توانایی خدا در آفرینش
پرسش :
آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که خودش هم نتواند آن را بلند کند؟
پاسخ :
کارهایی که به ذهن ما میرسد به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول کارهای نشدنی و محال و گروه دوم کارهای شدنی و ممکن است.
کارهای نشدنی و محال کارهایی هستند که وقوع آنها اصلاً امکان پذیر نیست و هیچ کسی - حتی قوی ترین افراد و موجودات - نمیتواند آنها را انجام دهد؛ مثلاً آیا میشود کاری کرد که دو به اضافهی دو هشت بشود؟ آیا میتوان اجری ساخت که هم یک کیلو و هم پنج کیلو باشد؟ آیا میشود مثلثی کشید که زوایای داخلی آن 500 درجه میباشد؟ جواب این سؤالها روشن است. هیچ یک از این کارها شدنی نیستند و ما نمیتوانیم بپرسیم که کسی قدرت انجام این کارها را دارد یا نه. این کارها محال هستند و بنابراین، حتی از خدا هم نباید توقع انجام آن را داشته باشیم. «شخصی از امام علی (علیه السلام) پرسید: آیا پروردگار تو میتواند دنیا را در تخم مرغی جای دهد بدون اینکه دنیا را کوچک کند و تخم مرغ را بزرگ کند؟ امام (علیه السلام) در جواب وی فرمودند: خدای بزرگ به عجز و ناتوانی متصف نمیشود، ولی آنچه تو گفتی اصلاً شدنی نیست.
اما گروه دوم کارها یعنی کارهای شدنی و ممکن، قابل انجام هستند. قطعاً خدا این کارها را - هر چه هم برای ما انسانها دشوار باشند- به راحتی انجام میدهد؛ مثلاً او میتواند کوه بزرگی را از زمین بلند کند، مردهها را زنده کند و ماه را از وسط بشکافد؛ همان طور که کوه طور را بر سر قوم موسی (علیه السلام) بلند کرد و به دست عیسی (علیه السلام) مردههای بسیاری را جان بخشید و در زمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ماه را از وسط شکافت. خداوند در قرآن دربارهی قدرت خویش میگوید:
«خدا به انجام هر کاری تواناست.» پس خدا از انجام هیچ کاری عاجز نیست، اما اگر کاری نشدنی و محال بود، نباید بگوییم که خدا از انجام آن ناتوان است.
آنچه در سؤال مورد بحث آمده جزء کارهای نشدنی و محال است. این هم مثل آن است که بگوییم خدا کاری کند که دو به اضافهی دو، هشت بشود و اجری بسازد که هم یک کیلو باشد و هم پنج کیلو و مثلثی بکشد که زوایای داخلی آن 500 درجه بشود.
اگر قرار است خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، دیگر خدا نیست. خدایی که قرآن معرفی میکند، خدایی است که به انجام هر کاری تواناست و هر سنگی را میتواند بلند کند.
وقتی میگوییم خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، یعنی قدرت خدا محدود است در حالی که قدرت خدا بی پایان است. نباید یک آفریدهی خدا - مثلاً یک سنگ بزرگ - قدرت خدا را محدود کند. یک سنگ هر چه قدر هم بزرگ باشد، بلاخره محدود است، اما قدرت خدا حد و پایانی ندارد. فرض سوال یک کار نشدنی و محال است و در کارهای نشدنی جای سخن گفتن نیست.
اگر میگوییم خدا میتواند هر کاری بکند، یعنی هر کاری ممکن شدنی را میتواند انجام دهد. کارهای نشدنی محال ربطی به قدرت و توانایی خدا ندارد. مشکل از خود این اعمال است که انجام نمیشوند.
منبع: هفتاد پرسش و پاسخ درباره خدا، غلامرضا حیدری ابهری، تهران: انتشارات قدیانی، چاپ دوم، 1392.
کارهایی که به ذهن ما میرسد به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول کارهای نشدنی و محال و گروه دوم کارهای شدنی و ممکن است.
کارهای نشدنی و محال کارهایی هستند که وقوع آنها اصلاً امکان پذیر نیست و هیچ کسی - حتی قوی ترین افراد و موجودات - نمیتواند آنها را انجام دهد؛ مثلاً آیا میشود کاری کرد که دو به اضافهی دو هشت بشود؟ آیا میتوان اجری ساخت که هم یک کیلو و هم پنج کیلو باشد؟ آیا میشود مثلثی کشید که زوایای داخلی آن 500 درجه میباشد؟ جواب این سؤالها روشن است. هیچ یک از این کارها شدنی نیستند و ما نمیتوانیم بپرسیم که کسی قدرت انجام این کارها را دارد یا نه. این کارها محال هستند و بنابراین، حتی از خدا هم نباید توقع انجام آن را داشته باشیم. «شخصی از امام علی (علیه السلام) پرسید: آیا پروردگار تو میتواند دنیا را در تخم مرغی جای دهد بدون اینکه دنیا را کوچک کند و تخم مرغ را بزرگ کند؟ امام (علیه السلام) در جواب وی فرمودند: خدای بزرگ به عجز و ناتوانی متصف نمیشود، ولی آنچه تو گفتی اصلاً شدنی نیست.
اما گروه دوم کارها یعنی کارهای شدنی و ممکن، قابل انجام هستند. قطعاً خدا این کارها را - هر چه هم برای ما انسانها دشوار باشند- به راحتی انجام میدهد؛ مثلاً او میتواند کوه بزرگی را از زمین بلند کند، مردهها را زنده کند و ماه را از وسط بشکافد؛ همان طور که کوه طور را بر سر قوم موسی (علیه السلام) بلند کرد و به دست عیسی (علیه السلام) مردههای بسیاری را جان بخشید و در زمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ماه را از وسط شکافت. خداوند در قرآن دربارهی قدرت خویش میگوید:
«خدا به انجام هر کاری تواناست.» پس خدا از انجام هیچ کاری عاجز نیست، اما اگر کاری نشدنی و محال بود، نباید بگوییم که خدا از انجام آن ناتوان است.
آنچه در سؤال مورد بحث آمده جزء کارهای نشدنی و محال است. این هم مثل آن است که بگوییم خدا کاری کند که دو به اضافهی دو، هشت بشود و اجری بسازد که هم یک کیلو باشد و هم پنج کیلو و مثلثی بکشد که زوایای داخلی آن 500 درجه بشود.
اگر قرار است خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، دیگر خدا نیست. خدایی که قرآن معرفی میکند، خدایی است که به انجام هر کاری تواناست و هر سنگی را میتواند بلند کند.
وقتی میگوییم خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، یعنی قدرت خدا محدود است در حالی که قدرت خدا بی پایان است. نباید یک آفریدهی خدا - مثلاً یک سنگ بزرگ - قدرت خدا را محدود کند. یک سنگ هر چه قدر هم بزرگ باشد، بلاخره محدود است، اما قدرت خدا حد و پایانی ندارد. فرض سوال یک کار نشدنی و محال است و در کارهای نشدنی جای سخن گفتن نیست.
اگر میگوییم خدا میتواند هر کاری بکند، یعنی هر کاری ممکن شدنی را میتواند انجام دهد. کارهای نشدنی محال ربطی به قدرت و توانایی خدا ندارد. مشکل از خود این اعمال است که انجام نمیشوند.
منبع: هفتاد پرسش و پاسخ درباره خدا، غلامرضا حیدری ابهری، تهران: انتشارات قدیانی، چاپ دوم، 1392.