بشری میباشد کمک بگیرید و بدانید بر روی هیچ مسئله ای اصرار نداشته باشید شاید با وجود فرزند شرایط زندگی شما بدتر میشد و شاید فرزند ناسالمی قرار بوده که قسمت شما شود و یا فرزندی که مایه سرافکندگی شما میشده و یا عوارض جسمی که برای شما محقق میشده و... و خداوند ازآن جلوگیری کرده پس با تمام وجود آینده خود را به صلاحدید خداوند بسپارید و بدانید خداوند بهترین تدبیر را خواهد داشت . با آرزوی سلامتی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.