معناى مولى در بیان پیامبر(ص)
تفسیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از معناى مولى در حدیث غدیر چیست؟
پاسخ اجمالی:
وقتى از پیامبر(ص) معناى عبارت «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» را پرسیدند، حضرت فرمود: «... هر کس که من مولاى او هستم و از او نسبت به خودش أوْلى هستم، على نیز مولاى اوست و از او نسبت به خودش أوْلى است و با وجود على(ع)، او کاره اى نیست».
پاسخ تفصیلی:
على بن حمید قرشى در «شمس الأخبار»(1) به نقل از «سلوة العارفین» ـ اثر موفّق بالله حسین بن اسماعیل جرجانى، پدر مرشد بالله ـ به سند خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که وقتى از پیامبر معناى عبارت : «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» را پرسیدند، حضرت فرمود : «الله مولای؛ أَولى بی من نفسی لا أمرَ لی معه، و أنا مولى المؤمنین؛ أَولى بهم من أنفسهم لا أمرَ لهم معی، و من کنتُ مولاه أَولى به من نفسه لا أمر له معی، فعلیٌّ مولاه أَولى به من نفسه لا أمرَ له معه»؛ (خدا مولاى من است و از من به خودم سزاوارتر است، و با وجود او من کاره اى نیستم. و من مولاى مؤمنان هستم و از آنها نسبت به خودشان سزاوارترم ، و آنان با وجود من کاره اى نیستند . و هر کس که من مولاى او هستم و از او نسبت به خودش أوْلى هستم ، على نیز مولاى اوست و از او نسبت به خودش أوْلى است و با وجود على(علیه السلام)، او کاره اى نیست) .
عبدالله بن جعفر در استدلال خود علیه معاویه خطاب به او گفت(2): اى معاویه! از پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در بالاى منبر بود و من و عمر بن ابوسلمه و اسامة بن زید و سعد بن ابى وقّاص و سلمان فارسى و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام در برابرش قرار داشتیم، شنیدم که مى فرمود: «ألستُ أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟»؛ (آیا من به مؤمنان نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم؟) . گفتیم: بله اى پیامبر خدا!.
فرمود:«أ لیس أزواجی اُمّهاتکم؟»؛ (آیا همسران من مادران شما نیستند؟). عرض کردیم: بله اى رسول خدا ! فرمود: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه، أولى به من نفسه»؛ (هر کس که من مولاى اویم، على نیز مولاى اوست و بر او سزاوارتر از خودش است)، و با دست خود بر شانه على(علیه السلام) زد، و فرمود: «أللّهمّ والِ من والاه، وعادِ من عاداه، أیُّها الناس أنا أَولى بالمؤمنین من أنفسهم لیس لهم معی أمر، و علیّ من بعدی أَولى بالمؤمنین من أنفسهم لیس لهم معه أمر...»؛ (خداوندا ! دوست بدار دوستدار او را، و دشمن بدار دشمن او را، اى مردم! من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارترم و با وجود من آنان کاره اى نیستند، و على(علیه السلام) پس از من نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان است و با وجود او آنان کاره اى نیستند ...).
سپس عبدالله مى گوید: «پیامبرِ ما، در غدیر و در جاهاى دیگر برترین و سزاوارترین و بهترین مردم را بر آنان منصوب کرد، و او را حجّت بر آن ها قرار داد، و فرمان به اطاعتش داد، و خبر داد که نسبت على به خودش، مانند نسبت هارون به موسى است، و او پس از خودش ولىّ همه مؤمنان است، و هر کس پیامبر ولىّ او است على نیز ولىّ او است، و هر کس پیامبر نسبت به او سزاوارتر از خودش است، على نیز سزاوارتر به اوست و او خلیفه و وصىّ پیامبر است...».
پی نوشت:
(1). مسند شمس الأخبار، ص 38؛ ( ج 1، ص 102، باب 7، به نقل از الأنوار و أمالى المؤیّد).
(2). مراجعه شود: کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 834، ح 42.
منبع: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 123.
مطالب مرتبط:
استدلال عمروعاص به حدیث غدیر علیه معاویه چگونه بوده است؟
آیا فاطمه زهراء(علیها السلام) به حدیث غدیر احتجاج نموده است؟