سه‌شنبه، 22 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

حکم غیبت متجاهر به فسق

پرسش :

غیبت «متجاهر به فسق» چه حکمی دارد؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
علماى اخلاق و فقها، با استناد به روایات، «متجاهر به فسق» را از تعریف غیبت خارج می دانند. همانند سخن پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) که می فرمایند: «غیبت فاسقى که آشکارا گناه مى کند، غیبت محسوب نمى شود»، زیرا اولا، عیوب متجاهر به فسق مخفى نیست، ثانیا از ذکر آن نیز ناراحت نمی شود. اما غیبت آنها در امورى که تجاهر به فسق ندارند جایز نیست.

پاسخ تفصیلی:
معمولا همه علماى اخلاق و فقهاى بزرگوار، غیبت متجاهر به فسق یعنى کسى که آشکارا مرتکب گناه مى شود را در ردیف موارد استثناء از غیبت قرار داده، و تصریح مى کنند، افرادی که پرده هاى حیا را دریده و آشکارا در برابر چشم مردم مرتکب معصیت مى شوند، غیبت ندارند، و به روایاتى نیز در این زمینه تمسّک جسته اند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در حدیثى می فرمایند: «أَرْبَعَةٌ لَیْسَتْ غِیبَتُهُمْ غِیبَةً الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِه‏...»(1)؛ (چهار گروهند که غیبت آنها غیبت محسوب نمى شود، نخست فاسقى که آشکارا گناه مى کند [سپس پیشواى دروغگو و کسانى که بدگویى به مادر یکدیگر مى کنند، و آنها که از جماعت مسلمین خارج شده اند را بیان فرمود]).

امام باقر (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند: «ثَلَاثَةٌ لَیْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدَعٍ، وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ، وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْق‏»(2)؛ (سه کس احترام ندارند، فرد منحرف بدعت گذار است [اشاره به صاحبان مکتب هاى انحرافى است] و دیگر پیشواى ظالم و فاسق متجاهر به فسق است). همچنین امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «مَنْ اَلْقى جِلْبابَ الْحَیاءِ فَلا غِیَبَةَ لَهُ»(3)؛ (کسى که چادر حیا را از سر بیفکند غیبت ندارد). رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در حدیث دیگرى می فرمایند: «اَنَزْعَوُن عَنْ ذِکْرِ الفاجِرِ اَنْ تَذْکُرُوهُ، فَاذْکُرُوهُ یَعْرِفُهُ النّاسُ»(4)؛ (آیا ملاحظه مى کنید از نام بردن افراد فاسق، نام آنها را ببرید تا مردم آنها را بشناسند).

احادیث در این زمینه فراوان است. ولى چنین به نظر مى رسد که به طور کلّى این گونه افراد از موضوع غیبت خارجند نه این که از حکم غیبت استثنا شده باشند، زیرا غیبت دارای دو شرط است، اول مخفى بودن عیب، که در این گونه افراد وجود ندارند، دوّم، ناراحت شدن از ذکر آن، که این ویژگی نیز در آنها وجود ندارد، زیرا در صورت ناراحتی، آشکارا مرتکب کار خلاف نمى شوند. و به تعبیر علماى اصول، خارج شدن این قبیل اشخاص به صورت تخصص است نه تخصیص. در اینجا سؤالاتى پیش مى آید نخست این که آیا جواز غیبت متجاوز به فسق، مخصوص گناهانى است که آشکارا انجام مى دهند یا غیبت آنان در همه گناهان جایز است؟ دیگر این که اگر کسى در محلّى یا نزد جماعتى متجاهر به فسق باشد اما در محل دیگر و نزد جماعت دیگر کار او پوشیده و پنهان باشد، آیا باز هم غیبت او جایز است؟ سوم این که آیا جواز غیبت متجاهر به فسق مشروط به وجود شرایط امر به معروف و نهى از منکر است یعنى غیبت باید چنین تأثیرى را داشته باشد و گرنه جایز نیست.

با توجه به شرحى که در بالا در مورد این گونه افراد داده شد، پاسخ همه این سؤالات روشن مى شود، و آن این که غیبت آنها تنها در موردى جایز است که حالت تجاهر به فسق دارند، ولى در کارهایى دیگر، و یا در محیط هاى دیگر جایز نیست، چرا که ادلّه حرمت، شامل غیبت آنها در این گونه موارد نمى شود، و در جایى که متجاهر هستند جستجوى شرایط امر به معروف ونهى از منکر ضرورتى ندارد چون عناصر تشکیل دهنده غیبت در آنها نیست. این احتمال نیز وجود دارد که منظور از متجاهر به فسق کسى است که به کلى پرده حیا را دریده و در برابر گناهان جسور و بى باک است؛ چنین افراد نه تنها احترامى ندارند، بلکه باید به مردم معرفى شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند، تعبیر به «مَن الْقى جِلْبابَ الْحَیاءِ»؛ (کسى که چادر حیا را بیفکند) و تعبیر «فَاذْکُرُوهُ یَعْرِفُهُ الناسَ»؛ (نام او را ببرید تا مردم او را بشناسند)، ناظر به همین معنى است.

بنابراین مى توان گفت: متجاهر به فسق بر دو گونه است: نخست آنها که در یک عمل تجاهر دارند، که غیبت آنها تنها در همان عمل جایز است، و دیگر کسانى که پرده حیا را دریده و جسورانه دست به هر گناهى مى زنند، این افراد هیچ گونه احترامى ندارند و افشاگرى در مورد آنها لازم و ضرورى است تا جامعه از خطرات آنها آگاه شود.

پی نوشت:
(1). النوادر، راوندى کاشانى، فضل الله بن على‏، محقق / مصحح: صادقى اردستانى، احمد، دار الکتاب‏، قم‏، بى تا، چاپ: اول، ص 18، (لا غیبة لهم)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ج ‏72، ص 261، باب 66 (الغیبة).
(2). قرب الإسناد، حمیرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)‏، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)‏، قم‏، 1413 ق، چاپ اول‏، ص 176، (احادیث متفرقة)؛ وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)‏، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام‏)، قم، ‏‏1409 ق‏، چاپ اول، ج ‏12، ص 289، باب (المواضع التی تجوز فیها الغیبة)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‏72، ص 253، باب 66 (الغیبة).
(3). الإختصاص‏، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، گنکره شیخ مفید، قم‏، 1413 ق، چاپ اول‏، ص 242، (فی بیان جملة من الحکم و المواعظ و الوصایا عنهم)؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسى، على بن حسن‏، المکتبة الحیدریة، نجف، ‏ 1965 م / 1344 ش‏، چاپ دوم، ص 234، الفصل الخامس (فی الحیاء و ما یشبهه)؛ بحار الأنوار، همان، ج ‏72، ص 260، باب 66 (الغیبة).
(4). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، المتقی الهندی البرهان فوری، علاء الدین علی بن حسام الدین، المحقق: بکری حیانی، صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1401ق / 1981م، چاپ پنجم، ج 3، ص 1072، ح 8069.

منبع: اخلاق در قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، قم‏، 1377 ش،‏ چاپ اول‏، ج 3، ص 125.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط
موارد بیشتر برای شما