سیره تربیتی ائمه علیهم السلام نسبت به دخترانشان
پرسش :
ما در تاریخ اسلام شاهد تربیت سه دختر برجسته توسط معصومین بودیم که حضرت فاطمهی زهرا سلاماللّهعلیها، حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها و حضرت فاطمهی معصومه سلاماللّهعلیها درواقع سه گل سرسبد دختران و زنان هستند. از مسائل مهم برای ما این است که بدانیم سیرهی تربیتی ائمه علیهمالسلام نسبت به دخترانشان چگونه بوده است؟
پاسخ :
منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری
پاسخ از حجت الاسلام محمدرضا زیبایینژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده:
یک اشکال فنی در تمسک کردن به سیرهی معصوم وجود دارد. سیرهی پیامبر نسبت به دخترشان. سیرهی حضرت امیرالمؤمنین نسبت به همسرشان. اگر من دیدم امیرالمؤمنین نسبت به حضرت زهرا یک رفتارهایی را انجام داده است، خودشان هم نگفتند این رفتار را چرا انجام دادند، من باید چه کار کنم؟ چون ایشان همسرشان بوده یا چون دختر پیغمبر بوده، چون سیده و معصوم بودند اینقدر احترامشان گذاشتند؟ علت احترام برای ما معلوم نیست. اگر پیامبر اکرم به حضرت زهرا اینقدر احترام گذاشتند چون دختر بوده یا چون معصوم بوده؟ بدانیم که پیامبر دو سه تا دختر دیگر هم داشتند، به آنها هم همین اندازه احترام میگذاشتند. اتفاقاً اینقدری که میشود از سیرهی ائمهی اطهار و پیامبر اکرم نسبت به دخترهای معمولیشان استفاده کرد، از سیرهشان نسبت به حضرت زهرا نمیشود. چرا؟ چون حضرت زهرا آدم خاصی است، کسی هست که از بدو تولدشان میوهی بهشتی برایشان میآوردند. مقابل این خاصبودگی، هرکه باشد باید حضرت زهرا را تکریم و احترام کند، مگر میتواند نکند؟ پیامبر احترام خاصی به حضرت خدیجه میگذاشتند. ما نمیدانیم که رابطهی پیامبر با حضرت خدیجه، رابطهی همسرانه یا رابطهی معصومانه بوده است. رابطهشان با زنهای دیگرشان باید ببینیم چطور بوده است. چون آنها زنهای معمولی بودند، امّسلمه و عایشه بوده، حالا در آنها آدمهای خوب خیلی و آدمهای معمولی هم بود. خب اینها همسران عادی بودند. سیرهی رفتار با دیگران همسران برای ما قابل استفادهتر است و میتواند برای ما مورد استدلال قرار بگیرد.توجه به سیرهی قولی ائمه علیهمالسلام در مورد دختران
در این مسیر و این سیره خیلی نسبت به تربیت دختران به ما توصیههای خاص شده است. نگاه کنید «ما اکرم النساء الا کریم». زن را تکریم نمیکنند مگر آن کسانی که خودشان هم عزت نفس داشته باشند. میگویند: «المؤمن یأکل بشهوة اهله». مؤمن غذا میخورد با اشتهای اهل و خانوادهاش. یعنی آنها چه میخورند همان را بخور. ویژگی منافقانه است که تو میخواهی خواست خودت را بر خانوادهات تحمیل کنی. مثلاً گفتند فقط نسبت به همسرتان کافی نیست ابراز محبت کنید، دختر هم ابراز محبت میخواهد، بالاتر از محبت، بوسه میخواهد. دختری که از پدرش محبت مردانه دیده باشد، پدرش به او بوسه زده باشد، دست روی سرش کشیده باشد، این دیگر سر گلویش عقده نمیشود که نیاز به محبت مردانه احساس کند و گول بخورد.دوری از افراط و تفریط در تربیت
در زمان قدیم اگر ما اخم پدرمان را میدیدیم، آن طرف توجهات پدرمان را هم میدیدیم. ولی امروزه، نسل جوان و نوجوان و کودک ما تعادل تربیتیشان به هم خورده است. فقط پفک و چیپس پدر را میبینند و تشرش را نمیبینند، یا فقط تشرش را میبینند و محبتش را نمیبینند. چون این تعادل وجود ندارد مشکل درست میشود. در معارف اسلامی مهم این است که این کفهی تربیتی باید تناسبش حفظ شود. اتفاقاً کاری که پدر میکند و متفاوت از مادر است، همین است. مادر عاطفه میدهد به بچهها، پدر عاطفهی مادر را جمعش میکند، یعنی به آن قواره میدهد. عاطفهی مادر، عاطفهی زیادی است. آن اقتدار پدرانه به شخصیت بچهها هر از گاهی قواره میدهد.خانواده و مدرسه محل به بلوغ عاطفی و تربیتی رسیدن
پیامبر اکرم میفرمایند در اوایل سنین نوجوانیتان دختر را شوهر بدهید، یعنی موقعی که دختر به سن بلوغ میرسد شما باید تربیتش کرده باشید، یک خرده شخصیت به او بدهید. دختر سیزده، چهارده سالهتان باید یک حدی از بزرگی و یک حدی فهم از جنس مخالف داشته باشد، بتواند تا یک حدی خودش و دیگری را رتق و فتق کند. بلوغ در سن بالا بهصورت خودکار اتفاق نمیافتد، بلوغ جنسی نیست که اتوماتیک اتفاق بیفتد. بلوغ عاطفی و بلوغ تربیتی باید در خانواده و در مدرسه شکل بگیرد. وانمود کنیم به بچههایمان که دارند بزرگ میشوند، امروزشان غیر از دیروزشان باشد. متأسفانه این اتفاقات در نظام تربیتی ما نمیافتد.منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری