ه

مشاوره

سلام من وقتی شوهرم خواستگاریم بهم گفت فقط دوسال باخانوادش زندگی کنم الان چهار سال شده ولی اون حاضرنیست برام خونه بگیره ازبس اسرارش کردم دیگه خسته شدم اون خانوادهی پر جمعیتی داره من دوست دارم توخونه خودم راحت باشم راحت زندگی کنم بوذن دغدقه اینجا همه میخوان از کارهم سر دربیارن من دوست دارم سرم توزندگی خودم باشه بچم مودب بار بیاد اینجا همه حرفی حتی بزرگا میزنن من عاشق شوهرمموبچم هستم ولی بخاطر همین موضوع حتی دست بخود کشی زدم ناراحتی اعصاب گرفتم همش کارم شده گریه حتی جلوی شوهرم ولی حس میکنم بیتفافته تموم زندگیمون شده بحث بحث دیگه اخسته شدم از همه چیزو همه کس حتی وقتی به خانوادم میگم چرا نمیاین بهم سربزنین میگه بیایم کجای اون اتاق بشینیم مگه جا هست من دیگه نمیدونم باید چکار کنم دیگه تحمل اینجا موندنو ندارم تحمل دوری از شوهرمو بچمم ندار که بزارمو برم توروخدا راهنماییم کنید
چهارشنبه، 4 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ه

مشاوره

ه ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام من وقتی شوهرم خواستگاریم بهم گفت فقط دوسال باخانوادش زندگی کنم الان چهار سال شده ولی اون حاضرنیست برام خونه بگیره ازبس اسرارش کردم دیگه خسته شدم اون خانوادهی پر جمعیتی داره من دوست دارم توخونه خودم راحت باشم راحت زندگی کنم بوذن دغدقه اینجا همه میخوان از کارهم سر دربیارن من دوست دارم سرم توزندگی خودم باشه بچم مودب بار بیاد اینجا همه حرفی حتی بزرگا میزنن من عاشق شوهرمموبچم هستم ولی بخاطر همین موضوع حتی دست بخود کشی زدم ناراحتی اعصاب گرفتم همش کارم شده گریه حتی جلوی شوهرم ولی حس میکنم بیتفافته تموم زندگیمون شده بحث بحث دیگه اخسته شدم از همه چیزو همه کس حتی وقتی به خانوادم میگم چرا نمیاین بهم سربزنین میگه بیایم کجای اون اتاق بشینیم مگه جا هست من دیگه نمیدونم باید چکار کنم دیگه تحمل اینجا موندنو ندارم تحمل دوری از شوهرمو بچمم ندار که بزارمو برم توروخدا راهنماییم کنید


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام خدمت شما خواهر گرامی؛ شما دو راه در پیش رو داشته و ناگزیر از انتخاب یکی از این دو راه می باشید. راه اول اینکه شرایط حاضر را پذیرفته و تا ایجاد تغییر در شرایط زندگی و فراهم شدن یک زندگی مستقل بردباری نموده و صبر را پیشه نمایید. راه دوم اینکه با گلایه و به قول خودتان بحث، شرایط حاضر را به کام خود، همسر و فرزندتان تلخ نموده که البته این راه دوم نیز تغییری در جهت بهبود شرایط برای شما نداشته و ممکن است زندگی شما را تا مرز فروپاشی بکشاند. بنابراین عاقلانه ترین راه این است که به پذیرش شرایط حاضر رسیده که البته این پذیرش نیز بایستی همراه با مدیریت زنانه شما صورت گیرد. مثلا اینکه فرزند خود را سرگرم به بازیهای مختلف نموده تا حتی الامکان از حضور در جمع هایی که آسیب تربیتی برای وی به همراه دارد اجتناب گردد. همچنین همسر خود را در فضای صمیمانه خود از شرایط سخت زندگی خود آگاه نموده (حتی در صورتی که ایشان از شرایط آگاه می باشد شما آن را بخوبی و در کمال صمیمیت بازگو نمایید) و به ابراز نیازهای خود در این زمینه و یا در زمینه های دیگر بپردازید. از آنجا که حس حمایتگری در آقایان قوی می باشد و حمایت از همسر و فرزندان در آنها احساس اقتدار را تقویت می نماید، همسر شما به تلاش و تکاپو در جهت رفع نیازها و انتظارات شما افتاده و سعی خود را برای تغییر و بهبود شرایط مبذول می دارد. البته توجه داشته باشید که درخواست شما باید در فضای کاملا دوستانه و صمیمانه صورت گرفته چرا که فضای ناآرام و خشونت آمیز نه تنها مؤثر نبوده بلکه نتیجه معکوس می دهد و لجاجت وی را بر می انگیزد. البته لازم به ذکراست که ممکن است همسر شما برای رسیدن به این هدف (استقلال) تلاش خود را نموده و به دلیل شرایط سخت اقتصادی توانایی انجام آن را هنوز نیافته است که در اینجا به شما توصیه می گردد با همراهی و صبوری خود اجازه ندهید غرور همسر شما جریحه دار گردد. اطمینان داشته باشید که با انجام رفتارهای ذکر شده، همسر شما در صورت امکان نهایت تلاش خود را نموده تا شرایط شادمانی شما و اسباب آسایش همسر و فرزند خود را فراهم سازد. شما نیز این تلاش وی را ارج نهاده و برای داشتن یک رابطه مطلوب برای همسر و فرزند خود تلاش لازم را بنمایید. با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.