ف

اختلاف با مادر و خواهران

باسلام 2سال است ازدواج کردم و الان حامله و شش ماهه ام مادرم از اول مخالف ازدواج ما بود ولی نه شدید چون شوهرم بسیار عالی بود وتک پسر ولی پولدار نبود مادرم بسیار پول دوست است همیشه دور و برآدمای پول دوست پرسه میزند حتی بی احترامی و کم محلی های آن ها را نمیبیند فقط دلش خوش است که مثلا با آدمای با کلاس رفت .پو آمد میکند مثلا دوتا عمه دارم ولی مادرم عمه پولدار رو بیشتر قبول داره کاری ندارم سر جهیزیه خریدن مادرم منو آتیش زد با سی ملیون سرو تهش رو هم آورد و شوهرم بادست خالی مجبور شد 6 ملیون از جیب بده آبروی من نره دوران عقد ما که افتضاح بود شوهرم که می آمد منزل ما مادرم میگفت پسر جوون تو خونه دارم زشته و فلانه تازه شوهر من یه آدم حسلبی به تمام معناست اینو همه میگن.غیر از مادرم و خواهرام که خیلی به من حسادت دارن مانو فرستاد یه زیر زمین داشتیم درب و داغون تو خونه اونجا رفت و آمد میکردیم شوهرم بچه روستا بود وکارش شهر به اجبار ظهر می آمد خونه نمیتونس هرروز بره خونه خودشون خلاصه اینم نتونستن ببینن گفتن برق مصرف میشه پولشو شوهرت بده وکلی حرف و حدیثا و توقعا اونم جایی که یه فرش آشغالی پهن بود بدون امکانات خلاصه شوهرم منو برد خونه مادر شوهرم اونجا یه اتاق داشت راه جدا اونجا امنیت فکری و آسایش داشتم و همیشه حسرت میخوردم چرا پدر و مادر من اینقدر بی احساس و بی فکر و بی لیاقت بودن هرروز همسرم تو برف و بارون مسیر شهر و خونه رو میرفت به امید اینکه بریم سر زندگی حالام که سر زندگی هستیم شوهرم زودبه زود نمیاد خونه مادرم چون احترامشو نمیذاره و حرف سخت میزنه یه ذره محبت نداره اول ماهی 2 بار میرفتیم ولی بیشتر بخاطر شرایط کاری همسرم هم بود دیر می آمد تا پاسی از شب کار میکرد مادرم شوهرم که وارد خانه می شد یک ربع بعد می آمد وانگار نه انگار .من همیشه از این بابت رنج میبردم و میبرم حالام که حاملم سر سیسمونی به ما تهمت زد دیشب که شما بخاطر اینکه چک سیسمونی بگیرید اومدید دیدن ما هرروز تو میگی پول بده و به منچه شام درست کنم شما بیاید و من جوش میخوردم و همسرم به مادرم گفت زنم حاملست ناراحتش نکنید مادرم گفت منم حاملم.منم گرسیه کنان خونرو ترک کردم حتی مادرم از جاش بلند نشد بیاد منو ببینه این دزر حالیه که بعد چند ماه شوهرم اومد سر بزنه .ولی پسرش تازه رفته سربازی تو یکماه 2 بار رفتن دیدنش اردکان یزد منه حاملو کسی یه سرم نزده هرروز میگه پسرم زنگ نزده یه خونه 3 طیقه ساختن طبقه بالا رو شیک درست کردن واسه آقا کابینت میخرن پرده میخرن به من میگن مابیشتر از 2 ملیون نداریم سیسمونی بدیم خودت بزار روش ما نداریم . من گفته بودم 2 تومن خیلی کمه چی بخرم باهاش مادرم گفت همش میخواید از مابکنید ما نداریم منو به یه سیسمونی 2 تومنی فروخت . 2 روزه از خونش اومدم یه زنگم نزده خدایا مطمئنی این مادر منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کدوم مادری بادختر حاملش اینقدر بی محبتی میکنه بخدا همیشه غصه خودمو نه غصه همسرمو میخورم گیر ما افتاده دلم میخواد جدا شم یه دختر حسابی با خانواده خوب بیاد پیشش که واقعا لیاقتشو داشته باشه نه خانواده بی لیاقت من کلا به خودم گفتم تا آخر عمر دیگه دورشون خط میکشم.به فرزندی که تو شکم دارم چی بگم؟؟؟ خدا؟؟
يکشنبه، 1 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ف

اختلاف با مادر و خواهران

ف ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

باسلام 2سال است ازدواج کردم و الان حامله و شش ماهه ام مادرم از اول مخالف ازدواج ما بود ولی نه شدید چون شوهرم بسیار عالی بود وتک پسر ولی پولدار نبود مادرم بسیار پول دوست است همیشه دور و برآدمای پول دوست پرسه میزند حتی بی احترامی و کم محلی های آن ها را نمیبیند فقط دلش خوش است که مثلا با آدمای با کلاس رفت .پو آمد میکند مثلا دوتا عمه دارم ولی مادرم عمه پولدار رو بیشتر قبول داره کاری ندارم سر جهیزیه خریدن مادرم منو آتیش زد با سی ملیون سرو تهش رو هم آورد و شوهرم بادست خالی مجبور شد 6 ملیون از جیب بده آبروی من نره
دوران عقد ما که افتضاح بود شوهرم که می آمد منزل ما مادرم میگفت پسر جوون تو خونه دارم زشته و فلانه تازه شوهر من یه آدم حسلبی به تمام معناست اینو همه میگن.غیر از مادرم و خواهرام که خیلی به من حسادت دارن
مانو فرستاد یه زیر زمین داشتیم درب و داغون تو خونه اونجا رفت و آمد میکردیم شوهرم بچه روستا بود وکارش شهر به اجبار ظهر می آمد خونه نمیتونس هرروز بره خونه خودشون خلاصه اینم نتونستن ببینن گفتن برق مصرف میشه پولشو شوهرت بده وکلی حرف و حدیثا و توقعا اونم جایی که یه فرش آشغالی پهن بود بدون امکانات خلاصه شوهرم منو برد خونه مادر شوهرم اونجا یه اتاق داشت راه جدا اونجا امنیت فکری و آسایش داشتم و همیشه حسرت میخوردم چرا پدر و مادر من اینقدر بی احساس و بی فکر و بی لیاقت بودن هرروز همسرم تو برف و بارون مسیر شهر و خونه رو میرفت به امید اینکه بریم سر زندگی حالام که سر زندگی هستیم شوهرم زودبه زود نمیاد خونه مادرم چون احترامشو نمیذاره و حرف سخت میزنه یه ذره محبت نداره اول ماهی 2 بار میرفتیم ولی بیشتر بخاطر شرایط کاری همسرم هم بود دیر می آمد تا پاسی از شب کار میکرد مادرم شوهرم که وارد خانه می شد یک ربع بعد می آمد وانگار نه انگار .من همیشه از این بابت رنج میبردم و میبرم
حالام که حاملم سر سیسمونی به ما تهمت زد دیشب که شما بخاطر اینکه چک سیسمونی بگیرید اومدید دیدن ما هرروز تو میگی پول بده و به منچه شام درست کنم شما بیاید و من جوش میخوردم و همسرم به مادرم گفت زنم حاملست ناراحتش نکنید مادرم گفت منم حاملم.منم گرسیه کنان خونرو ترک کردم حتی مادرم از جاش بلند نشد بیاد منو ببینه این دزر حالیه که بعد چند ماه شوهرم اومد سر بزنه .ولی پسرش تازه رفته سربازی تو یکماه 2 بار رفتن دیدنش اردکان یزد منه حاملو کسی یه سرم نزده هرروز میگه پسرم زنگ نزده یه خونه 3 طیقه ساختن طبقه بالا رو شیک درست کردن واسه آقا کابینت میخرن پرده میخرن به من میگن مابیشتر از 2 ملیون نداریم سیسمونی بدیم خودت بزار روش ما نداریم . من گفته بودم 2 تومن خیلی کمه چی بخرم باهاش مادرم گفت همش میخواید از مابکنید ما نداریم منو به یه سیسمونی 2 تومنی فروخت . 2 روزه از خونش اومدم یه زنگم نزده
خدایا مطمئنی این مادر منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کدوم مادری بادختر حاملش اینقدر بی محبتی میکنه بخدا همیشه غصه خودمو نه غصه همسرمو میخورم گیر ما افتاده دلم میخواد جدا شم یه دختر حسابی با خانواده خوب بیاد پیشش که واقعا لیاقتشو داشته باشه نه خانواده بی لیاقت من
کلا به خودم گفتم تا آخر عمر دیگه دورشون خط میکشم.به فرزندی که تو شکم دارم چی بگم؟؟؟ خدا؟؟


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، قابل کتمان و انکار نیست که برخی از والدین، نه تنها رفتار مناسبی ندارند، بلکه حتی ممکن است بدی و ظلم نیز بکنند. بالاخره وقتی می‌فرماید که هم "عاق والدین" هست و هم "عاق اولاد"، یعنی ظلم از هر دو طرف ممکن است. البته اسلام از نظر حقوقى حساب ويژه‏اى براى پدر و مادر بازكرده همان گونه كه در جنبه‏هاى عاطفى نيز حساب جداگانه‏اى براى آنها در نظر گرفته است لذا در روايات آمده كه اگر پدر و مادرى از فرزندانشان راضى باشند موجب خير و بركت و سعادت فرزند مى‏شود اگر در حق فرزندان خود دعا كنند خداوند به اين دعا توجه خاصى مى‏نمايد كما اين كه اگر والدين از فرزندان ناراضى باشند و خداى ناكرده آنها نفرين كنند ممكن است، خداوند بر چنين فرزندانى كه موجب ناراحتى والدين شوند قهر و غضب نمايد حتى از نظر حقوقى در بخش قصاص و ديات آمده كه اگر پدرى خداى ناكرده فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمى‏شود مگر در يك شرايط استثنايى با تشخيص حاكم شرع، همچنين از نظر شرعى پدر و مادر مى‏توانند به اندازه نيازشان از اموال فرزند خود بردارند و مسائلى از اين قبيل در فقه اسلامى زياد وجود دارد يا در روايات آمده «نيكى كردن به والدين بزرگترين فريضه است» و يا اينكه مى‏فرمايد «بهشت زير پاى مادران است» اين همه آيه و روايت كه در اين زمينه وارد شده حاكى از اهميتى است كه خداوند براى والدين قائل شده است و اينها بدون حكمت نيست چه اينكه اينها در مقابل زحماتى كه والدين براى فرزندان متحمل مى‏شوند ناچيز است. آنها از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد و همچنين بعد از تولد دوران شيرخوارگى و بعد كودكى مشكلاتى بسيار زيادى را متحمل شده‏اند بنابراين خداوند نيز در مقابل زحمات آنها حقوق ويژه‏اي را براى آنها قائل شده است. از اين رو بايد در هر شرايطى احترام آنها را نگه داشت هر چند در بعضى اوقات دربرخورد با فرزندان خود دچار اشتباه شوند البته توجه به اين نكته لازم است كه خداوند همه انسانها را در مقابل اعمال و رفتارى كه انجام مى‏دهند مورد سؤال قرار مى‏دهد و والدين نيز بايد پاسخگوى اعمال و رفتار خود باشند بنابراين در همه حال ما وظيفه داريم به والدين خود احترام بگذاريم حتى اگر آنها به ما بى احترامى كنند فقط اگر آنها بخواهند ما را به كار حرامى وادار كنند يا از انجام تكليف واجبى باز بدارند، اطاعت از آنها جايز نيست چه اينكه اطاعت خداوند بر هر كس ديگر حتى والدين نيز مقدم است.والدين بايد نسبت به فرزندان خود توجه كامل داشته باشند و تلاش بسيار درباره ي آنان بنمايند و همچنین برابري بين فرزندان , که سزاوار است كه والدين همه ي فرزندان خود را در دامان محبت خويش بپرورانند و بين آنها از نظر محبت و عطوفت و رعايت حالاتشان تساوي برقرار كنند از پيامبر اكرم (ص ) روايت شده كه فرمودند: «اعدلوا بين اولادكم في السر...» در پنهاني ميان فرزندان خود برابري را رعايت كنيد. خواهر عزیزم ، در حال حاضر که آنها به وظایف خود عمل نمیکنند ، شما به وظابف خود عمل کنید تا آنها به مرور به سمت شما متمایل شوند .آنچه در اين زمينه اصل است، احسان به پدر و مادر و دورى از اذيت و آزار به آنان است. البته اين به معناى تسليم شدن در برابر سليقه‏هاى آنان نيست؛ ولى بايستى با تيزهوشى و درايت، شخصيت و مقام آنها را حفظ نمود واحترامشان را نگه‏داشت؛ ولى در عين حال بايد به گونه‏اى رفتار كرد كه آنان استقلال شما را به رسميت بشناسند و درصدد تحميل سليقه‏هاى خود بر شما نباشند.اهميت احترام به پدر و مادر و نيکي کردن به آنها در سطحي است که قرآن کريم از آن سخن آورده است. احسان به پدر و مادر را در کنار توحيد و يکتاپرستي ذکر مي کند: «واعبدوالله ولا تشرکوا به شيئا و بالوالدين احسانا؛ و خدا را بپرستيد، و هيچ چيز را همتاي او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيکي کنيد» و نيز در جاي ديگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصيت الهي مطرح مي کند: «و وصينا الانسان بوالديه حسنا؛ ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند» همچنين در مورد تکريم و نيکي به پدر و مادر را از زبان پيامبران الهي(ع) نقل مي کند: «ربنا اغفرلي ولوالدي و للمؤمنين يوم يقوم الحساب؛پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنين را در آن روزي که حساب برپا مي شود بيامرز» اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهي کنند و چه بسا ظلمي انجام دهند، اين سبب نمي شود که فرزند هم درباره آنان به وظيفه اش عمل نکند. از اين رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چيز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نيکي به پدر و مادر چه خوب باشند آن دو و چه بد». به هر حال، نيکي و احسان به پدر و مادر و خشنودي آنان را فراهم کردن حتي اگر کافر باشند لازم است و سعادت دنيا و آخرت را به همراه مي آورد چنان که امام صادق(ع) به جوان نومسلمان، در حق مادر مسيحي اش توصيه فرمودند .نيکي و احسان به آنان و مادر، پس از مرگشان؛ نيز راه گشاي سعادت فرزند مي گردد.خلاصه کلام آن که دليل اين همه احترام و نيکي در حق پدر و مادر در يک چيز است و آن بزرگترين نعمت خداوند يعني حق حيات است که اگر پدر و مادر نبودند؛ فرزنداني هم به وجود نمي آمدند از اين رو هر چه درباره پدر و مادر احترام و احسان شود به جا خواهد بود.بنابراین خواهر عزیزم شما 28 سال از عمر خود را سپری کردید و در گذشته در کنار پدرو مادر عزیزتان ،زندگی کردید ، مطمئن باشید آنها از روی ندانستن و کوتاهی یک سری موارد را رعایت نمیکنند ، مطمئن باشید حساسیت شما با برنامه ریزی های روزانه و تلاش برای رسیدن به اهدافتان کمرنگ تر خواهد شد . خواهر عزیزم ، چه بسیار انسانهایی که در طی سالهای زندگی نه محبت پدر و مادر دیده اند نه محبت همسر اما توانستند روحیه شاد و سالمی داشته و به پیشرفتهای چشمگیری هم نائل شوند. بنابراین نیاز به عشق و محبت را تا حد اکسیژن و آب و غذا در خودتان بالا نبرید.اینکه ما عزت نفس خودمان را مشروط به توجه و محبت دیگران بکنیم اشتباه محض است. انسانها باید در درون احساس ارزشمندی کنند. ما نباید عزت نفسمان وابسته به رفتارهای دیگران باشد. اگر ما عزت نفسان وابسته به رفتارهای دیگران باشد برای عزت نفس یک ملاک بیرونی داریم که از دست ما خارج است و تحت کنترل ما نیست چون هر لحظه هر کسی ممکن است با ما یک رفتار نامحترمانه و آزارنده داشته باشد.در نتیجه ما باید یک ملاک درونی برای عزت نفس داشته باشیم و از اعماق وجودمان و در درونمان احساس لیاقت کنیم. خودتان را به دیگران حتی والدینتان در محبت دیدن ، وابسته نکنید بلکه در درون احساس لیاقت و ارزشمندی کنید.ضمن حفظ آرامش در دراین دوران حساس ، توجه خود را به ابعاد دیگر زندگی خود و پرداختن به مطالعه و فعالیتهای ورزشی و هنری و برنامه ریزی برای تفریحات دونفره به اتفاق همسرتان ، نیز اختصاص دهید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما در کنار همسرتان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.