د

وابستگی مادر

من 26سالمه،متاهلم(عقد)،تک فرزندم،پدرم هم فوت کردن،مامانم خیلی به من وابسته هست،واین موضوع خیلی اذیتم میکنه و حتی ترس ازاین دارم روی زندگی مشترکم هم تاثیر بذاره،ترجیح میده من بیشتر وقتمو کنارش باشم،اگه جایی برم میگه زود بیا من تنهام،یا اگه قرار باشه با همسرم مسافرت یک یا دو روزه هم برم یا بحث میکنه،یا بهونه میگیره تا دعوامون بشه،در حالی من با ایشون مسافرت میرم بدون همسرم،و همسرم هیچ مشکلی نداره،درک میکنه شرایطمونو،اما مامانم اصلا،منم اگه جایی برم بیرون یا مسافرت کوتاه مدت همش عذاب وجدان دارم و ناراحتم،و مامانم هم برای اینکه منو تحریک کنه میگه شب تنها میخوابم جایی نمیرم،کسی هم نیاز نیست بیاد پیشم،قهر میکنه،در حالی من از یه طرف همسرمه از یه طرف مامانم،یا گاهی اوقات همسرم پیشنهاد میده جایی بریم به بهونه های مختلف کنسلش میکنم چون میدونم بعدش با مامانم بحث و دعوا دارم،همش بامن بحث داره شوهرت اگه جایی میرید به من نمیگه همرامون بیاین و....،واقعا دیگه کم اوردم نمیدونم باید چجور برخورد کنم،مامانم زیادی حساسه روی من، در بیشتر کارام چه شخصی چه زندگی مشترکم نظر میده و انتظار داره منم انجام،وقتی مخالفت میکنم دعوامون میشه،همسرم سه شب در هفته میاد خونمون اگه قرار باشه بیشتر بشه همش استرس دارم مامانم شروع به غر زدن میکنن،مجبورم رعایت کنم تا کمتر تنش به وجود بیاد،حالا لطف کنید راهنماییم کنید،شاید من رفتار اشتباه دارم اگه باید اصلاح بشه،اصلاح کنم تا جو خونه ارومتر بشه،مخصوصا دوست ندارم همسرم از این مشکلات باخبر بشه.
شنبه، 31 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

د

وابستگی مادر

د ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

من 26سالمه،متاهلم(عقد)،تک فرزندم،پدرم هم فوت کردن،مامانم خیلی به من وابسته هست،واین موضوع خیلی اذیتم میکنه و حتی ترس ازاین دارم روی زندگی مشترکم هم تاثیر بذاره،ترجیح میده من بیشتر وقتمو کنارش باشم،اگه جایی برم میگه زود بیا من تنهام،یا اگه قرار باشه با همسرم مسافرت یک یا دو روزه هم برم یا بحث میکنه،یا بهونه میگیره تا دعوامون بشه،در حالی من با ایشون مسافرت میرم بدون همسرم،و همسرم هیچ مشکلی نداره،درک میکنه شرایطمونو،اما مامانم اصلا،منم اگه جایی برم بیرون یا مسافرت کوتاه مدت همش عذاب وجدان دارم و ناراحتم،و مامانم هم برای اینکه منو تحریک کنه میگه شب تنها میخوابم جایی نمیرم،کسی هم نیاز نیست بیاد پیشم،قهر میکنه،در حالی من از یه طرف همسرمه از یه طرف مامانم،یا گاهی اوقات همسرم پیشنهاد میده جایی بریم به بهونه های مختلف کنسلش میکنم چون میدونم بعدش با مامانم بحث و دعوا دارم،همش بامن بحث داره شوهرت اگه جایی میرید به من نمیگه همرامون بیاین و....،واقعا دیگه کم اوردم نمیدونم باید چجور برخورد کنم،مامانم زیادی حساسه روی من، در بیشتر کارام چه شخصی چه زندگی مشترکم نظر میده و انتظار داره منم انجام،وقتی مخالفت میکنم دعوامون میشه،همسرم سه شب در هفته میاد خونمون اگه قرار باشه بیشتر بشه همش استرس دارم مامانم شروع به غر زدن میکنن،مجبورم رعایت کنم تا کمتر تنش به وجود بیاد،حالا لطف کنید راهنماییم کنید،شاید من رفتار اشتباه دارم اگه باید اصلاح بشه،اصلاح کنم تا جو خونه ارومتر بشه،مخصوصا دوست ندارم همسرم از این مشکلات باخبر بشه.


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، هم مادر برگردن دختر حق دارد و هم شوهر برگردن زن و همانطوریکه فرزند وظیفه دارد مادرش را احترام کند، همینطور حق ندارد به شوهرش ظلم کند و در مواردی که بین شوهر و مادر اختلاف حادی پیدا شد، فرزند باید تا جایی که امکان دارد بین آن دو سازش برقرار کند و اگر سازش ممکن نشد، طوری رفتار کند که حق هر دو را مراعات کرده باشد یعنی بگونه ای رفتار کند که نه بی احترامی به مادر شود و نه حقی از شوهر پایمال گردد و در مواردی که حق با شوهر است ،باید تلاش کنید که مادرتان را متقاعد کنید .البته این بدین معنانیست که اگر مادر خواسته نامعقولی داشته باشد، فرزند باید آنرا انجام دهد، اما بهرحال می شود با مادر بگونه ای معقولانه رفتار کرد. قرآن و روایات اهمیت بسیاری برای والدین قائل شده اند و تاکید دارند، نباید کاری را انجام داد که موجب رنجش خاطر آنان بشود. از سوی دیگر سفارش بسیاری نیز به روابط حسنه بین زن و شوهر مطرح شده است. بنابراین مسلمان با تدبیر حکیمانه سعی می کند که هم حقوق همسر حفظ شود و نسبت به خواسته های معقول پاسخ دریافت کند و هم احترام لازم را برای مادر داشته باشد. باید هرچه زودتر از درجۀ وابستگی خود نسبت به مادرتان بكاهید و سعی كنید آنچنان رابطۀ معقولی ایجاد كنید كه نه مادر شما برنجد و نه حضور دائمی و احتمالاً دخالتهای بیجایش موجب دلخوری همسرتان را فراهم آورد. یکی از آفت‌های خانوادگی در ایران، دیدار‌های مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌هایشان است که گاه در طول هفته بارها تكرار می‌‌شود. به خصوص در دوران عقد که برای خیلی از جوان‌های مشتاق عملا حد و مرزی در مهمانی رفتن به خانه والدین همسرشان وجود ندارد و گاهی تا روزهای متوالی این مهمانی ادامه پیدا می کند! این روش زندگی، ممکن است زنگ خطری برای وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و در آینده باشد و دامنه مناسبات فامیلی را به دخالت‌های آینده در زندگی زناشویی بکشاند.بنابراین با برنامه ریزی و مشخص کردن حریم ها از همان ابتدا ،موقعیت را برای ارتباط با مادر و همسرتان شفاف سازی کنید ، با ارائه برنامه خود به مادر و در آینده به شوهر خود ،آنها را متقاعد کنید ،نیازی نیست در مقابل رفتارها و صحبت های نامعقول مادرتان ،خشمگین شوید و موضع بگیرید بلکه میتوانید با احترام و رعایت ادب و با ابراز علاقه به صحبت های ایشان گوش دهید اگر انتظارات بی جا در رابطه شما اثر میگذارد ،لزومی ندارد در لحظه واکنش نشان بدهید ،سعی کنید همان لحظه صحبت های مادرتان که ناشی از تنهایی و نیاز به محبت میباشد را تایید کنید و به مرور و در شرایط بهتر او را متقاعد سازید .برای او هدیه بخرید و هر از گاهی با همسرتان او را بیرون ببرید و نه به شکل افراطی تا بتواند آرام آرام با این قضیه کنار بیاید . خواهر عزیزم ، شما با مدیریت روابط خود به راحتی میتوانید هر دو آنها را راضی نگه دارید و اصلا نگران آینده نباشید .میتوانید با خاله و یا یکی از اقوام نزدیک که بر مادر شما نفوذ بیشتری دارد صحبت کرده تا مادرتان را از تنهایی بیرون بیاورد و بتواند ارتباطات خود را به صورت فامیلی افزایش دهد تا به مرور ترس از تنهایی در ایشان کمرنگ شود . سعی کنید کلاس های ورزشی و آموزشی را برای ایشان در نظر بگیرید و زمینه روابط اجتماعی بیشتری را برایش مهیا کنید تا دغدغه های بیشتری به غیر از شما پیدا کند ،نباید توقع داشته باشید یک روزه وابستگی ایشان کم شود ولی با صبوری و آرامش شرایط بهتر خواهد شد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.