پرسش :
مي گويند که حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در کربلا وقت شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ آمده بودند آيا اين حرف واقعيت هم دارد يا خير؟ اگر بله چگونه است که فرد فوت شده بعد از موت نيز در اين عالم تصرف داشته باشد؟
پاسخ :
در مورد حضور حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در کربلا بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ ، قضايايي نقل شده است چنانکه از حضور ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز قاضايايي نقل شده است[1] که با گفته هاي مداحان تفاوت دارد.
براي نمونه، حکايت «جمّال» يا همان ساربان حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ است.[2] که بعد از شهادت آن حضرت به طمع ربودن کمربند آن حضرت مرتکب جنايت قطع دستان امام حسين ـ عليه السلام ـ مي شود، که ناگهان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ به همراه پيامبر گرامي اسلام و حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ و امام حسن ـ عليه السلام در آنجا با حال مصيبت زده ديده شده و جمال از اين صحنه هرسناک شد. و پيامبر گرامي اسلام به شتربان نفرين کرد و صورت او سياه و دستان او (فلج) گرديد.
علاوه بر اين قضيه، در جريان انتقال سر مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ به شام و دربار يزيد حوادث ديگري که حاکي از حضور حضرت زهرا مي باشد نقل گرديده است.[3]
اما در مورد قسمت دوم سئوال بايد گفت که: از نظر ما مسلمانان مرگ به معناي نابودي و نيستي نمي باشد بلکه انتقال از زندگي دنيوي به زندگي اخروي است و چه بسا که اموات به دليل اينکه حجاب هاي مادي از آنان کنار رفته است نسبت به اوضاع و احوال اين دنيا آگاهتر از زندگان اين دنيا هستند و اخبار زيادي در تأييد مطلب از حضرات ائمه ـ عليهم السلام نقل شده. امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «اگر شما آنچه را که مردگان ديدند مي ديديد، هر آينه ناشکيبا بوديد و مي ترسيديد و مي شنيديد و فرمان مي برديد. ولي آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده ها فرو افتد».[4]
و نيز با توجه به آية 169 سورة مبارکة آل عمران معتقديم که شهيدان و کساني که در راه خدا کشته شده اند، زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند.[5] حضرت فاطمة زهرا که صديقه و شهيده است و صاحب منزلت و شأن بسيار بزرگي در نزد خدا و رسول گرامي مي باشد[6] از مصاديق اين آية شريفه مي باشد.
علاوه بر اين از روايات اينگونه استفاده مي شود که ائمه ـ عليهم السلام ـ بعد از شهادتشان به امور اين عالم احاطه دارند و کساني که مشاهد شريف آنها را زيارت مي کنند، مورد توجه و تفقد و دعاي خويش قرار مي دهند و براي او طلب آمرزش مي کنند. مانند روايتي که عبد الله بن بکر از امام صادق ـ عليه السلام ـ در مورد امام حسين ـ عليه السلام ـ سئوال مي کند و امام جوابي به اين مضمون که ذکر شد مي دهد.[7]
و نيز حديثي که علامه مجلسي در کتاب بحار الانوار به نقل از کتاب مقالات شيخ مفيد، ذکر مي کند در تأکيد بر همين مطلب مي باشد که پيامبر و ائمه بعد از وفات از احوال شيعيان آگاهي دارند و کلام آنها را مي شنوند و .... و در پايان علامه مجلسي اينگونه بيان مي کند (که اين عقيدة تمام اماميه مي باشد).[8]
و علاوه بر تمام اين مطالب، عقيدة ما شيعيان اين است که ائمه چه در زمان حيات يا بعد از آن و همواره و در همه حال حجت خدا هستند و اعتقاد به چنين امري مستلزم اين است که امام به اذن خداوند متعال همان تصرفاتي که در حال حيات داشته است، بعد از شهادت نيز براي او امکان پذير است.
چنانکه در روايتي از امام حسن ـ عليه السلام ـ نقل شده است که گروهي از شيعيان آن حضرت تقاضاي ديدار حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ را بعد از شهادت آن حضرت کردند که حضرت امام حسن ـ عليه السلام ـ ، امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ را به آنها نشان داد و اصحاب حضرت را شناختند و امام امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ خطاب به آنها فرمود: «همانا هر کدام از ما که مي ميرد، مرده نيست و آنکه بر شما باقي مي ماند، حجت و امام بر شما است»[9]
پس بطور خلاصه چنين مي شود گفت:
1. اخبار و قضايايي که حاکي از حضور حضرت زهرا ـ سلام الله عليهاـ درکربلا و بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ به ما رسيده است که اين ها منحصر به حضور حضرت زهرا ـ سلام الله عليها در وقت شهادت امام حسين نمي شود. گرچه اين حضور نيز بعيد نمي باشد.
2. در نظر ما مسمانان مرگ به معناي نيستي و نابودي نيست و چه بسا که اموات به احوال و امور اين دنيا آگاه تر و احاطة آنان بيشتر است. چنانکه از بعضي خطب نهج البلاغه و آيه 169 سورة مبارکة آل عمران بر مي آيد.
3. اعتقاد ما اماميه اين است که ائمه بعد از شهادتشان به امور اين عالم احاطه دارند و براي زيارت کنندگان مشاهد خودشان دعا مي کنند و امام بعد از شهادت نيز امام مي باشد و مرده نيست و به اذن خدا در امور اين دنيا مي تواند تصرف داشته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عالم پس از مرگ، علامه طباطبائي.
2. منازل الاخره، شيخ عباس قمي.
3. علم امام، محمدي ري شهري.
پی نوشتها:
[1] . جعفر بن محمد بن قولويه القمي، کامل الزيارات: انتشارات مرتضويه، نجف، 1356 ق. ص 336.
[2] . مازندراني حائري، حاج شيخ محمد مهدي، معالي السبطين في حوال السبطين الأمامين الحسن و الحسين: ناشر سيد اکرم قريشي، تبريز، شوال 1356 ق. جزء دوم، ص 25 [به نقل از بحار الانوار مجلسي، ج 45، ص 316، بيروت موسسه الوفا، 1404 ق].
[3] . فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ، مترجم علي مؤيدي، نشر معروف، قم، 1385ش، ص 581، [به نقل از مدينه المعاجز، سيد هاشم بحراني: موسسه معارف اسلامي، قم، 1414 ق] ج 4، ص 124، و نيز همان، ص 584 [ به نقل از الدمعه ساکبه، ملا محمد باقر بهبهاني، موسسه الاعلمي، بيروت، 1412ق. ج 5، ص 70].
[4] . سيد رضي، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، چاپ اول، انتشارات آل علي ـ عليه السلام ـ ، قم، 1379ش، خطبة 21، ص 64.
[5] . «ولا تحسبنَّ الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يُرزقون».
[6] . ر.ک، (صحيح مسلم، باب فضائل اهل بيت النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، حديث 2424. دار احياء التراث العربي، بيروت، 1392 ق)
[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 ق. ج 27، ص 300 ح 4.
[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 ق. ج 27، ص 301، ح 5.
[9] . سيد هاشم بحراني، مدينه المعاجز، موسسه معارف اسلامي، قم، 1414 ق. ج 3، ص 76، ح 740.
منبع: اندیشه قم
در مورد حضور حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در کربلا بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ ، قضايايي نقل شده است چنانکه از حضور ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز قاضايايي نقل شده است[1] که با گفته هاي مداحان تفاوت دارد.
براي نمونه، حکايت «جمّال» يا همان ساربان حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ است.[2] که بعد از شهادت آن حضرت به طمع ربودن کمربند آن حضرت مرتکب جنايت قطع دستان امام حسين ـ عليه السلام ـ مي شود، که ناگهان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ به همراه پيامبر گرامي اسلام و حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ و امام حسن ـ عليه السلام در آنجا با حال مصيبت زده ديده شده و جمال از اين صحنه هرسناک شد. و پيامبر گرامي اسلام به شتربان نفرين کرد و صورت او سياه و دستان او (فلج) گرديد.
علاوه بر اين قضيه، در جريان انتقال سر مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ به شام و دربار يزيد حوادث ديگري که حاکي از حضور حضرت زهرا مي باشد نقل گرديده است.[3]
اما در مورد قسمت دوم سئوال بايد گفت که: از نظر ما مسلمانان مرگ به معناي نابودي و نيستي نمي باشد بلکه انتقال از زندگي دنيوي به زندگي اخروي است و چه بسا که اموات به دليل اينکه حجاب هاي مادي از آنان کنار رفته است نسبت به اوضاع و احوال اين دنيا آگاهتر از زندگان اين دنيا هستند و اخبار زيادي در تأييد مطلب از حضرات ائمه ـ عليهم السلام نقل شده. امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «اگر شما آنچه را که مردگان ديدند مي ديديد، هر آينه ناشکيبا بوديد و مي ترسيديد و مي شنيديد و فرمان مي برديد. ولي آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده ها فرو افتد».[4]
و نيز با توجه به آية 169 سورة مبارکة آل عمران معتقديم که شهيدان و کساني که در راه خدا کشته شده اند، زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند.[5] حضرت فاطمة زهرا که صديقه و شهيده است و صاحب منزلت و شأن بسيار بزرگي در نزد خدا و رسول گرامي مي باشد[6] از مصاديق اين آية شريفه مي باشد.
علاوه بر اين از روايات اينگونه استفاده مي شود که ائمه ـ عليهم السلام ـ بعد از شهادتشان به امور اين عالم احاطه دارند و کساني که مشاهد شريف آنها را زيارت مي کنند، مورد توجه و تفقد و دعاي خويش قرار مي دهند و براي او طلب آمرزش مي کنند. مانند روايتي که عبد الله بن بکر از امام صادق ـ عليه السلام ـ در مورد امام حسين ـ عليه السلام ـ سئوال مي کند و امام جوابي به اين مضمون که ذکر شد مي دهد.[7]
و نيز حديثي که علامه مجلسي در کتاب بحار الانوار به نقل از کتاب مقالات شيخ مفيد، ذکر مي کند در تأکيد بر همين مطلب مي باشد که پيامبر و ائمه بعد از وفات از احوال شيعيان آگاهي دارند و کلام آنها را مي شنوند و .... و در پايان علامه مجلسي اينگونه بيان مي کند (که اين عقيدة تمام اماميه مي باشد).[8]
و علاوه بر تمام اين مطالب، عقيدة ما شيعيان اين است که ائمه چه در زمان حيات يا بعد از آن و همواره و در همه حال حجت خدا هستند و اعتقاد به چنين امري مستلزم اين است که امام به اذن خداوند متعال همان تصرفاتي که در حال حيات داشته است، بعد از شهادت نيز براي او امکان پذير است.
چنانکه در روايتي از امام حسن ـ عليه السلام ـ نقل شده است که گروهي از شيعيان آن حضرت تقاضاي ديدار حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ را بعد از شهادت آن حضرت کردند که حضرت امام حسن ـ عليه السلام ـ ، امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ را به آنها نشان داد و اصحاب حضرت را شناختند و امام امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ خطاب به آنها فرمود: «همانا هر کدام از ما که مي ميرد، مرده نيست و آنکه بر شما باقي مي ماند، حجت و امام بر شما است»[9]
پس بطور خلاصه چنين مي شود گفت:
1. اخبار و قضايايي که حاکي از حضور حضرت زهرا ـ سلام الله عليهاـ درکربلا و بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ به ما رسيده است که اين ها منحصر به حضور حضرت زهرا ـ سلام الله عليها در وقت شهادت امام حسين نمي شود. گرچه اين حضور نيز بعيد نمي باشد.
2. در نظر ما مسمانان مرگ به معناي نيستي و نابودي نيست و چه بسا که اموات به احوال و امور اين دنيا آگاه تر و احاطة آنان بيشتر است. چنانکه از بعضي خطب نهج البلاغه و آيه 169 سورة مبارکة آل عمران بر مي آيد.
3. اعتقاد ما اماميه اين است که ائمه بعد از شهادتشان به امور اين عالم احاطه دارند و براي زيارت کنندگان مشاهد خودشان دعا مي کنند و امام بعد از شهادت نيز امام مي باشد و مرده نيست و به اذن خدا در امور اين دنيا مي تواند تصرف داشته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عالم پس از مرگ، علامه طباطبائي.
2. منازل الاخره، شيخ عباس قمي.
3. علم امام، محمدي ري شهري.
پی نوشتها:
[1] . جعفر بن محمد بن قولويه القمي، کامل الزيارات: انتشارات مرتضويه، نجف، 1356 ق. ص 336.
[2] . مازندراني حائري، حاج شيخ محمد مهدي، معالي السبطين في حوال السبطين الأمامين الحسن و الحسين: ناشر سيد اکرم قريشي، تبريز، شوال 1356 ق. جزء دوم، ص 25 [به نقل از بحار الانوار مجلسي، ج 45، ص 316، بيروت موسسه الوفا، 1404 ق].
[3] . فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ، مترجم علي مؤيدي، نشر معروف، قم، 1385ش، ص 581، [به نقل از مدينه المعاجز، سيد هاشم بحراني: موسسه معارف اسلامي، قم، 1414 ق] ج 4، ص 124، و نيز همان، ص 584 [ به نقل از الدمعه ساکبه، ملا محمد باقر بهبهاني، موسسه الاعلمي، بيروت، 1412ق. ج 5، ص 70].
[4] . سيد رضي، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، چاپ اول، انتشارات آل علي ـ عليه السلام ـ ، قم، 1379ش، خطبة 21، ص 64.
[5] . «ولا تحسبنَّ الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يُرزقون».
[6] . ر.ک، (صحيح مسلم، باب فضائل اهل بيت النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، حديث 2424. دار احياء التراث العربي، بيروت، 1392 ق)
[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 ق. ج 27، ص 300 ح 4.
[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 ق. ج 27، ص 301، ح 5.
[9] . سيد هاشم بحراني، مدينه المعاجز، موسسه معارف اسلامي، قم، 1414 ق. ج 3، ص 76، ح 740.
منبع: اندیشه قم