الهام ذاکری

عصبانیت

سلام . مدتی هست با مادرم اختلاف دارم . این اختلاف سر خیلی از مسائل هست از مسائل خانوادگی تا مسائل شخصی ،سر تحصیلات که درس خوندی اما معرفت نداری تا خانوادگی که مثلاً تو فلان کارو کردی یا به خالت فلان چیزو گفتی و خلاصه خدا نکنه تعطیل باشیم و تو خونه مثلاً یه روز دندونم شدید درد می کرد تعطیل بودیم و من واقعا میخواستم استراحت کنم اما مادرم از قبل برنامه ریخته بود برای کارهای خونه .که آخرش هم دعوا شد . خلاصه ما سر هر چیزی دعوامون میشه . آخرین بار که دعوا مون شد اینقدر عصبانی شدم گفتم من خودم رو از دست شما میکشم . و این عصبانیت به حدی بود که هر چی که نباید گفته میشد گفته شد و حرمت ها از بین رفت. البته اگر بخواهیم منصف باشیم مادرم خیلی با نیش و کنایه صحبت می‌کنه این فقط مربوط به من نیست با کل اقوام ، فامیل کلا کنایه زیاد بلده منم فکر می کنم از بس خواستم جلوش وایستم مثل مادرم شدم و زبونم مثل اون شده‌، این وسط خواهرم که از من کوچکتر هست هم مدام نصیحتم می‌کنه در حالی که اولین بار من در دفاع از اون جلوی مادرم ایستادم . در واقع الان چندتا مشکل دارم : ۱. دیگه هرگز هرگز دلم نمی‌خواد وسط دعواهای دیگران باشم چون به خصوص در مورد مادر و خواهرم دیدم دوساعت بعد خوب میشن ( هر چند همیشه اینجوریه که یکیشون میگه تو بگو من درست نمی‌گم یا تو بگو کارش اشتباهه)من می‌خوام یه راهکاری بگید که با اعتماد به نفس ، این درخواستها رو رد کنم و زندگی خودم رو داشته باشم . ۲. واقعا شدت عصبانیتم به خصوص در مشاجره با مادرم اینقدر هست که به خودم و کسی آسیب بزنم ( هرچند زود پشیمان میشم و عذر میخواهم چون به هر حال مادرمه) ۳.میخوام خیلی منطقی رفتار کنم اینقدر که دیگه تو دور باطل رفتارها و کشمکش های روزمره و دیگران درگیر نشم . کتاب معرفی کنید راهکار عملی بگید فقط یه چیزی که منو نجات بدید . قبلش از اینکه با حوصله متنی که نوشتم رو می‌خونید سپاسگزارم .
دوشنبه، 3 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

الهام ذاکری

عصبانیت

الهام ذاکری ( تحصیلات : لیسانس ، 34 ساله )

سلام . مدتی هست با مادرم اختلاف دارم . این اختلاف سر خیلی از مسائل هست از مسائل خانوادگی تا مسائل شخصی ،سر تحصیلات که درس خوندی اما معرفت نداری تا خانوادگی که مثلاً تو فلان کارو کردی یا به خالت فلان چیزو گفتی و خلاصه خدا نکنه تعطیل باشیم و تو خونه مثلاً یه روز دندونم شدید درد می کرد تعطیل بودیم و من واقعا میخواستم استراحت کنم اما مادرم از قبل برنامه ریخته بود برای کارهای خونه .که آخرش هم دعوا شد .
خلاصه ما سر هر چیزی دعوامون میشه .
آخرین بار که دعوا مون شد اینقدر عصبانی شدم گفتم من خودم رو از دست شما میکشم . و این عصبانیت به حدی بود که هر چی که نباید گفته میشد گفته شد و حرمت ها از بین رفت. البته اگر بخواهیم منصف باشیم مادرم خیلی با نیش و کنایه صحبت می‌کنه این فقط مربوط به من نیست با کل اقوام ، فامیل کلا کنایه زیاد بلده منم فکر می کنم از بس خواستم جلوش وایستم مثل مادرم شدم و زبونم مثل اون شده‌، این وسط خواهرم که از من کوچکتر هست هم مدام نصیحتم می‌کنه در حالی که اولین بار من در دفاع از اون جلوی مادرم ایستادم . در واقع الان چندتا مشکل دارم :
۱. دیگه هرگز هرگز دلم نمی‌خواد وسط دعواهای دیگران باشم چون به خصوص در مورد مادر و خواهرم دیدم دوساعت بعد خوب میشن ( هر چند همیشه اینجوریه که یکیشون میگه تو بگو من درست نمی‌گم یا تو بگو کارش اشتباهه)من می‌خوام یه راهکاری بگید که با اعتماد به نفس ، این درخواستها رو رد کنم و زندگی خودم رو داشته باشم .
۲. واقعا شدت عصبانیتم به خصوص در مشاجره با مادرم اینقدر هست که به خودم و کسی آسیب بزنم ( هرچند زود پشیمان میشم و عذر میخواهم چون به هر حال مادرمه)
۳.میخوام خیلی منطقی رفتار کنم اینقدر که دیگه تو دور باطل رفتارها و کشمکش های روزمره و دیگران درگیر نشم .
کتاب معرفی کنید راهکار عملی بگید فقط یه چیزی که منو نجات بدید .
قبلش از اینکه با حوصله متنی که نوشتم رو می‌خونید سپاسگزارم .


مشاور: الهه سادات صالحی


سلام دوست خوب راسخون 
متن ارسالی شما را با دقت خواندم .و تا حدی متوجه ناراحتی شما شدم .از ناراحتی شما متاثر شدم .
اولین چیزی که از متن متوجه شدم ..این است که شما باید روی مدیریت هیجانی خود کار کنید و با اموزش ، کسب مهارت و خود مدیریتی هیجانی  کاملا اشنا شوید .اگر در تنظیم هیجانات خود مهارت داشتید چه بسا این همه مشکل پدیدار نمی شدند .
در مرحله ی بعدی ..مشخص کردن مرز هایی برای حیطه شخصی خودتان با دیگران .
در اموری که به شما ارتباط ندارد ..به هیچ وجه دخالت نکنید .ولی نحوه و روش عدم ورود به حیطه ی شخصی  دیگران و ممانعت از ورود دیگران به حیطه شخصی خودتان و اصالت قائل شدن دیگران برای حریم تان .خیلی خیلی مهم هست .چگونگی خواستن شما و عملکرد شما  می تواند به طوری باشد که به شما حق بدهند و یا خواست شما را علاوه بر نادیده گرفتن ..مورد تمسخر قرار دهند .و یا حتی خشمگین شوند و احساس بی احترامی شما نسبت به خودشان را برداشت کنند . و باعث دلخوری و کدورت  شود .
در این زمینه تنها می توانم بگویم قاطعیت شما توام با احترام و تنظیم هیجانات تان می تواند راه گشا و کارساز باشد .
به هنگامی که اوضاع بینتان ارام است ..به طور جدی و قاطعانه توام با محبت و احترام به مادر و خواهر تان بگویید که از این روش انها احساس خوشایندی ندارید .و بخواهید دیگر با شما این کار را نکنند .خود شما هم دقت داشته باشید که وارد بازی و بحث انها نشوید .
من لازم می دانم دو تکنیک را برایتان باز گو کنم .اولین تکنیک ، تکنیک سه ثانیه و یا مکث سه ثانیه نام دارد .
منطق این تکنیک ، این است که....مغز انسان دارای چند طبقه است ..که بالاترین طبقه، مغز جدید و یا کورتکس نام دارد .وقتی ما دچار هیجانات می شویم مدار های عصبی که اطلاعات را به مغز  مخابره می کنند ، ابتدا از مغز قدیم که بیشتر اختصاص دارد به هیجانات و با نام لینبیک شناخته میشود ، عبور می کنند .. اگر بلافاصله و بدون مکس بازتاب یا عکس العملی از خود نشان دهیم ..ان پاسخ فرمان را از لینبیک که مرکز هیجانات ماست ..می گیرد و مسلما این فرمان ، منطقی و انسانی می تواند نباشد ..و کاملا حسی و هیجانی بوده است .و عملا بدون فکر و تامل ! 
حالا ، چنانچه مکث کوتاهی در پاسخ به هیجاناتمان داشته باشیم ..این انتقال دهنده ها ، اطلاعات را به کورتکس ما یا مغز جدید و انسانی ما می رسانند و اعمال و رفتار ما همراه می شوند با شناخت و به صورت عقلانی و منطقی رفتار می کنیم ، نه به صورت احساسی و هیجانی .
در نظر بگیرید که افراد به هنگام خشم دست به چه اعمالی می زنند که معمولا پس از گذر اندک زمانی از کرده ی خود پشیمان می شوند .گرچه پشیمانی سودی ندارد و هر انچه نباید رخ می  داده ،است ، متاسفانه ، رخ داده است .و کار از کار گذشته است .
پس اگر ما قبل از هر اقدامی ، رفتاری ، ابراز نظری و عکس العملی ..حداقل سه ثانیه به خودمان مجال و زمان بدهیم ،و سه ثانیه مکث داشته باشیم ،  مطمئنا رفتار عاقلانه تر و منطقی تری از خود نشان می دهیم . که کمتر منجر شود به پشیمانی و یا شکستن دلی .
این تکنیک در مورد هیجان خشم ، بسیار مفید و کاربردی ست .پیشنهاد می کنم انرا تمرین کنید و به کار ببندید .
تکنیک دوم ، تکنیک stop است که از زیر مجموعه های ذهن اگاهی می باشد .
در نظر بگیرید که خشم یک هیجان منفی و طبیعی است که تمام انسانها با ان سر و کار دارند .این درست است که ما هیچ کنترلی بر روی به وجود امدن خشم نداریم ..یعنی در دست ما و اختیار ما نیست که بخواهیم و یا نخواهیم که خشمگین شویم ... اما انتخاب اینکه در مقابل خشم مان چه رفتاری نشان دهیم و چه پاسخی به خشم مان بدیم با خود ماست و ما مسئول بازتاب و عکس العملی هستیم که در مقابل خشممان از خود بروز می دهیم ..
که معمولا چهار انتخاب پیش رو داریم ..۱_ از خودمان عصبانیت را به نمایش بگذاریم .که دم دست ترین پاسخ ماست و از همان مرکز هیجانات یعنی لیمبیک مغز ما فرمانش صادر می شود .یعنی هر زمان چیزی برخلاف میل ما رخ دهد و یا ما احساس کنیم منافعمان و یا هر چیزی که متعلق به ماست با تهدید رو برو شده است از خود نشان می دهیم.داد بزنیم .پرتاب کنیم .بشکنیم ..و هر انچه نباید به زبان اوریم ...که مسلما پاسخی عقلانی و منطقی نمی باشد و محکوم به شکست است .
۲_خشم مان را ابراز کنیم ۳_ کاملا منفعلانه رفتار کنیم و خشم را فرو دهیم و هیچ عکس العملی از خود نشان ندهیم ...که به هیچ وجه توصیه نمی شود و این خودش اول مشکلات جسمی و روانی خواهد بود .
۴_محل را ترک کنیم و ادامه ی بحث و گفتگو را به کمی بعدتر یعنی زمانی که ارامشی نسبی پیدا کرده باشیم ..یعنی با بیان این نکته ..که این بحث را بعدا ادامه دهیم ..که مبادا دل کسی رنجیده شود .وبا  یک عذر خواهی ...محل را ترک کنیم .و وقتی ارام تر شدیم و بر خود تسلط یافتیم گفتگو را ادامه دهیم .
با تکنیک stop می توانیم به سادگی بر هیجانات منفی خود مثل خشم و اضطراب  چیره شویم و انها را مغلوب سازیم .و طوری رفتار نکنیم که پس از ان دچار ندامت و پشیمانی شویم .این تکنیک از زیر مجموعه های رویکرد ذهن اگاهی  هست و در چهار مرحله طراحی شده است که اگر به مدت دو هفته انرا تمرین کنید مطمئن باشید که خواهید توانست به هنگام خشم از رفتار ها و عکس العمل های پرخاشگرانه ی خود جلوگیری به عمل آورید .
در مرحله ی اول هنگامی که خشمگین شدید ..فقط شروع  کنید به کشیدن نفس های عمیق .هیچ کار دیگری انجام ندهید ..فقط چند نفس عمیق بکشید .
در مرحله ی دوم ، پس از کشیدن چند نفس عمیق ..حالا شروع کنید به فکر کردن ..در ذهنتان از خودتان بپرسید ..واقعا الان از چه چیزی انقدر براشفته شدم ۰؟!. 
از خود بپرسید ، الان که ناراحت شدم دقیقا چه چیزی مذا ناراحت کرد؟!!در این لحظه واقعا چه احساسی دارم ؟!؛حس واقعی من چیست ٫؟! به چی فکر می کنم ؟! در ان لحظه به چی فکر کردم ؟! نشانه های جسمی من ( نشانه های بدنی از بروز یک هیجان مانند خشم .) چیست؟!مثلا رنگ چهره ام چگونه شده است ؟! ضربان قلبم چقدر بالا رفته ؟!!  دستانم شروع به لرزیدن کرده اند !! 
همان لحظه به اطراف خود بنگرید ..چه می‌بینید ..موشکافانه و با دقت بررسی کنید ..ایا الان که عصبانی هستید چیز هایی که در اطرافتان است به همان شکل می بینید .چه چیزی در اطرافتان جلب توجه می کند وقتی در این حال هستید .
،✅هدف از این مرحله ؟!این تکنیک قصد دارد از میزان خشم و جوشش شما بکاهد .
مرحله سوم ..در این مرحله می خواهیم از بیرون خود تان به خودتان بنگرید و مشاهده گر خودتان باشید به عنوان شخصی ثالث ..خودتان را چگونه می‌بینید و ارزیابی می کنی؟! 
حالا چند سوال از خویش بپرسید و لطفا با خودتان روراست و  با صداقت باشید .
چنانچه دوست صمیمی من هم اینک اینجا بود ایا به نظرش عکس العمل من درست بود ؟!! ایا او موافق فلان بازتاب من بود ؟! 
ایا پیامد این کار من به شکلی خواهد بود که دیگر  نشود انرا  جبران کرد ؟! ایا قابل جبران است ؟! 
سوال بعدی ،،،اگر من فلان عکس العمل را از خود نشان دهم ، ایا مثلا چند هفته ی دیگر یا چند ماه دیگر از نحوه ی عمل کرد خودم راضی خواهم بود ؟! ایا احساس ناراحتی و  پشیمانی خواهم کرد ؟! 
این سوالات به شما کمک خواهند کرد  که موقعیت خود را را در ان لحظه بهتر بشناسید و بر احساسات منفی خودتان غلبه کنید و بر خشم تان غلبه کنید .
مرحله چهارم تکنیک stop ،،،خوب پس از اینکه به پاسخ این سوالات فکر کردید ..حالا تصمیم بگیرید و بگویید ،،
خوب من به این مسائل فکر کردم ..و از دید دیگران هم به وضع کنونی ام  نگریستم ..حالا بهترین تصمیم و عملکرد من چه می تواند باشد ؟! 
حالا در این هنگام چون ذهن شما ریلکس تر و ارام تر شده است ..واز میزان شدت هیجان نیز کاسته شده است ..و مدارهای عصبی پیام ها را به کورتکس رسانیده اند ..شما می توانید جنبه های منفی رفتارتان را درک کنید و بشناسید .یعنی دیدی کامل نسبت به عواقب کار خود و عکس العمل خود داشته باشید ..پس در نتیجه تصمیمی عاقلانه تر و منطقی تر میگیرید و از رفتار تکانه ای و ناگهانی که فرمان دهنده ی ان بخش لیمبیک مغز تان است جلوگیری می نمایید .و به این صورت شما مغلوب خشم نمی شوید و این خشم است که مغلوب می شود .
مدیریت هیجانات به همین سادگی ست ..و دلیل اصلی ان ..فروکش شدت خشم است .خشم یا هر هیجان دیگری همجون موج دریاست ..کم کم اوج میگیرد و بعد از رسیدن به بالاترین نقطه ی خود ..فرو می ریزد ..هیجان دقیقا مثل موج است و برای همیشه نمی تواند در اوج خود بماند .و ناگزیر فروکش می کند ..پس با مقداری درگیر کردن ذهن ..عملا از شدت میزان ان هیجان می کاهیم .وقتی از شدت هیجان کاسته شد ..تصمیمات و رفتار ما عقلانی تر می شوند .و کاری نمی کنیم که بعد پشیمان شویم .
امید وارم ..از تکنیک های مطرح شده کمال استفاده را ببرید و برایتان مفید واقع شوند .
در پایان از شما دعوت می کنم در مورد جایگاه مادر در دین مان و سفارشاتی که در مورد احترام به مادر و ارزش او به ما شده است .به نوعی عاقبت به خیری ما در گرو رضایت مادرانمان است .
از این مهم هم بگذریم ..شما به حمایت ، محبت و همراهی مادر نیاز دارید .
ببینید این اختلافات تان با مادر و خانواده ..پیش اگهی از زندگی زناشویی شما و رابطه ای که با همسرتان خواهید داشت می دهد .و این پیش اگهی مثبت و خوبی نیست .الان و در حال حاضر که در خانه ی مادرتان به سر می برید ..باید مسائل تان را حل کنید .اموزش ببینید و مهارت کسب کنید .در غیر این صورت احتمال تعارض و اختلاف با همسرتان بسیار محتمل است .
و هیچ گاه فراموش نکنید ..ما تنها می توانیم رو ی خودمان کار کنیم و تغییر ایجاد کنیم .پس شروع کنید .
                                                                                                                                                                          در پناه خدای مهربان باشید .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.