چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

معراج پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله جسمانی بوده يا روحانی؟


پاسخ :
درباره كيفيت معراج رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در بين مفسران چهار نظر وجود دارد:
1. معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در تمام مراحل روحاني بوده است؛ يعني روح به صورت تخليه از جسم، اين عوالم را طي كرده است.
2. معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ روحي بوده، اما نه به صورت تجرّد از بدن، بلكه به صورت رؤيا و برزخي بوده و تمام اين عوالم به صورت رؤيا سير شده است.
3. سير پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي جسماني و روحاني بوده و از آنجا به بالا به صورت روحاني بوده، اين نظريه را ابن شهر آشوب برگزيده و به علماي اماميه نسبت داده است.[1]
4. سير حضرت در تمام مراحل جسماني و روحاني بوده و همه جا را با تن و روان، سير نموده است. مشهور در ميان دانشمندان شيعه همين نظريه چهارم است و قرائن ذيل بر صحت آن گواهي مي‌دهد:
الف: متبادر از لفظ «عبد» در آيه، همان شخصيت خارجي است كه از تن و روان (بدن با روح) تركيب يافته است و هرگاه معراج وي تنها به صورت روحاني بود، لازم بود بفرمايد: «بروحه»، آياتي كه اشاره به لفظ «عبد» شده، عبارتند از: أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى آيا ديدي كسي را كه نهي مي‌كرد، بنده‌اي را وقتي نماز گزارد.[2]
وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا[3] و چون بنده خدا برخاست تا او را بخواند.
و همچنين است در آيات ديگر، آري در يك آيه، لفظ «عبد» در معناي وسيعي به كار رفته بلكه موجودات مجرّد از ماده و پيراسته از جسم را نيز در برمي‌گيرد، چنان‌كه مي‌فرمايد: إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ إِلا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[4] تمام كساني كه در آسمان و زمين قرار دارند، به صورت بنده نزد خدا حاضر مي‌شوند.
بندگي اختصاص به انسان خاكي ندارد، بلكه فرشتگان و پري‌ها، نيز بندگان خدا هستند. اگر لفظ «عبداً» در آيه فوق در معناي وسيع و گسترده به كار رفته است، به خاطر قرينه‌اي است كه در آغاز آيه وجود دارد و آن اين است كه موضوع را به صورت عام مطرح كرده و مي‌فرمايد: «ان كل من في السموات و الارض؛ اگر چنين قرينه‌اي نبود، لفظ «عبداً» بر فرشته و پري‌ها اطلاق نمي‌شد.»
ب: در سوره نجم، از شهود و دل و رؤيت ديده سخن مي‌گويد و مي‌فرمايد: ما كذب الفؤاد ما رأي دل آنچه را كه ديده ديد، تكذيب نكرد.[5] و اگر اين بخش از معراج روحاني بوده، در اين صورت بحث از تكذيب دل، رؤيت ديده را بي‌معنا بود.
ج: جمله ما زاغ البصر و ما طغي چشم نلغزيد و طغيان نكرد.[6]
اين قرائن سه‌گانه به ضميمه اتفاق علماي اسلام ـ جز عدّه انگشت‌شماري از آنان ـ گواه بر اين است كه اين سير ملكوتي با همين بدن عنصري انجام گرفت. و تفاوتي در آغاز و پايان آن نبوده است. بنابراين، آنچه كه تفتازاني صاحب مقاصد و شرح آن از عايشه نقل مي‌كند كه معراج پيامبر روحاني بوده و يا از معاويه نقل شده كه معراج از عالم رؤيا بوده است، همگي بر خلاف ظواهر آيات ياد شده بود و فاقد ارزش علمي مي‌باشند.
ابن شهر آشوب در مناقب مي‌نويسد: خوارج، معراج را از اصل انكار مي‌كنند. جهميّه مي‌گويد: معراج او روحاني بوده، آن هم به صورت رؤيا، اماميه و زيديه و معتزله مي‌گويند: معراج او فقط تا مسجدالاقصي جسماني و روحاني بوده است،‌ در حالي كه گروه چهارم مي‌گويند: همگي جسماني و روحاني بوده است و او با تن و روان از «مسجدالاقصي» به جهان بالا رفته است.[7] شگفت از ابن شهر آشوب است كه چگونه در كيفيت معراج چنين تفصيلي را به اماميه نسبت داده، در حالي كه مشهور ميان آنان اين است كه همه مسير يكنواخت بوده است.
مرحوم علامه طباطبايي (ره) در تفسير شريف الميزان مي‌فرمايند: اشكالي ندارد كه بگوييم اين عروج (از بيت‌المقدس به آسمان‌ها) تنها روحاني بوده،‌ اما نه آن‌گونه كه قائلين به معراج روحاني معتقدند كه به نحو رؤياي صادقانه بوده؛ چرا كه اگر رؤيا بود، ديگر لازم نبود قرآن اين قدر در مورد آن اهميت داده و سخن بگويد و در مقام اثبات كرامت حضرت برآيد، چون خواب را هر خوب و بدي مي‌بيند و چه بسا فاسقي از مؤمني خواب بهتري ببيند، همچنين اگر (رؤيا) بود ديگر جا نداشت كه قريش وقتي داستان را از آن جناب مي‌شنيدند، به شدت انكار كنند و نيز مشاهداتي كه حضرت در بين راه ديده بودند و نقل فرمودند با رؤيا بودن معراج سازگاري ندارد و معناي معقولي برايش تصور نمي‌شود. بلكه مقصود از روحاني بودن اين است كه روح مقدس آن جناب به ماوراي اين عالم مادي يعني آنجايي كه ملائكه مكرّمين منزل دارند، و اعمال بندگان به آنجا منتهي مي‌شود، عروج نموده، آيات پروردگارش را مشاهده و حقايق اشياء و نتايج اعمال برايش مجسم شد، ارواح انبياء عظام ـ عليهم‌السّلام ـ را ملاقات و با آنان گفتگو كرده، ملائكه را ديده و با آنها صحبت كرده و... .
نكته مهم اين است كه در معناي معراج جسماني نبايد افراط شود، به طوري كه همه امور روحاني و معنوي آن به صورت يك سلسله امور مادي توجيه گردد، بلكه بايد سهم معراج روحاني كه بيش از معراج جسماني است، ملحوظ شود و حفظ حدود هر كدام از معراج جسماني و روحاني به اين است كه اولاً: رسول گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ در تمام حالات عروج و اسراء داراي بدن بود، چه اين‌كه تمام شئون آن در بيداري بود، و ثانياً: سير بدن و انتقال آن خواه در اسراء و خواه در معراج از عالم طبيعت تعدي نكرد و هرگز به ماوراي طبيعت راه نيافت، زيرا لازم آن يا مجرد شدن موجود مادي است و يا مادي شدن موجود مجرد و هر كدام از اين دو فرض باطل مي‌باشد، چون هر يك مادي از آنها محذور جمع نقيضين را به همراه دارد، مثلاً در تقرب رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به خداوند و تجلي خداوند براي آن حضرت اگر آنچه به خداوند نزديك شد، همان بدن رسول گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ بوده، لازم مي‌آيد كه براي خداوند معاذ الله قرب مادي و مكاني تصور شود، كه گروهي از مجسّمه بر آنند.
بنابراين همان طوري كه رسول گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ در زمين حالات خاص معنوي پيدا مي‌كرد، ليكن بدن آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ به خداوند نزديك نمي‌شد، اگر همين حالت‌ها در آسمان براي آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ پديد آيد به معناي تقرب بدني آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ به خداوند نخواهد بود. ثالثاً: سير بدني آن حضرت در آسمان‌ها، هرگز به معناي خروج از عالم طبيعت و ورود به ماوراي طبيعت نخواهد بود؛ زيرا آسمان مانند زمين موجود مادي و طبيعي بوده و احكام طبيعت بر هر كدام آنها جاري است، گرچه اصطلاحاً، يكي عنصري و ديگري سمائي محسوب مي‌گردد،‌ مثلاً نماز كه معراج مؤمن است و قربان هر پرهيزكار مي‌باشد، يكي از بهترين وسيله تقرب انسان نمازگزار به خداوند است، خواه نمازگزار در زمين چنين فريضه‌ يا نافله‌اي را انجام دهد و خواه در آسمان، در هر دو حال تقرب به خدا فقط روحاني است و بدن هرگز تقرب مكاني به خداوند نخواهد داشت، چه در زمين و چه در آسمان، چه بدن غليظ و چه بدن لطيف و رقيق.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منشور جاويد، جعفر سبحاني،‌ ج 6، ص 174ـ185، نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ .
2. الميزان، محمد حسين طباطبايي، ترجمه: محمدباقر موسوي همداني، ج 13، ص 53، قم، دفتر نشر اسلامي.
3. سيره علمي و عملي حضرت رسول اكرم ، عبد الله جوادي آملي، ص 64ـ91، قم، مركز نشر اسراء.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، نجف، حيدريه، 1376ه‍ ق، ج 1، ص 153.
[2]. علق/9-10.
[3]. جن/19.
[4]. مريم/93.
[5]. نجم/11.
[6]. نجم/17.
[7]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، نجف، حيدريه، 1376ه‍ ق، ج1، ص153.

منبع: اندیشه قم


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.