جمعه، 23 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

چرا دختران زودتر به تکلیف مى رسند؟

پرسش :

مى دانیم که پسران پس از تمام شدن پانزده سال، و دختران پس از پایان نه سال به حد بلوغ و تکلیف مى رسند، و فاصله تکلیف این دو، شش سال است، چرا آن همه فاصله؟ و اگر فرضا استعداد و آمادگى دختران براى زودرسى تکلیفشان، بیشتر از پسران باشد، این تفاوت را مى توان با فاصله دو سه سال هماهنگ کرد، نه شش سال، از سوى دیگر تکلیف براى دختر نه ساله، سنگین و طاقت فرسا است، مانند روزه گرفتن او به ویژه در فصل تابستان و طولانى بودن مدت ساعات روز، و با توجه به این که آیین اسلام، دین سهل و آسان است، آیا با چنین تکلیفى سازش دارد؟


پاسخ :
باید توجه داشت که در تکلیف پسران، تنها تمام شدن پانزده سال، نشانه فرا رسیدن تکلیف نیست، بلکه یکى از دو علامت دیگر نیز دلیل آن است، مانند احتلام، یا روییدن موى درشت بالاى عورت، بنابراین ممکن است پسرى مثلا در 12 یا 13 سالگى به حد تکلیف برسد.

اما زودرس بودن تکلیف دختران، به عقیده محققان اسلامى از این رو است که دختران از نظر ساختارى آسیب پذیر از پسران هستند، به همین دلیل در روایات متعدد از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) نقل شده که زن عورت است، یعنى بى حفاظ و آسیب پذیر است. از جمله رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «المرئه عوره فاذا إخرجت استشرفها الشیطان؛ زن موجود آسیب پذیر است، وقتى که از خانه خارج شد، شیطان او را احاطه مى کند، و او در معرض نفوذ شیطان قرار مى گیرد.» (1)

چیزى که آسیب پذیرى آن معلوم باشد، مانند شیشه نسبت به سنگ، باید در حفظ آن بیشتر کوشید، بانوان چون آسیب پذیرترند، خداوند زودتر آنها را محدود به موازین تکلیف کرده، تا آنها در پرتو نگهبان تکلیف، در حفظ عفت و رفتار خود، زودتر از خود مراقبت کنند، و مورد آسیب قرار نگیرند، بنابراین تکلیف زودرس آنها به نفع آنها است. و در مورد سوال دیگر در این راستا، که مثلا دختر ده ساله چگونه در فصل تابستان روزه بگیرد؟

پاسخش روشن است وآن این که وجوب تکلیف بستگى به توان دارد، چنین دخترى روزه مى گیرد، هرگاه در فشار سخت قرار گرفت و به اصطلاح در عسر و حرج افتاد، مى تواند روزه خود را در حدى که رفع فشار شود، افطار نماید. و در سایر تکالیف نیز همین برنامه براى او برقرار است.
 
پى نوشت:
1. سنن ترمذى، ج 3، ص 27؛ نظیر این مطلب در امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 276، و بحارالانوار، ج 103، ص 252 آمده است.

منبع: مجله پاسدار اسلام، شماره 242، بهمن 1380.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.