پرسش :
مي گويند امير المومنين ـ عليه السلام ـ در آستانه شهادتشان ، به حضرت عباس ـ عليه السلام ـ فرموده است: «أنت ذخر للحسين» تو ذخيره حسيني. آيا اين مطلب صحيح است؟
پاسخ :
درباره تاريخ عاشورا و بويژه عزاداري و مقتل ، کتاب هاي بسياري در طول تاريخ نگاشته شده است که اين خود نشان از اهتمام عالمان و محققان شيعي بدين مسأله است. اين منابع در اعتبار و دقت در نقل و تحليل يکسان نيستند و مي توان آنها را به دو دسته کلي قابل استناد و ضعيف تقسيم کرد.
مقصود ما از منابع قابل استناد، آن دسته مآخذي هستند که هويت تاريخي داشته و نويسندگان آنها، معلوم، سرشناس و از عالمان روشمند بوده اند.
منابع غير قابل استناد و ضعيف را منابعي داستاني، بي سند و بي پشتوانه تاريخي مي دانيم که اخبار گزارش شده در آنها را تنها به شرط يافتن مؤيدات تاريخي و تقويت به وسيله ديگر مآخذ مي پذيريم.[1]
اما درسوال مورد پرسش به اين نکته بايد اشاره کرد که اين جريان در کتاب هاي معتبر به اين صورت اشاره شده است که: «ثم التفت إلي أولاده الذين من غير فاطمة ع و أوصاهم أن لا يخالفوا أولاد فاطمة»[2] آن حضرت در سخناني به فرزندان خود که از مادري غير از حضرت فاطمه بودند سفارش کرد که با فرزندان فاطمه مخالفت نکنند.
اما مطلبي که در بعضي از کتاب ها از جمله معالي السبطين آمده است چنين است: حضرت علي بن ابي طالب در شب بيست و يکم رمضان سال چهلم هجري (شب شهادت خويش) ابوالفضل العباس را در آغوش گرفت و به سينه چسباند و فرمود پسرم به زودي در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مي گردد ، آن گاه افزود «وَلَدي إذَا کان يوم عاشورا و دخلت المشعر اياک أن تشرب الماء و أخوک الحسين عطشان» پسرم هنگامي که روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدي مبادا آب بياشامي در حالي که برادرت تشنه است.[3]
کتاب معالي السبطين نوشته محمد مهدي حائري مازندراني از نويسندگان قرن چهاردهم (م 1385) است. دو کتاب ديگر نيز درباره اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دارد که يکي با نام «شجره طوبي» و ديگري «الکوکب الدرّي في احوال النبيّ و البتول و الوصيّ» است. مرحوم حائري مازندراني در کتاب «معالي السبطين» اندکي به شرح حال امام حسن و بقيه کتاب را به امام حسين ـ عليه السلام ـ پرداخته است. او مطالب کتاب را با داستان و شعر درهم آميخته و آنها را به شکل مطالب مناسب مجالس سوگواري عرضه کرده است. او مطالب تاريخي، حديثي و داستان و ... را نقل مي کند تا زمينه مناسبي براي گزارش مقتل و وقايع عاشورا، فراهم آورد و در اين ميان از نقل مطالب ضعيف و استفاده از کتب و منابع غير قابل اعتماد ـ مانند روضة الشهداء، اسرار الشهادات، منتخب طريحي و... ـ خودداري نمي کند.
شهيد قاضي طباطبايي که با مؤلف آشنايي و مکاتبه داشته نيز نقليات کتاب را چندان قابل اعتماد نمي داند و آن را آميخته از صحيح و ضعيف خوانده و از اين رو خواننده کتاب را به دقت در آن فرا مي خواند.
منابع معاصر و منابع پس از قرن 9 و 10 آن اندازه متعددند که نمي توان به همه آنها پرداخت. اما به نحو کلي مي توان گفت اعتبار اين کتب، تابع اعتبار منابع مورد استفاده آنها است. به سخن ديگر، هر اندازه گزارش کتب متأخر و معاصر متکي به کتاب هاي کهن تر و معتبرتر باشد و در نقل خود دقت کرده و رعايت امانت بيشتري کرده باشد، قابل اعتمادتر خواهد بود. گفتني است بر همين اساس اعتبار بحارالأنوار، نفس المهموم و منتهي الآمال بيشتر است؛ زيرا اکثر گزارش هاي آنها قابل قبول و مستند به کتب کهن و معتبر هستند، به ويژه آن که محدث قمي(ره) با عنايت به منابع غير قابل استناد در پاره اي از موارد به ارزيابي روايات نيز پرداخته و لذا استفاده از آنها بلامانع است، مشروط به اين که مطالبي که در اين کتابها از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ نقل شده به منبع گزارش نسبت داده شود، نه به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ .[4]
لذا نمي توان به صحت مطلبي که در سوال مورد پرسش است به طور یقین صحه گذاشت ، فقط آن چيزي که در منابع معتبر نقل شده و آن وصيت و سفارش کلي امام علي ـ عليه السلام ـ به فرزندان خود در مورد جريان کربلا است و به آن بايد بسنده کرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ، محمّد محمّدي ري شهري.
2ـ تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان.
3ـ کتابشناسي امام حسين ـ عليه السلام ـ، محمد اسفندياري.
4ـ عاشورا پژوهي، محمد صحتي سردرودي.
پی نوشتها:
[1]. محمّدي ري شهري، محمّد، فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء(ع)، ص75.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص290.
[3]. حائری، محمد مهدی، معالی السبطین، ج1، ص452.
[4]. فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء(ع)، همان، ص97.
منبع: اندیشه قم
درباره تاريخ عاشورا و بويژه عزاداري و مقتل ، کتاب هاي بسياري در طول تاريخ نگاشته شده است که اين خود نشان از اهتمام عالمان و محققان شيعي بدين مسأله است. اين منابع در اعتبار و دقت در نقل و تحليل يکسان نيستند و مي توان آنها را به دو دسته کلي قابل استناد و ضعيف تقسيم کرد.
مقصود ما از منابع قابل استناد، آن دسته مآخذي هستند که هويت تاريخي داشته و نويسندگان آنها، معلوم، سرشناس و از عالمان روشمند بوده اند.
منابع غير قابل استناد و ضعيف را منابعي داستاني، بي سند و بي پشتوانه تاريخي مي دانيم که اخبار گزارش شده در آنها را تنها به شرط يافتن مؤيدات تاريخي و تقويت به وسيله ديگر مآخذ مي پذيريم.[1]
اما درسوال مورد پرسش به اين نکته بايد اشاره کرد که اين جريان در کتاب هاي معتبر به اين صورت اشاره شده است که: «ثم التفت إلي أولاده الذين من غير فاطمة ع و أوصاهم أن لا يخالفوا أولاد فاطمة»[2] آن حضرت در سخناني به فرزندان خود که از مادري غير از حضرت فاطمه بودند سفارش کرد که با فرزندان فاطمه مخالفت نکنند.
اما مطلبي که در بعضي از کتاب ها از جمله معالي السبطين آمده است چنين است: حضرت علي بن ابي طالب در شب بيست و يکم رمضان سال چهلم هجري (شب شهادت خويش) ابوالفضل العباس را در آغوش گرفت و به سينه چسباند و فرمود پسرم به زودي در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مي گردد ، آن گاه افزود «وَلَدي إذَا کان يوم عاشورا و دخلت المشعر اياک أن تشرب الماء و أخوک الحسين عطشان» پسرم هنگامي که روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدي مبادا آب بياشامي در حالي که برادرت تشنه است.[3]
کتاب معالي السبطين نوشته محمد مهدي حائري مازندراني از نويسندگان قرن چهاردهم (م 1385) است. دو کتاب ديگر نيز درباره اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دارد که يکي با نام «شجره طوبي» و ديگري «الکوکب الدرّي في احوال النبيّ و البتول و الوصيّ» است. مرحوم حائري مازندراني در کتاب «معالي السبطين» اندکي به شرح حال امام حسن و بقيه کتاب را به امام حسين ـ عليه السلام ـ پرداخته است. او مطالب کتاب را با داستان و شعر درهم آميخته و آنها را به شکل مطالب مناسب مجالس سوگواري عرضه کرده است. او مطالب تاريخي، حديثي و داستان و ... را نقل مي کند تا زمينه مناسبي براي گزارش مقتل و وقايع عاشورا، فراهم آورد و در اين ميان از نقل مطالب ضعيف و استفاده از کتب و منابع غير قابل اعتماد ـ مانند روضة الشهداء، اسرار الشهادات، منتخب طريحي و... ـ خودداري نمي کند.
شهيد قاضي طباطبايي که با مؤلف آشنايي و مکاتبه داشته نيز نقليات کتاب را چندان قابل اعتماد نمي داند و آن را آميخته از صحيح و ضعيف خوانده و از اين رو خواننده کتاب را به دقت در آن فرا مي خواند.
منابع معاصر و منابع پس از قرن 9 و 10 آن اندازه متعددند که نمي توان به همه آنها پرداخت. اما به نحو کلي مي توان گفت اعتبار اين کتب، تابع اعتبار منابع مورد استفاده آنها است. به سخن ديگر، هر اندازه گزارش کتب متأخر و معاصر متکي به کتاب هاي کهن تر و معتبرتر باشد و در نقل خود دقت کرده و رعايت امانت بيشتري کرده باشد، قابل اعتمادتر خواهد بود. گفتني است بر همين اساس اعتبار بحارالأنوار، نفس المهموم و منتهي الآمال بيشتر است؛ زيرا اکثر گزارش هاي آنها قابل قبول و مستند به کتب کهن و معتبر هستند، به ويژه آن که محدث قمي(ره) با عنايت به منابع غير قابل استناد در پاره اي از موارد به ارزيابي روايات نيز پرداخته و لذا استفاده از آنها بلامانع است، مشروط به اين که مطالبي که در اين کتابها از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ نقل شده به منبع گزارش نسبت داده شود، نه به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ .[4]
لذا نمي توان به صحت مطلبي که در سوال مورد پرسش است به طور یقین صحه گذاشت ، فقط آن چيزي که در منابع معتبر نقل شده و آن وصيت و سفارش کلي امام علي ـ عليه السلام ـ به فرزندان خود در مورد جريان کربلا است و به آن بايد بسنده کرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ، محمّد محمّدي ري شهري.
2ـ تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان.
3ـ کتابشناسي امام حسين ـ عليه السلام ـ، محمد اسفندياري.
4ـ عاشورا پژوهي، محمد صحتي سردرودي.
پی نوشتها:
[1]. محمّدي ري شهري، محمّد، فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء(ع)، ص75.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص290.
[3]. حائری، محمد مهدی، معالی السبطین، ج1، ص452.
[4]. فرهنگ نامه مرثيه سرايي و عزاداري سيد الشهداء(ع)، همان، ص97.
منبع: اندیشه قم