پرسش :
جنگ حنين چگونه اتفاق افتاد؟
پاسخ :
غزوه ي حنين(29 رمضان سال 8 ق)
پيامبر رحمت، حضرت محمد (ص) ، پيام آور صلح و دوستي بود؛ هيچ گاه بي دليل به جايي لشكر نميكشيد و حتي غير مسلمان ها نيز تحت ذمه اسلام در مدينه به زندگي خود ادامه مي دادند. البته اگر خبر ميرسيد كه گروهي، نيت دست درازي به حريم اسلام را در سر دارند، آماده نبرد مي شد. به اين سبب، با خبر يافتن آن حضرت از جنبش قبيله هوازن،" عبدالله اسلمي" را براي كسب اطلاعات به صورت ناشناس به سوي آنها گسيل داشت. عبدالله پس از تحقيق كافي، نزد رسول خدا (ص) بازگشت و درستي گزارشهاي رسيده را به عرض حضرت رسانيد.
ايشان در سال هشتم هجري و پانزده روز پس از فتح مكه، براي ساماندهي بيشتر امور شهر، نمايندهاي برگزيد و خود به همراه دوازده هزار نفر رهسپار سرزمين هوازن شد.
با فتح مكه و شكست قريش، اصلي ترين دشمن از ميان برداشته شد، ولي گروهي ديگر بناي سرپيچي نهادند. بنابراين، رسول خدا (ص) ميبايست پس از فتح مكه، شورش آنان را فرو مينشانْد.در اين جنگ قبايل ثقيف، نصر، جُشَم، سعد بن بكر و گروهي از بنيهلال حضور داشتند[1] و رهبري آنان در دست جوان سي ساله متكبري به نام "مالك بن عَوف نَصْري" بود.[2] توصيه پيران قبيله آن بود كه وي اقدام به جمع آوري سپاه بر ضد مسلمانان نكند اما وي نه تنها سپاهي عظيم گرد آورد بلكه دستور داد همهي شركت كنندگان در جنگ، زنان و كودكان و حيوانات خود را به همراه بياورند تا به خاطر آنان، جانانه دفاع كنند و فكر عقب نشيني به خود راه ندهند.[3]
كثرت سپاهيان اسلام
در غزوهي حنين، ارتش اسلام بالغ بر دوازده هزار نيروي آماده بود. ده هزار نفر از مدينه همراه پيامبر اعظم (ص) بودند و دوهزار نفر هم تازه مسلمان هايي بودند كه پس از فتح مكه اسلام آورده بودند. عليرغم وجود اين تعداد نيرو، مسلمانان به دو دليل در ابتداي اين جنگ شكست خوردند:
1. وجود مردم مكه همراه رسول خدا. آنان كه به تازگي و به اجبار مسلمان شده بودند چندان علاقهمند به پيروزي ايشان نبودند بلكه براي ديدن نتيجه جنگ و بهرهمندي از غنايم، سپاه اسلام را همراهي ميكردند.[4] اين مساله مشكل مهمي براي سپاه اسلام بود. كافي بود تا شماري از اينان از صحنه نبرد بگريزند، در آن صورت تمام سپاه از هم متلاشي ميشد.
2. به عقيده برخي همين فراواني سربازان، عامل شكست ابتدايي آنان گرديد؛ زيرا برخلاف گذشته، به فزوني افراد باليدند و توكل بر خدا و تدبير در نبرد را به دست فراموشي سپردند. به نقل واقدي، اين سعد و بلاذري، ابوبكر با نگاهي به فزوني جميعت مسلمانان به پيامبر گفت: امروز از ناحيه كمي جمعيت شكست نخواهيم خورد بلافاصله اين آيه نازل شد: "به يقين خداوند شما را در مواضع بسياري ياري كرده است و (نيز) در روز حنين؛ آن هنگام كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود".( توبه- 25)
تاكتيك جنگي هوازن
فرماندهي لشكر هوازن، تصميم گرفت در نبرد با لشكريان اسلام از اصل غافل گيري استفاده كند و با حمله اي ناگهاني در مكان مناسب، ارتش اسلام را دچار هرج و مرج سازد، تا هم نظم آنها به هم خورد و هم تدبير فرماندهي متزلزل شود.
وادي حُنين، منطقه اي پردرّه بود و تنگه هاي فراواني داشت. او بدين منظور در بالاي يكي از دره ها ايستاد و دستور داد تمام سربازان در پشت سنگ ها، صخره ها، شكاف كوه ها و نقاط مرتفع اين دره مخفي شوند. سپس هنگامي كه نيروهاي اسلام به اين دره عميق وارد شدند، همگي از مخفي گاه خود بيرون آيند و مسلمانان را زير رگبار تير و سنگ قرار دهند و گروهي ديگر با شمشير حمله كنند.
اين نقشه در همان ابتدا مؤثر واقع شد. تازه مسلمانانِ كم ايمان و منافقان با حمله غافلگير كننده آنان پا به فرار گذاشته، ساير مسلمانان نيز آنان را همراهي كردند! به عنوان مثال قبيلهي "بني سليم" خط مقدم لشكر اسلام بود و "خالدبن وليد" فرماندهي آنان را برعهده داشت. آنها با كوچك ترين حملهي مخفيانه لشكر هوازن در درّه منتهي به منطقه حنين، فرار كردند و سپس به دنبال آنان، تازه مسلمانان اهل مكه نيز از صحنه گريختند و پيامبر را تنها گذاشتند. فقط چند نفر محدود از پيامبر غفلت نكردند و در جاي خود محكم ايستادند.
عباس عموي پيغمبر مي گويد: زماني كه رسول خدا (ص)ديد همه در حال گريزند، به من دستور داد آنها را صدا بزنم و فرمود: "بگو اي انصار! اي ياران بيعت رضوان! برگرديد". نيز در نقلي ديگر آمده است: خود رسول اكرم (ص) چنين صدا زد: "اي ياران خدا! اي ياران پيامبر خدا! من بندهي خدا و رسول او هستم. پايدار باشيد". پس از اين ندا، همه به ويژه انصار برگشتند و جنگ با پيروزي مسلمانان پايان يافت.
*چهرهي حقيقي منافقان
در جنگ حنين، هنگامي كه مسلمانان در عبور از درّه تنگ با حمله ناگهاني دشمن روبه رو شدند، بسياري از تازه مسلمانان از معركه گريختند، منافقان از اين پيش آمد بسيار خوش حال شدند و كينه هاي ديرينه خود را آشكار ساختند و چهرهي حقيقي خود را نماياندند. ابوسفيان گفت: اين فرار تا مرزهاي جزيرة العرب و كناره دريا ادامه خواهد يافت. او در آن زمان، از نشانه هاي دوران جاهليت و شرك، اَزلام را به همراه خويش در تيردان داشت. در اين ميان، منافقي كه پدرش در جنگ احد به دست سپاه اسلام كشته شده بود و در دل كينهي اسلام داشت، تصميم گرفت پيامبر اعظم (ص) را در آن گير و دار به شهادت برساند و چراغ هدايت را خاموش سازد ولي موفق به اين كار نشد.
* حماسهاي به ياد ماندني از اميرمومنان
اميرمؤمنان علي (ع)، در غزوهي حنين حماسه ها و جانبازي هاي فراواني از خود نشان داد و جانانه از رسول خدا (ص) و مكتب اسلام دفاع كرد.
آن حضرت يكي از پرچمداران گروه مهاجر بود كه لحظه اي در حفاظت از جان رسول اعظم (ص) درنگ نكرد و هنگامي كه بقيهي مردم اطراف آن حضرت را خالي كرده بودند، شجاعانه مقاومت نمود. "انس بن مالك"، يكي از ياران پيامبر ميگويد: در روز حنين، علي بن ابي طالب (ع) ، استوارترين مردم در جنگ پيشاپيش رسول خدا (ص) بود.
امام صادق (ع) مي فرمايد: در غزوهي حنين، چهل تن از مشركان به دست تواناي علي (ع) كشته شدند. در آن روز، پرچمدار مشركان به نام "ابوجَرْوَل" سوار بر شتري سرخ مو، و در حالي كه پرچم سياهي را با نيزه بلندي حمل مي كرد، جلوي لشكر مي آمد. اميرمؤمنان (ع) به سوي او رفت و شترش را از پاي درآورد و سپس او را به يك پهلو بر زمين زد و با ضربتي كارش را تمام كرد. با كشته شدن پرچمدار هوازن و سقوط پرچم آنان بود كه شكست قطعي قبيله هوازن آشكار گرديد.
از آنجا كه مشركان هوازن زنان و فرزندان و اموالشان را به همراه خود آورده بودند، پس از گريزشان، همه به تصاحب مسلمانان در آمد. غنايم مزبور و اسيران به منطقهاي به نام جعرانه فرستاده شد تا بعدا ميان مسلمانان تقسيم شود اما با پذيرش اسلام توسط اكثريت هوازن برخي غنايم و اسيران به خانوادههايشان بازگردانده شدند.
پی نوشتها:
[1] . ابن هشام، السيرة النبوية، ج4، ص437.
[2] . درباره او گفته شده: كان مسبلا؛ يعني كسي كه لباسهاي بلندي ميپوشيد به طوري كه لباسهايش بر زمين كشيده ميشد. او اين كار را به خاطر تكبري كه داشت انجام ميداد.
[3] . واقدي، المغازي، ج3، ص887-888.
[4] . واقدي، المغازي، ج3، ص894-895.
منبع:سایت انوار طاها
غزوه ي حنين(29 رمضان سال 8 ق)
پيامبر رحمت، حضرت محمد (ص) ، پيام آور صلح و دوستي بود؛ هيچ گاه بي دليل به جايي لشكر نميكشيد و حتي غير مسلمان ها نيز تحت ذمه اسلام در مدينه به زندگي خود ادامه مي دادند. البته اگر خبر ميرسيد كه گروهي، نيت دست درازي به حريم اسلام را در سر دارند، آماده نبرد مي شد. به اين سبب، با خبر يافتن آن حضرت از جنبش قبيله هوازن،" عبدالله اسلمي" را براي كسب اطلاعات به صورت ناشناس به سوي آنها گسيل داشت. عبدالله پس از تحقيق كافي، نزد رسول خدا (ص) بازگشت و درستي گزارشهاي رسيده را به عرض حضرت رسانيد.
ايشان در سال هشتم هجري و پانزده روز پس از فتح مكه، براي ساماندهي بيشتر امور شهر، نمايندهاي برگزيد و خود به همراه دوازده هزار نفر رهسپار سرزمين هوازن شد.
با فتح مكه و شكست قريش، اصلي ترين دشمن از ميان برداشته شد، ولي گروهي ديگر بناي سرپيچي نهادند. بنابراين، رسول خدا (ص) ميبايست پس از فتح مكه، شورش آنان را فرو مينشانْد.در اين جنگ قبايل ثقيف، نصر، جُشَم، سعد بن بكر و گروهي از بنيهلال حضور داشتند[1] و رهبري آنان در دست جوان سي ساله متكبري به نام "مالك بن عَوف نَصْري" بود.[2] توصيه پيران قبيله آن بود كه وي اقدام به جمع آوري سپاه بر ضد مسلمانان نكند اما وي نه تنها سپاهي عظيم گرد آورد بلكه دستور داد همهي شركت كنندگان در جنگ، زنان و كودكان و حيوانات خود را به همراه بياورند تا به خاطر آنان، جانانه دفاع كنند و فكر عقب نشيني به خود راه ندهند.[3]
كثرت سپاهيان اسلام
در غزوهي حنين، ارتش اسلام بالغ بر دوازده هزار نيروي آماده بود. ده هزار نفر از مدينه همراه پيامبر اعظم (ص) بودند و دوهزار نفر هم تازه مسلمان هايي بودند كه پس از فتح مكه اسلام آورده بودند. عليرغم وجود اين تعداد نيرو، مسلمانان به دو دليل در ابتداي اين جنگ شكست خوردند:
1. وجود مردم مكه همراه رسول خدا. آنان كه به تازگي و به اجبار مسلمان شده بودند چندان علاقهمند به پيروزي ايشان نبودند بلكه براي ديدن نتيجه جنگ و بهرهمندي از غنايم، سپاه اسلام را همراهي ميكردند.[4] اين مساله مشكل مهمي براي سپاه اسلام بود. كافي بود تا شماري از اينان از صحنه نبرد بگريزند، در آن صورت تمام سپاه از هم متلاشي ميشد.
2. به عقيده برخي همين فراواني سربازان، عامل شكست ابتدايي آنان گرديد؛ زيرا برخلاف گذشته، به فزوني افراد باليدند و توكل بر خدا و تدبير در نبرد را به دست فراموشي سپردند. به نقل واقدي، اين سعد و بلاذري، ابوبكر با نگاهي به فزوني جميعت مسلمانان به پيامبر گفت: امروز از ناحيه كمي جمعيت شكست نخواهيم خورد بلافاصله اين آيه نازل شد: "به يقين خداوند شما را در مواضع بسياري ياري كرده است و (نيز) در روز حنين؛ آن هنگام كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود".( توبه- 25)
تاكتيك جنگي هوازن
فرماندهي لشكر هوازن، تصميم گرفت در نبرد با لشكريان اسلام از اصل غافل گيري استفاده كند و با حمله اي ناگهاني در مكان مناسب، ارتش اسلام را دچار هرج و مرج سازد، تا هم نظم آنها به هم خورد و هم تدبير فرماندهي متزلزل شود.
وادي حُنين، منطقه اي پردرّه بود و تنگه هاي فراواني داشت. او بدين منظور در بالاي يكي از دره ها ايستاد و دستور داد تمام سربازان در پشت سنگ ها، صخره ها، شكاف كوه ها و نقاط مرتفع اين دره مخفي شوند. سپس هنگامي كه نيروهاي اسلام به اين دره عميق وارد شدند، همگي از مخفي گاه خود بيرون آيند و مسلمانان را زير رگبار تير و سنگ قرار دهند و گروهي ديگر با شمشير حمله كنند.
اين نقشه در همان ابتدا مؤثر واقع شد. تازه مسلمانانِ كم ايمان و منافقان با حمله غافلگير كننده آنان پا به فرار گذاشته، ساير مسلمانان نيز آنان را همراهي كردند! به عنوان مثال قبيلهي "بني سليم" خط مقدم لشكر اسلام بود و "خالدبن وليد" فرماندهي آنان را برعهده داشت. آنها با كوچك ترين حملهي مخفيانه لشكر هوازن در درّه منتهي به منطقه حنين، فرار كردند و سپس به دنبال آنان، تازه مسلمانان اهل مكه نيز از صحنه گريختند و پيامبر را تنها گذاشتند. فقط چند نفر محدود از پيامبر غفلت نكردند و در جاي خود محكم ايستادند.
عباس عموي پيغمبر مي گويد: زماني كه رسول خدا (ص)ديد همه در حال گريزند، به من دستور داد آنها را صدا بزنم و فرمود: "بگو اي انصار! اي ياران بيعت رضوان! برگرديد". نيز در نقلي ديگر آمده است: خود رسول اكرم (ص) چنين صدا زد: "اي ياران خدا! اي ياران پيامبر خدا! من بندهي خدا و رسول او هستم. پايدار باشيد". پس از اين ندا، همه به ويژه انصار برگشتند و جنگ با پيروزي مسلمانان پايان يافت.
*چهرهي حقيقي منافقان
در جنگ حنين، هنگامي كه مسلمانان در عبور از درّه تنگ با حمله ناگهاني دشمن روبه رو شدند، بسياري از تازه مسلمانان از معركه گريختند، منافقان از اين پيش آمد بسيار خوش حال شدند و كينه هاي ديرينه خود را آشكار ساختند و چهرهي حقيقي خود را نماياندند. ابوسفيان گفت: اين فرار تا مرزهاي جزيرة العرب و كناره دريا ادامه خواهد يافت. او در آن زمان، از نشانه هاي دوران جاهليت و شرك، اَزلام را به همراه خويش در تيردان داشت. در اين ميان، منافقي كه پدرش در جنگ احد به دست سپاه اسلام كشته شده بود و در دل كينهي اسلام داشت، تصميم گرفت پيامبر اعظم (ص) را در آن گير و دار به شهادت برساند و چراغ هدايت را خاموش سازد ولي موفق به اين كار نشد.
* حماسهاي به ياد ماندني از اميرمومنان
اميرمؤمنان علي (ع)، در غزوهي حنين حماسه ها و جانبازي هاي فراواني از خود نشان داد و جانانه از رسول خدا (ص) و مكتب اسلام دفاع كرد.
آن حضرت يكي از پرچمداران گروه مهاجر بود كه لحظه اي در حفاظت از جان رسول اعظم (ص) درنگ نكرد و هنگامي كه بقيهي مردم اطراف آن حضرت را خالي كرده بودند، شجاعانه مقاومت نمود. "انس بن مالك"، يكي از ياران پيامبر ميگويد: در روز حنين، علي بن ابي طالب (ع) ، استوارترين مردم در جنگ پيشاپيش رسول خدا (ص) بود.
امام صادق (ع) مي فرمايد: در غزوهي حنين، چهل تن از مشركان به دست تواناي علي (ع) كشته شدند. در آن روز، پرچمدار مشركان به نام "ابوجَرْوَل" سوار بر شتري سرخ مو، و در حالي كه پرچم سياهي را با نيزه بلندي حمل مي كرد، جلوي لشكر مي آمد. اميرمؤمنان (ع) به سوي او رفت و شترش را از پاي درآورد و سپس او را به يك پهلو بر زمين زد و با ضربتي كارش را تمام كرد. با كشته شدن پرچمدار هوازن و سقوط پرچم آنان بود كه شكست قطعي قبيله هوازن آشكار گرديد.
از آنجا كه مشركان هوازن زنان و فرزندان و اموالشان را به همراه خود آورده بودند، پس از گريزشان، همه به تصاحب مسلمانان در آمد. غنايم مزبور و اسيران به منطقهاي به نام جعرانه فرستاده شد تا بعدا ميان مسلمانان تقسيم شود اما با پذيرش اسلام توسط اكثريت هوازن برخي غنايم و اسيران به خانوادههايشان بازگردانده شدند.
پی نوشتها:
[1] . ابن هشام، السيرة النبوية، ج4، ص437.
[2] . درباره او گفته شده: كان مسبلا؛ يعني كسي كه لباسهاي بلندي ميپوشيد به طوري كه لباسهايش بر زمين كشيده ميشد. او اين كار را به خاطر تكبري كه داشت انجام ميداد.
[3] . واقدي، المغازي، ج3، ص887-888.
[4] . واقدي، المغازي، ج3، ص894-895.
منبع:سایت انوار طاها