ارزشهای اخلاقی انسان مومن
پرسش :
بعد از رفتن پدر، من با خدای رحیم آشنا تر شدم، پیش تر نماز نمی خواندم و به نظافت هم اهمیتی نمی دادم یعنی خیلی پیگیر نبودم که چی نجسه چی پاکه، غیبت میکردم، توهین و غیره هم بی بهره نبودم، آرایش و بیرون گذاشتن موی سر هم یاد گرفته، من که فرزند آخر خانواده بودم و دوستدار پدر بودم و پدر دچار بیماری سختی شد و از دنیا رفت و در مدت بیماری و رفتن اش خود را در آغوش معبودی دیدم که با تمام مهربانی و عشق اش آنچنان دنیایم را روشن کرده بود که خیلی نفهمیدم و حتی دلتنگ پدر نشدم کمی بعد سعی کردم نماز بخوانم، غیبت نکنم دانه به دانه را تا جایی که میتوانم اصلاح کنم.... اگرچه هنوز تا خدایم فاصله دارم و هنوز راه بسیار دارم.... ولی نکته این است که جزئیات احکام را نمیدانم و مدتی است که هر چند وقت یکبار تماس میگیرم گاهی هر روز، مدام نگرانم مبادا حقی را ضایع کنم نگرانم مبادا مشمول عاقبت اعمال ام باشم و مرا طاقت این مصیبت نیست تا امروز متوجه شدم تلفن دچار محدویت تماس شده از سوی مرکز پاسخگویی.... من نمیدانم آیا رفتار من وسواس است، مراقبه است؟ این روزها دیگر اطرافیانم طاقت صحبت کردن با مرا ندارند چراکه مداوم اخطار میگیرند که لطفا در مورد بقیه صحبت نکنید، هر حرفی که در ارتباط با بقیه زده میشه به حساب بیان کردن نقص و به استهزاء گرفتن می بینم و گوش نمی دهم.... این روزها نمیدانم تکلیفم چیست آیا من وسواس دارم؟ چرا؟
پاسخ :
اولاً: درگذشت پدرتان را به شما تسلیت می گویم.
ثانیاً: الحمدلله نکات و مطالب مثبت زیادی در نامه شما مشاهده می شود که اشاره می کنم:
نوشته اید قبلاً نماز نمی خواندید و به نظافت اهمیت نمیدادید و اهل غیبت، تهمت، بدحجابی و غیره بوده اید ولی در حال حاضر و پس از درگذشت پدرتان تحولی در شما به وجود آمده است که خود را در آغوش خدا می بینید و به او نزدیک تر می دانید و نیز حالتی دارید که از انجام غیبت پرهیز می کنید و نگران مطالبی هستید که از اطرافیان خود می شنوید و هر حرفی را که می شنوید به حساب بیان نقص دیگران و استهزا و گناه می گذارید در حالی که دیگران شما را در این زمینه اهل وسواس میدانند و …
بزرگوار آنچه نوشته اید همه خیر است و بنده به محتوای کلمات شما خوب دقّت می کردم ولی چیزی از نقص اخلاقی در آن مشاهده نکردم بلکه به عکس همه محاسِ و ارزش های اخلاقی بود.
مرحوم آیت الله مجتبی شهیدی کلهری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید و مدرس حوزه های علمیه تهران (مانند مدرسه مروی) که از محضر اساتید بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله بروجردی، آیت الله حکیم، آیت الله گلپایگانی، علامه طباطبایی و ... بهره های زیادی برده است بیانات ارزشمند و اخلاقی خوبی دارد که لازم به دقّت است:
روی عن موسی بن جعفر (علیهما السلام) قال: «...یَا هِشَامُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم إِذَا رَاَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِکْمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْکَلَامِ کَثِیرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ کَثِیرُ الْکَلَامِ قَلِیلُ الْعَمَلِ».
روایت از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول است که حضرت خطاب به هشام بن حکم که از اصحاب ایشان است فرمودهاند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آنگاه که مشاهده نمودید مؤمن سخن نمی گوید، نزدیک او بروید؛ «إِذَا رَاَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ»؛ چون اگر او سخن بگوید، حقیقت را آشکار میکند و حکمت میآموزد؛ «فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِکْمَةَ» حکمت، همان حقیقت است. و سپس حضرت در ادامه می فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْکَلَامِ کَثِیرُ الْعَمَلِ»؛ مؤمن کم سخن میگوید و زیاد عمل میکند؛ مؤمن کم حرف است، ولی از نظر عمل، نه! خیلی اعمال نیک انجام میدهد. و به تعبیر حضرت، مؤمن غالباً ساکت است.
بنابراین، مؤمن گفتارش را جزو اعمال و کردارش میداند؛ اینها را بیحساب و کتاب نمیداند؛ تمام اینها جزو اعمال انسان محسوب میشود و ثبت و ضبط میگردد؛ به همین علّت است که به تعبیر حضرت، مؤمن «صموت» است، یعنی غالباً ساکت است، حرف نمیزند؛ چون حرفش را از اعمالش میداند و در مقابل عمل نیک را بسیار انجام میدهد؛ چون عمل نیک، نجاتبخش انسان است.
به شما بزرگوار توصیه میکنم از سختگیریها و ملامت اطرافیان خسته نشوید و از مرام خوبی که خداوند توفیق اش را به شما مرحمت فرموده منصرف و خسته نشوید و به راه درست و نورانی تان ادامه دهید.
حقیقتاً مؤمن باید نسبت به گفتارش پشت سر دیگران دقت کند که مبادا منجر به گناه غیبت و تهمت و خدای ناکرده استهزاء شود و باید در مورد آبروی مردم و مؤمنین دقت و وسواس داشته باشد.
منبع: انهار
اولاً: درگذشت پدرتان را به شما تسلیت می گویم.
ثانیاً: الحمدلله نکات و مطالب مثبت زیادی در نامه شما مشاهده می شود که اشاره می کنم:
نوشته اید قبلاً نماز نمی خواندید و به نظافت اهمیت نمیدادید و اهل غیبت، تهمت، بدحجابی و غیره بوده اید ولی در حال حاضر و پس از درگذشت پدرتان تحولی در شما به وجود آمده است که خود را در آغوش خدا می بینید و به او نزدیک تر می دانید و نیز حالتی دارید که از انجام غیبت پرهیز می کنید و نگران مطالبی هستید که از اطرافیان خود می شنوید و هر حرفی را که می شنوید به حساب بیان نقص دیگران و استهزا و گناه می گذارید در حالی که دیگران شما را در این زمینه اهل وسواس میدانند و …
بزرگوار آنچه نوشته اید همه خیر است و بنده به محتوای کلمات شما خوب دقّت می کردم ولی چیزی از نقص اخلاقی در آن مشاهده نکردم بلکه به عکس همه محاسِ و ارزش های اخلاقی بود.
مرحوم آیت الله مجتبی شهیدی کلهری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید و مدرس حوزه های علمیه تهران (مانند مدرسه مروی) که از محضر اساتید بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله بروجردی، آیت الله حکیم، آیت الله گلپایگانی، علامه طباطبایی و ... بهره های زیادی برده است بیانات ارزشمند و اخلاقی خوبی دارد که لازم به دقّت است:
روی عن موسی بن جعفر (علیهما السلام) قال: «...یَا هِشَامُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم إِذَا رَاَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِکْمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْکَلَامِ کَثِیرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ کَثِیرُ الْکَلَامِ قَلِیلُ الْعَمَلِ».
روایت از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول است که حضرت خطاب به هشام بن حکم که از اصحاب ایشان است فرمودهاند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آنگاه که مشاهده نمودید مؤمن سخن نمی گوید، نزدیک او بروید؛ «إِذَا رَاَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ»؛ چون اگر او سخن بگوید، حقیقت را آشکار میکند و حکمت میآموزد؛ «فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِکْمَةَ» حکمت، همان حقیقت است. و سپس حضرت در ادامه می فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْکَلَامِ کَثِیرُ الْعَمَلِ»؛ مؤمن کم سخن میگوید و زیاد عمل میکند؛ مؤمن کم حرف است، ولی از نظر عمل، نه! خیلی اعمال نیک انجام میدهد. و به تعبیر حضرت، مؤمن غالباً ساکت است.
بنابراین، مؤمن گفتارش را جزو اعمال و کردارش میداند؛ اینها را بیحساب و کتاب نمیداند؛ تمام اینها جزو اعمال انسان محسوب میشود و ثبت و ضبط میگردد؛ به همین علّت است که به تعبیر حضرت، مؤمن «صموت» است، یعنی غالباً ساکت است، حرف نمیزند؛ چون حرفش را از اعمالش میداند و در مقابل عمل نیک را بسیار انجام میدهد؛ چون عمل نیک، نجاتبخش انسان است.
به شما بزرگوار توصیه میکنم از سختگیریها و ملامت اطرافیان خسته نشوید و از مرام خوبی که خداوند توفیق اش را به شما مرحمت فرموده منصرف و خسته نشوید و به راه درست و نورانی تان ادامه دهید.
حقیقتاً مؤمن باید نسبت به گفتارش پشت سر دیگران دقت کند که مبادا منجر به گناه غیبت و تهمت و خدای ناکرده استهزاء شود و باید در مورد آبروی مردم و مؤمنین دقت و وسواس داشته باشد.
منبع: انهار