سه‌شنبه، 22 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

دلایل حق الناس بودن غیبت

پرسش :

به چه دلایلی فقها غیبت را در ردیف «حق الناس» قرار می دهند؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
هتک حیثیت و تضییع آبروى افراد یکی از پیامدهایی است که جنبه حق الناس بودن غیبت را آشکارتر می سازد. علاوه بر تشبیه غیبت به خوردن گوشت برادر مؤمن پس از مرگش، احادیث ما غیبت را نوعى ظلم دانسته اند؛ مانند سخن پیامبر(ص) که می فرمایند: «خداوند غیبت را همانند تعرّض به مال و خون، حرام کرده است». همچنین انتقال حسنات از نامه اعمال غیبت کننده به غیبت شونده، و نقل سیئات از نامه اعمال غیبت شونده به غیبت کننده، دلیل دیگرى بر حق الناس بودن غیبت است.

پاسخ تفصیلی:
بر اساس تعریف، غیبت آن است که شخصی پشت سر انسان دیگر که عیب و عملش پوشیده است، سخنی بگوید که اگر به گوش او برسد ناراحت می شود. از این منظر، جنبه حق الناس بودن غیبت آشکار می شود، زیرا سبب هتک حیثیت و تضییع آبروى شخص مسلمان مى شود، از سوی دیگر، آبروى مسلمان همچون جان و مال او محترم است. آیه سوره حجرات، در ضمن تشبیهى، به جنبه حق الناس بودن غیبت می پردازد، این آیه غیبت را همانند خوردن گوشت برادر مؤمن بعد از مرگ او می داند. همچنین احادیثی فراوانی، غیبت را نوعى ظلم و ستم می دانند که باید جبران گردد از جمله:

1ـ پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در خطبه حجة الوداع، فرمودند: «اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ دِمائَکُمْ وَ اَمْوالَکُمْ وَ اَعْراضَکُمْ عَلَیْکُمْ حَرامٌ کَحُرْمَةِ یَوْمِکُمْ هذَا فى شَهْرِکُمْ هذا فى بَلَدِکُمْ هذا اِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الْغَیْبَةَ کَما حَرَّمَ الْمالَ وَ الدَّمَ»(1)؛ (اى مردم! خون ها و اموال و آبروى شما بر یکدیگر محترم است مانند احترام امروز و این ماه [ذى الحجه] و این شهر [مکه] خداوند حرام کرده است غیبت را همان گونه که حرام کرده است [تعرّض به] مال و خون را).

بى شک هرگاه خون بى گناهى ریخته شود باید جبران گردد، و در برابر تضییع هر مال مشروعى، باید عوض آن را پرداخت، غیبت نیز باید به هر نحوى که ممکن است جبران شود. اصولا قرار گرفتن آبروى مؤمن در کنار مال و خون او، دلیل روشنى است بر این که تضییع آبرو، جنبه حق الناس دارد.

2ـ پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در حدیثى پس از مقایسه غیبت با زنا، غیبت را شدیدتر از آن دانسته به گونه ای که؛ زانى بعد از توبه [خالصانه] مشمول عفو الهى مى شود، آن حضرت می فرماید: «اِنَّ صاحِبَ الْغِیْبَةِ لا یُغْفَرُ لَهُ حَتّى یَغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ»(2)؛ (اما غیبت کننده بخشوده نخواهد شد تا غیبت شونده او را عفو کند).

3ـ در کتاب مجموعه ورّام از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل کرده، که می فرماید: «کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرامٌ دَمُهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ، وَ الْغِیْبَةُ تَناوُلِ الْعِرْضِ»(3)؛ (تعرض مسلمان به همه چیز مسلمان دیگرحرام است، خون، مال و آبرو، و غیبت تعرّض به آبروی او است).

جمله اخیری که غیبت را مصداق تعرض به آبرو ذکر کرده، خواه از کلام پیامبر (صلى الله علیه و آله) باشد و یا از کلمات راویان حدیث، مى تواند شاهد و گواهى براى مقصود ما باشد. از منظری دیگر، روایاتى که غیبت را سبب نقل حسنات از نامه اعمال غیبت کننده به غیبت شونده، و نقل سیئات از نامه اعمال غیبت شونده به غیبت کننده دانسته، دلیل دیگرى بر حق الناس بودن غیبت است، چرا که نقل حسنات و سیئات براى جبران آبروى ضایع شده غیبت شونده می باشد.

پی نوشت:
(1). تفسیر قمى، قمى، على بن ابراهیم، تحقیق: موسوى، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1367 ش، چاپ چهارم، ج ‏1، ص 171، سوره مائده، آیات 67 الى 81؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله بن محمد‏، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم‏، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، قم،‏ 1404 ق، چاپ اول، ج ‏9، ص 62؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ج ‏23، ص 165، باب 7 (فضائل أهل البیت و النص علیهم جملة من خبر الثقلین و السفینة و باب حطة و غیرها).
(2). جامع الأخبار، شعیری، محمد بن محمد، مطبعة حیدریة، نجف‏، بى تا، چاپ اول‏، ص 147، الفصل التاسع و المائة (فی الغیبة)؛ مجموعة ورّام‏، ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، مکتبة فقیه‏، قم‏، 1410 ق، ‏چاپ اول‏، ج ‏1، ص 115، باب (الغیبة)؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمى، حسن بن محمد، الشریف الرضی‏، قم‏، 1412 ق‏، چاپ اول‏، ج ‏1، ص 116.
(3). مجموعة ورّام‏، همان‏، ج ‏1، ص 115، باب (الغیبة)؛ کشف الریبة، شهید ثانى، زین الدین بن على‏، دار المرتضوی، بى جا، 1390 ق، چاپ سوم‏، ص 6، (بعض الأخبار الواردة فی حرمة الغیبة).

منبع: اخلاق در قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم‏، 1377 ش،‏ چاپ اول‏، ج 3، ص 121.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.