بریربن خضیر، شهید کربلا
پرسش :
بریر بن خضیر که بود و در کربلا چگونه به شهادت رسید؟
پاسخ :
«بریر بن خضیر»، مردى عابد و زاهد و باوقار و از اصحاب امیرمؤمنان(علیه السلام) بود. وى بزرگ قرّاء کوفه بود که در مسجد کوفه مى نشست و به دیگران قرآن مى آموخت!
هنگامى که شنید امام حسین(علیه السلام) از بیعت با یزید سرباز زده و به مکه هجرت نمود، از کوفه به قصد مکه خارج شد و در مکه به امام(علیه السلام) پیوست.(1)
وى همان کسى است که شوق شهادت چنان وى را به وجد آورده بود که در صبح عاشورا با دوستانش مزاح مى کرد و آنگاه که «عبدالرحمان عبد ربّه» خطاب به وى گفت: «اى بریر! این چه ساعت مزاح کردن است؟!» با افتخار گفت: «قوم من همه مى دانند که من نه در پیرى و نه در جوانى اهل بذله و شوخى نبوده ام ولى امروز روز نشاط و مزاح است چه اینکه به خدا قسم مى دانم بیش از این نیست که با شمشیرهاى خود با این گروه روبرو شویم؛ ساعتى مى جنگیم و آنگاه حورالعین را در بهشت در آغوش مى کشیم».(2)
چون جنگ شدت پیدا کرد مردى از سپاه کوفه، «بریر» را صدا زد و گفت: کار خدا را درباره خود چگونه مى بینى؟!
بریر گفت: به خدا سوگند که او در حق من نیکى کرد ولى کار تو را در مسیر شرّ قرار داد (من به سوى بهشت مى روم و تو به سوى جهنم!) (وَاللهِ لَقَدْ صَنَعَ بِی خَیْراً وَصَنَعَ لَکَ شرّاً).
آن مرد برگشت و گفت: دروغ مى گویى، پیش از این دروغگو نبودى!
بریر پاسخ داد: آیا مى خواهى با تو مباهله کنم تا خدا دروغگو را لعنت کند و به قتل برساند؟
او پذیرفت و آن دو با هم به ستیز برخاستند و چیزى نگذشت که بریر پیکر بى جانش را بر زمین افکند.(3)
آنگاه بریر به نبرد ادامه داد و چنین رجز مى خواند:
«أَنَا بُرَیرٌ وَأَبی خُضَیْرٌ *** لَیْسَ یَرُوعُ الاُسْدَ عِنْدَ الزَأرِ
یَعْرِفُ فینَا الخَیْرَ اَهْلُ الْخَیْرِ *** أضْرِبُکُم وَلا أرى مِنْ ضَرٍّ
وَذاکَ فِعْلُ الحُرِّ مِن بُرَیْرِ»
(من بریرم و پدرم خضیر است که از نعره شیر هراسى ندارد. اهل خیر به خوبى ما را به خیر و نیکى مى شناسند، شما را با شمشیر مى زنم و از آن دریغ ندارم، آرى! این کار بریر آزاد مرد است).
بریر همچنان شمشیر مى زد و سپاه دشمن از مقابل وى مى گریخت.
بریر فریاد کشید: «إقْتَرِبُوا مِنّی یا قَتَلَةَ الْمُؤمِنِینَ، إقْتَرِبُوا مِنّی یَا قَتَلَةَ ابْنِ بِنْتِ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ»؛ (اى کشندگان مؤمنین! [اگر جرأت دارید] نزدیک من بیایید، اى قاتلان پسر دختر رسول پروردگار جهانیان! به من نزدیک شوید).
بریر به آنان حمله ور شد و بر سینه یکى از دشمنان نشست و مى خواست او را بکشد که مردى از پشت نیزه اش را بر پشت وى فرو کرد و بریر در اثر ضربات پى در پى، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
پس از آن قاتل بریر، چنان مورد بغض و نفرت مردم کوفه قرار گرفت که حتى زوجه اش قسم یاد کرد که به خاطر این جنایت همسرش که سید قرّاء کوفه را به قتل رسانده است تا عمر دارد با وى سخن نگوید.
پینوشتها:
(1). بحارالانوار، ج 101، ص 340 .
(2). بحارالانوار، ج 101، ص 340 .
(3). کامل ابن اثیر، ج 4، ص 66؛ تاریخ طبرى، ج 4، ص 229 و ابصارالعین، ص 72.
(4). رجوع کنید به: فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 102؛ اعیان الشیعة، ج 3، ص 562 و ج 1، ص 604؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 66؛ ابصارالعین، ص 72 و تاریخ طبرى، ج 4، ص 229.
منبع: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، قم: انتشارات امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، 1388.
«بریر بن خضیر»، مردى عابد و زاهد و باوقار و از اصحاب امیرمؤمنان(علیه السلام) بود. وى بزرگ قرّاء کوفه بود که در مسجد کوفه مى نشست و به دیگران قرآن مى آموخت!
هنگامى که شنید امام حسین(علیه السلام) از بیعت با یزید سرباز زده و به مکه هجرت نمود، از کوفه به قصد مکه خارج شد و در مکه به امام(علیه السلام) پیوست.(1)
وى همان کسى است که شوق شهادت چنان وى را به وجد آورده بود که در صبح عاشورا با دوستانش مزاح مى کرد و آنگاه که «عبدالرحمان عبد ربّه» خطاب به وى گفت: «اى بریر! این چه ساعت مزاح کردن است؟!» با افتخار گفت: «قوم من همه مى دانند که من نه در پیرى و نه در جوانى اهل بذله و شوخى نبوده ام ولى امروز روز نشاط و مزاح است چه اینکه به خدا قسم مى دانم بیش از این نیست که با شمشیرهاى خود با این گروه روبرو شویم؛ ساعتى مى جنگیم و آنگاه حورالعین را در بهشت در آغوش مى کشیم».(2)
چون جنگ شدت پیدا کرد مردى از سپاه کوفه، «بریر» را صدا زد و گفت: کار خدا را درباره خود چگونه مى بینى؟!
بریر گفت: به خدا سوگند که او در حق من نیکى کرد ولى کار تو را در مسیر شرّ قرار داد (من به سوى بهشت مى روم و تو به سوى جهنم!) (وَاللهِ لَقَدْ صَنَعَ بِی خَیْراً وَصَنَعَ لَکَ شرّاً).
آن مرد برگشت و گفت: دروغ مى گویى، پیش از این دروغگو نبودى!
بریر پاسخ داد: آیا مى خواهى با تو مباهله کنم تا خدا دروغگو را لعنت کند و به قتل برساند؟
او پذیرفت و آن دو با هم به ستیز برخاستند و چیزى نگذشت که بریر پیکر بى جانش را بر زمین افکند.(3)
آنگاه بریر به نبرد ادامه داد و چنین رجز مى خواند:
«أَنَا بُرَیرٌ وَأَبی خُضَیْرٌ *** لَیْسَ یَرُوعُ الاُسْدَ عِنْدَ الزَأرِ
یَعْرِفُ فینَا الخَیْرَ اَهْلُ الْخَیْرِ *** أضْرِبُکُم وَلا أرى مِنْ ضَرٍّ
وَذاکَ فِعْلُ الحُرِّ مِن بُرَیْرِ»
(من بریرم و پدرم خضیر است که از نعره شیر هراسى ندارد. اهل خیر به خوبى ما را به خیر و نیکى مى شناسند، شما را با شمشیر مى زنم و از آن دریغ ندارم، آرى! این کار بریر آزاد مرد است).
بریر همچنان شمشیر مى زد و سپاه دشمن از مقابل وى مى گریخت.
بریر فریاد کشید: «إقْتَرِبُوا مِنّی یا قَتَلَةَ الْمُؤمِنِینَ، إقْتَرِبُوا مِنّی یَا قَتَلَةَ ابْنِ بِنْتِ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ»؛ (اى کشندگان مؤمنین! [اگر جرأت دارید] نزدیک من بیایید، اى قاتلان پسر دختر رسول پروردگار جهانیان! به من نزدیک شوید).
بریر به آنان حمله ور شد و بر سینه یکى از دشمنان نشست و مى خواست او را بکشد که مردى از پشت نیزه اش را بر پشت وى فرو کرد و بریر در اثر ضربات پى در پى، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
پس از آن قاتل بریر، چنان مورد بغض و نفرت مردم کوفه قرار گرفت که حتى زوجه اش قسم یاد کرد که به خاطر این جنایت همسرش که سید قرّاء کوفه را به قتل رسانده است تا عمر دارد با وى سخن نگوید.
پینوشتها:
(1). بحارالانوار، ج 101، ص 340 .
(2). بحارالانوار، ج 101، ص 340 .
(3). کامل ابن اثیر، ج 4، ص 66؛ تاریخ طبرى، ج 4، ص 229 و ابصارالعین، ص 72.
(4). رجوع کنید به: فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 102؛ اعیان الشیعة، ج 3، ص 562 و ج 1، ص 604؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 66؛ ابصارالعین، ص 72 و تاریخ طبرى، ج 4، ص 229.
منبع: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، قم: انتشارات امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، 1388.