مهدویت در عقیده شیعه و اهل سنت
پرسش :
دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدى(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدى موعود، از مسائل اتفاقى بین مسلمین است؟
پاسخ :
عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود - به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح گر موعود - باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت - به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان - به جز عده اى اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.
«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول (صلی الله علیه و آله) و فرزندان على و فاطمه (علیهم السلام) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است - در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و ملقّب به مهدى معرفى کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهى ها و نگرانى ها به راحتى و امنیت و آسایش مبدّل مى شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مى گردند»[1].
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده مى شود که در تمامى عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانى هاى مهدى موعود نیستند - رد مى کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمى شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ویژگى ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.
کسانى که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، مى دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد (علیه السلام) ، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفى، محمدبن احمد مالکى و یحیى بن محمدحنبلى - در جواب استفتایى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسى به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتواى مستدل و قاطع داده اند[2].
این اتفاق نظر به حدّى است که تندروترین گروه هاى اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّى دفاع مى کنند و از عقاید مسلّم اسلامى مى دانند. حتّى احمد امین ازهرى مصرى - به رغم پاره اى سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت - اعتراف مى کند: «اما در مورد اهل سنت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدى) گرویده و به آن ایمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانى، احادیث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین مى گوید: «امام شوکانى، به منظور اثبات درستى این عقیده، کتابى نوشته و آن را «التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسیح» نامیده است[3].
ابن خلدون نیز - به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت - اذعان مى کند: «اعلم انّ فى المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیدالدین و یظهر العدل...»؛ «مشهور بین همه مسلمانان - در همه عصرها - این است که به یقین در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مى کند؛ که دین را مدد مى رساند و عدل را مى گستراند. مسلمانان از او پیروى مى کنند و به همه کشورهاى اسلامى حاکم مى شود. او مهدى نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسى نیز پس از او نازل مى شود و دجّال را مى کشد و یا در کشتن او، مساعدت مى کند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد کرد»[4].
ابن حجر هیثمى گفته است: «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امرى لازم است. عیسى و دجّال در زمان او ظاهر مى شوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است»[5].
ابن ابى الحدید، روشن تر از همه مى گوید: «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین على انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضى الاّ علیه»؛ «میان همه فرقه هاى مسلمین، اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمى پذیرد؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)»[6].
و سویدى نیز گفته است: «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدى آن کسى است که در آخرالزمان قیام مى کند و زمین را از عدل و داد پر مى کند و احادیث راجع به مهدى و ظهور او بسیار است»[7].
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدى موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگى هاى آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، مى پردازند. بعضى از این کتاب ها، عبارت است از:
1. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م 975)؛
2. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقى (قرن هفتم)؛
3. مناقب المهدى، حافظ ابى نعیم اصفهانى (م قرن پنجم)؛
4. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سیوطى (م 911)؛
5. البیان فى الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجى شافعى (م 658)؛
6. مهدى آل الرسول، على بن سلطان محمد هروى حنفى؛
7. فرائد فوائد الفکر فى ظهور المهدى المنتظر، شیخ مرعى.
همچنین کتاب هایى مانند: مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسى ترمذى، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابورى، کنزالعمال متقى هندى و... به این انگاره مهم دینى پرداخته اند.
بر این اساس، احادیث نبوى درباره قیام مهدوى، به اندازه اى فراوان است که در کمتر موضوعى به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احادیث مهدى، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعى مغربى در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدى موعود را به شیوه اى بى نظیر و بى سابقه اثبات مى کند[8].
حافظ ابو عبدالله گنجى شافعى نیز مى گوید: «احادیث پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدى - به دلیل راویان بسیارى که دارد - به حد تواتر رسیده است»[9].
ابن حجر عسقلانى در کتاب فتح البارى مى گوید: «اخبار متواترى رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند»[10].
بیهقى نوشته است: «احادیث مربوط به خروج مهدى، صحیح ترین اسناد را دارد»[11] و...
این امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدى مخالفت کرده اند. در کتاب هاى فرائد السطین، البرهان، العرف الوردى و... از جابربن عبداله انصارى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که: «من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد (صلی الله علیه و آله) »[12]؛ «هر که ظهور مهدى را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».
در روایت دیگرى نیز نقل کرده اند: «من کذّب بالمهدى فقد کفر»[13]؛ «هر کس مهدى را انکار کند، به راستى کافر است».
1. شیخ ابراهیم حموى شافعى در فرائدالسمطین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج الله على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى؛ قیل یا رسول الله ! و من اخوک؟ قال: علىّ بن ابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدى(عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما و الّذى بعثنى بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»[14]؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: اى رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابى طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مى سازد؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مى ایستد».
2. در سنن ابى داوود و تذکرة خواص الامه از عبدالله بن عمر نقل شده است که گفت: «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الارض عدلاً کما ملئت جورا، فذلک المهدى»[15]؛ «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مى کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است؛ زمین را از عدل پر مى سازد؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است».
3. متقى هندى در کنزالعمال آورده است: «اِنّ عَلیا سأل النبىُّ: اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول الله : بَل مِنّا یختِمُ الله به کما فَتَح بنا و بنا ینقَذون من الفتنة، کما اُنقِذوا من الشِّرک و بنا یؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرک»[16]؛ «على (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: آیا مهدى(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنى به یکدیگر پیوند داد».
4. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «لا تقوم الساعة حتّى...یخرُج من عترتى... مَن یملأها قسطا و عدلاً کما مُلِئت ظلما و عدوانا»[17]؛ «قیامت فرا نرسد تا اینکه کسى از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهاى آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».
5. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «لیبعَثَنَّ الله من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهة یملک الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضا»[18]؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانى اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مى کند و مال را به نحوى خاص زیاد مى گرداند».
6. در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّتة» روایت مشهورى را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل مى کند که: «لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل الله ذلک الیوم حتّى یبعَث رجلُ منّى و من اهل بیتى یواطى ء اسمه اسمى»[19]؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من یا از بیتم قیام مى کند که اسم او اسم من است...».
با بررسى و مطالعه منابع روایى اهل سنّت، سیماى کلى حضرت مهدى(عج) را چنین مى توان تصویر کرد: او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان رواى زمین، پادشاه و فرمان رواى انسان ها، امام و پیشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... است.
- او از اهل بیت است؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى کند؛
- مهدى از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است؛
- مهدى از فرزندان حسین است؛
- او کسى است که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مى خواند؛
- او مال را فراوان مى بخشد و آن را شمارش نمى کند؛
- معادن را استخراج و اموال را تقسیم مى کند؛
- مال را مى بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیرى مى کند و بر مسکینان مهربانى مى ورزد؛
- خداوند، زمین را به واسطه او زنده مى کند. او در آنجا عدالت مى ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده مى شود؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود؛
- از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند؛
- خداوند او را براى فریادرسى مردمان برمى انگیزد؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند مى شوند و زمین محصولات خود را، بیرون مى ریزد.
- او بر تمام کشورها و شهرها مستولى مى شود و لشکرهاى کفر را شکست مى دهد.
- دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسى نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهى دهد و...[20].
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانى و تواتر احادیث مربوط به مهدى آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[21].
پینوشتها:
[1]. صحیح مسلم، ج 6، ص 3.
[2]. الاعتقادات، ص 104؛ کفایة الاثر، ص 145.
[3]. الصراط المستقیم، ج 2، ص 114 و نیز ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ص 216.
[4]. کنز العمّال، ج 1، ح 1497.
[5]. مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 398 و 406؛ مجمع الزوائد، ج 5، ص 190؛ کنز العمال، ج 312، ص 33،33857.
[6]. المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد ایوب اللخمى الطبرانى، ج 2، ص 253.
[7]. صحیح بخارى، ج 8، ص 127.
[8]. فرائد السمطین، ج 2، ص 312؛ ینابیع المودة، ص 536.
[9]. صحیح مسلم، ج 4، ص 482.
[10]. مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.
[11]. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ائمتنا، ج 2، ص 371؛ منتخب الاثر، ص 281؛ المهدى، ص 141.
[12]. فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243؛ به نقل از: على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372.
[13]. سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، کتاب نینوا و انتظار، ص 269 - 272.
14]. خورشید مغرب، ص 214.
[15]. المیزان، ج 12، ص 52-35.
[16]. ر.ک: اظهار الحق، ج 2، ص 124.
[17]. صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 372 و 373.
[18]. براى مطالعه در این زمینه: امامت و مهدویت، ج 2، ص 402 و 404؛ على محمد دخیل، الامام المهدى؛ محمد رضا حکیمى، خورشید مغرب؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 199؛ خورشید تابناک، ص 151 و 152؛ حیدرى کاشانى، حکومت عدل گستر؛ علامه مجلسى، بحار الانوار.
[19]. عنکبوت 29، آیه 14.
[20]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 373.
[21]. نساء 4، آیه 157 و 158.
منبع: مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1387.
«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول (صلی الله علیه و آله) و فرزندان على و فاطمه (علیهم السلام) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است - در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و ملقّب به مهدى معرفى کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهى ها و نگرانى ها به راحتى و امنیت و آسایش مبدّل مى شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مى گردند»[1].
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده مى شود که در تمامى عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانى هاى مهدى موعود نیستند - رد مى کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمى شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ویژگى ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.
کسانى که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، مى دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد (علیه السلام) ، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفى، محمدبن احمد مالکى و یحیى بن محمدحنبلى - در جواب استفتایى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسى به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتواى مستدل و قاطع داده اند[2].
این اتفاق نظر به حدّى است که تندروترین گروه هاى اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّى دفاع مى کنند و از عقاید مسلّم اسلامى مى دانند. حتّى احمد امین ازهرى مصرى - به رغم پاره اى سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت - اعتراف مى کند: «اما در مورد اهل سنت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدى) گرویده و به آن ایمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانى، احادیث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین مى گوید: «امام شوکانى، به منظور اثبات درستى این عقیده، کتابى نوشته و آن را «التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسیح» نامیده است[3].
ابن خلدون نیز - به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت - اذعان مى کند: «اعلم انّ فى المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیدالدین و یظهر العدل...»؛ «مشهور بین همه مسلمانان - در همه عصرها - این است که به یقین در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مى کند؛ که دین را مدد مى رساند و عدل را مى گستراند. مسلمانان از او پیروى مى کنند و به همه کشورهاى اسلامى حاکم مى شود. او مهدى نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسى نیز پس از او نازل مى شود و دجّال را مى کشد و یا در کشتن او، مساعدت مى کند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد کرد»[4].
ابن حجر هیثمى گفته است: «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امرى لازم است. عیسى و دجّال در زمان او ظاهر مى شوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است»[5].
ابن ابى الحدید، روشن تر از همه مى گوید: «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین على انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضى الاّ علیه»؛ «میان همه فرقه هاى مسلمین، اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمى پذیرد؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)»[6].
و سویدى نیز گفته است: «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدى آن کسى است که در آخرالزمان قیام مى کند و زمین را از عدل و داد پر مى کند و احادیث راجع به مهدى و ظهور او بسیار است»[7].
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدى موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگى هاى آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، مى پردازند. بعضى از این کتاب ها، عبارت است از:
1. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م 975)؛
2. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقى (قرن هفتم)؛
3. مناقب المهدى، حافظ ابى نعیم اصفهانى (م قرن پنجم)؛
4. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سیوطى (م 911)؛
5. البیان فى الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجى شافعى (م 658)؛
6. مهدى آل الرسول، على بن سلطان محمد هروى حنفى؛
7. فرائد فوائد الفکر فى ظهور المهدى المنتظر، شیخ مرعى.
همچنین کتاب هایى مانند: مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسى ترمذى، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابورى، کنزالعمال متقى هندى و... به این انگاره مهم دینى پرداخته اند.
بر این اساس، احادیث نبوى درباره قیام مهدوى، به اندازه اى فراوان است که در کمتر موضوعى به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احادیث مهدى، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعى مغربى در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدى موعود را به شیوه اى بى نظیر و بى سابقه اثبات مى کند[8].
حافظ ابو عبدالله گنجى شافعى نیز مى گوید: «احادیث پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدى - به دلیل راویان بسیارى که دارد - به حد تواتر رسیده است»[9].
ابن حجر عسقلانى در کتاب فتح البارى مى گوید: «اخبار متواترى رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند»[10].
بیهقى نوشته است: «احادیث مربوط به خروج مهدى، صحیح ترین اسناد را دارد»[11] و...
این امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدى مخالفت کرده اند. در کتاب هاى فرائد السطین، البرهان، العرف الوردى و... از جابربن عبداله انصارى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که: «من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد (صلی الله علیه و آله) »[12]؛ «هر که ظهور مهدى را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».
در روایت دیگرى نیز نقل کرده اند: «من کذّب بالمهدى فقد کفر»[13]؛ «هر کس مهدى را انکار کند، به راستى کافر است».
معرفى مهدى موعود:
در منابع روایى اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدى موعود نقل شده که براى معرّفى و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل مى شود؛ آن گاه سیماى کلى آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان مى گردد.1. شیخ ابراهیم حموى شافعى در فرائدالسمطین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است: «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج الله على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى؛ قیل یا رسول الله ! و من اخوک؟ قال: علىّ بن ابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدى(عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما و الّذى بعثنى بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»[14]؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: اى رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابى طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مى سازد؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مى ایستد».
2. در سنن ابى داوود و تذکرة خواص الامه از عبدالله بن عمر نقل شده است که گفت: «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الارض عدلاً کما ملئت جورا، فذلک المهدى»[15]؛ «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مى کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است؛ زمین را از عدل پر مى سازد؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است».
3. متقى هندى در کنزالعمال آورده است: «اِنّ عَلیا سأل النبىُّ: اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول الله : بَل مِنّا یختِمُ الله به کما فَتَح بنا و بنا ینقَذون من الفتنة، کما اُنقِذوا من الشِّرک و بنا یؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرک»[16]؛ «على (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: آیا مهدى(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنى به یکدیگر پیوند داد».
4. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «لا تقوم الساعة حتّى...یخرُج من عترتى... مَن یملأها قسطا و عدلاً کما مُلِئت ظلما و عدوانا»[17]؛ «قیامت فرا نرسد تا اینکه کسى از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهاى آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».
5. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «لیبعَثَنَّ الله من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهة یملک الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضا»[18]؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانى اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مى کند و مال را به نحوى خاص زیاد مى گرداند».
6. در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّتة» روایت مشهورى را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل مى کند که: «لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل الله ذلک الیوم حتّى یبعَث رجلُ منّى و من اهل بیتى یواطى ء اسمه اسمى»[19]؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من یا از بیتم قیام مى کند که اسم او اسم من است...».
با بررسى و مطالعه منابع روایى اهل سنّت، سیماى کلى حضرت مهدى(عج) را چنین مى توان تصویر کرد: او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان رواى زمین، پادشاه و فرمان رواى انسان ها، امام و پیشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... است.
- او از اهل بیت است؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى کند؛
- مهدى از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است؛
- مهدى از فرزندان حسین است؛
- او کسى است که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مى خواند؛
- او مال را فراوان مى بخشد و آن را شمارش نمى کند؛
- معادن را استخراج و اموال را تقسیم مى کند؛
- مال را مى بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیرى مى کند و بر مسکینان مهربانى مى ورزد؛
- خداوند، زمین را به واسطه او زنده مى کند. او در آنجا عدالت مى ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده مى شود؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود؛
- از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند؛
- خداوند او را براى فریادرسى مردمان برمى انگیزد؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند مى شوند و زمین محصولات خود را، بیرون مى ریزد.
- او بر تمام کشورها و شهرها مستولى مى شود و لشکرهاى کفر را شکست مى دهد.
- دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسى نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهى دهد و...[20].
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانى و تواتر احادیث مربوط به مهدى آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[21].
پینوشتها:
[1]. صحیح مسلم، ج 6، ص 3.
[2]. الاعتقادات، ص 104؛ کفایة الاثر، ص 145.
[3]. الصراط المستقیم، ج 2، ص 114 و نیز ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ص 216.
[4]. کنز العمّال، ج 1، ح 1497.
[5]. مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 398 و 406؛ مجمع الزوائد، ج 5، ص 190؛ کنز العمال، ج 312، ص 33،33857.
[6]. المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد ایوب اللخمى الطبرانى، ج 2، ص 253.
[7]. صحیح بخارى، ج 8، ص 127.
[8]. فرائد السمطین، ج 2، ص 312؛ ینابیع المودة، ص 536.
[9]. صحیح مسلم، ج 4، ص 482.
[10]. مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.
[11]. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ائمتنا، ج 2، ص 371؛ منتخب الاثر، ص 281؛ المهدى، ص 141.
[12]. فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243؛ به نقل از: على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372.
[13]. سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، کتاب نینوا و انتظار، ص 269 - 272.
14]. خورشید مغرب، ص 214.
[15]. المیزان، ج 12، ص 52-35.
[16]. ر.ک: اظهار الحق، ج 2، ص 124.
[17]. صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 372 و 373.
[18]. براى مطالعه در این زمینه: امامت و مهدویت، ج 2، ص 402 و 404؛ على محمد دخیل، الامام المهدى؛ محمد رضا حکیمى، خورشید مغرب؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 199؛ خورشید تابناک، ص 151 و 152؛ حیدرى کاشانى، حکومت عدل گستر؛ علامه مجلسى، بحار الانوار.
[19]. عنکبوت 29، آیه 14.
[20]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 373.
[21]. نساء 4، آیه 157 و 158.
منبع: مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید: