پنجشنبه، 24 مهر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عدل الهی و جهنمی شدن کودکان مشرکین و کفار

پرسش :

اینکه در روایات وارد شده: «أَوْلَادُ الْمُشْرِکِینَ مَعَ آبَائِهِمْ فِی النَّار»؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند)، چگونه با عدل الهی تطابق دارد، در حالی که اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند؟ چرا اینان به گناه پدارن شان مجازات می شوند؟!


پاسخ :
در روایتی وهب بن وهب از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «أَوْلَادُ الْمُشْرِکِینَ مَعَ آبَائِهِمْ فِی النَّار»(1)؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند). برخی با استدلال به این گونه روایات و با استناد به این سخن حضرت نوح در آیه 27 سوره نوح: «وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً کَفَّاراً»؛ ([کافران] جز نسلى فاجر و کافر به دنیا نمى آورند)، به خود اجازه می دادند اطفال مشرکان را مشرک بدانند؛ در حالی که این اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند. حال سؤال این است که چرا اینان به خاطر گناه پدارن شان باید مجازات شوند؟!

در پاسخ به این سؤال لازم است به این نکته توجه کنیم که این روایت را نمی توان به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سند آن و مقایسه آن با سایر ادله، مبنایی برای قضاوت قرار داد؛ در توضیحی مفصل می گوییم:
 
1. روایت ضعیف است:
روایت نقل شده به لحاظ سند ضعیف است و برخی از افرادی که در سلسله این سند قرار دارند توسط علما تضعیف شده اند. به عنوان مثال در کتاب «من لا یحضره الفقیه» ذیل این روایت می خوانیم: «وهب بن وهب را که در سند حدیث قرار دارد، علمای رجال کذّاب می دانند، و تعذیب غیر مکلّف را نیز علمای کلام قبیح و ستم و ناروا مى‏ شمارند».(2) مرحوم مجلسی نیز وهب بن وهب را شخصی سنی و ضعیف و نزد شیعه و اهل سنت مشهور به کذب معرفی می کند.(3)
 
2. مقایسه این روایات با سایر ادله دینی
نکته دیگر اینکه همیشه برای فهم معنای روایات در آموزه های اسلامی، لازم است آنها را به صورت شبکه ای از معارف مرتبط با هم در نظر گرفت، نه به صورت گزینشی؛ بنابراین حتی در صورت صحّت چنین احادیثی باید دید که معنای عمومی و مطلق و کلی آنها در کنار دیگر آموزه های اسلامی تخصیص یا تقیید می خورد یا نه؟

حال در بحث ما نیز در بسیاری از آیات قرآن تصریح شده است که «هیچ کس را به گناه دیگران مجازات نمی کنند» و قطعا اطفال مشرکین نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در آیه 164 سوره انعام می خوانیم: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ»؛ (و هیچ گنه کارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد).

در آیات متعددی نیز تاکید شده است که هر مجرمی بنابر عملکرد خودش مجازات می شود: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید»(4)؛ (این [عقوبت‏] به خاطر کار و کردار پیشین شما است، [و گرنه‏] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بیدادگر نیست [یعنی به عدالت رفتار می کند]).

در آیه 10 سوره مؤمنون نیز می خوانیم: «لَا أَنْسَاب بَیْنهمْ یَوْمئِذٍ وَ لَا یَتَسَاءَلُونَ»؛ (هنگامی که در صور دمیده می شود و قیامت برپا می شود، ملاک آن روز نسب نیست). طبق این آیه هر کسی جور اعمال خود را می کشد و نسب و اینکه فرزند یا پدر که بوده و چه کاره بوده تاثیری نخواهد داشت؛ چه برای ورود به بهشت و چه برای جهنمی شدن.

از نظر عقلی نیز عذاب کردن کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند و مستحق کیفر نشده اند ظلم به آنها می باشد و امری قبیح است و خداوند هرگز ظلم نمی‌ کند و کار قبیح انجام نمى‏ دهد.(5)
 
3. طبق برخی روایات، همه کودکان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند:
در بسیاری از روایات به این نکته تصریح شده است که کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند برای اینکه بهشتی یا جهنمی بودن آنها مشخص شود مورد آزمایش قرار می گیرند و اگر از فرمان الهی پیروی کردند وارد بهشت خواهند شد.

به عنوان مثال در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «تُؤَجَّجُ لَهُمْ نَارٌ فَیُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوهَا فَإِنْ دَخَلُوهَا کَانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ إِنْ أَبَوْا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ هُوَ ذَا أَنَا قَدْ أَمَرْتُکُمْ فَعَصَیْتُمُونِی فَیَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ إِلَى النَّار»(6)؛ (برای کودکانی که از دنیا می روند آتشی تهیه می شود و به آنها گفته می شود داخل آتش شوند. اگر اطاعت کردند و داخل شدند آتش بر آنها سرد شده و سالم می مانند، اما اگر سرپیچی کردند خداوند به آنها می گوید این امر من بود که از آن سرپیچی کردید. لذا امر می شود که وارد آتش جهنم شوند).

در روایت دیگری نیز از ایشان نقل شده است: «یَحْتَجُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ رَسُولًا وَ یُخْرِجُ إِلَیْهِمْ نَاراً فَیَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّکُمْ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَثِبُوا فِی هَذِهِ النَّارِ فَمَنْ وَثَبَ فِیهَا کَانَتْ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ عَصَاهُ سِیقَ إِلَى النَّار»(7)؛ (خداوند به وسیله ملکى بر آنان احتجاج نموده و آتشى بر می افروزد و به آنان فرمان می دهد که به آتش درآیند گروهى به آتش در آمده و آتش براى آنان سرد و سلامت می شود و هر که نافرمانی نماید اهل آتش می شود).

مرحوم مجلسی بعد از نقل این روایات بین آنها و روایت نقل شده در ابتدای بحث جمع کرده است و نتیجه گرفته که در بین اطفال مشرکان کسانی که در این آزمایش سرپیچی کنند به همراه پدران شان در آتشند.(8)
 
4. همه کودکان فطرتا پاک به دنیا می آیند:
بر اساس آیات و روایات همه کودکان پاک به دنیا می آیند و منظور حضرت نوح که فرمود: «وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً کَفَّاراً»؛ ([کافران] جز نسلى فاجر و کافر به دنیا نمى آورند)، این است که اطفال مشرکین در آینده و پس از بالغ شدن کافر و فاجر مى‏ گردند و محیط کفر و پدر و مادر کافر در آنها تأثیر گذارده و آنها را کافر مى‏ کند نه اینکه از اوّل ولادت کافر متولد شوند؛ زیرا طبق آیه 30 سوره روم: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏»؛ (این فطرتى است که خداوند انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش خدا نیست‏)، همگان بر فطرت توحیدى ولادت مى یابند.

رسول خدا(صلی‏ الله ‏علیه و‏آله) نیز می فرماید: «ما مِنْ مَوْلُودٍ اِلاّ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِٔ فَأَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ وَیُنَصِّرانِهِ ویُمَجِّسانِهِ»(9)؛ (تمام انسانها بر فطرت [سالم] متولد می شوند و این پدر و مادر کودک اند که او را یهودی و نصرانی و مجوسی می کنند).

در نتیجه نه دلیل عقلی و نه دلیل نقلی متقنی نداریم مبنى بر اینکه اطفال کفار و مشرکین عقوبت داشته باشند.(10)
 
5. بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خدا می باشد:
بعضى از روایات، علم از سرنوشت قضیه این کودکان را به خداوند ارجاع داده است. به عنوان مثال از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «الله اَعْلَمُ بِمَا کَانُوا عَامِلِینَ»(11)؛ (خداوند می داند که آنها چه انجام می دادند). از آنجا که خداوند طبق آیه 182 سوره آل عمران: «أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِید»؛ (هرگز به بندگانش ظلم نمی کند)، در مورد اطفال مشرکین نیز هرگز به گناه پدران شان آنها را مؤاخذه نخواهد کرد و بر اساس علم خود درباره آنها تصمیم خواهد گرفت.

پی‌نوشت‌ها:
(1). من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، 1413 هـ ق‏، چاپ دوم، ج ‏3، ص 491، باب (حَالِ مَنْ یَمُوتُ مِنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِکِینَ وَ الْکُفَّار)، ح 4739.
(2). همان.
(3). روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، مجلسى، محمدتقى، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، قم، 1406 هـ ق، چاپ دوم‏، ج ‏8، ص 635.
(4). سوره آل عمران، آیه 182؛ سوره انفال، آیه 51؛ سوره حج، آیه 10.
(5). تجرید الاعتقاد، طوسى‏، خواجه نصیر الدین، دفتر تبلیغات اسلامى‏، قم، 1407 هـ ق‏، چاپ اول‏، ص 202؛ کشف المراد، حلّی، حسن بن یوسف بن على بن مطهر، ترجمه و شرح: محمدی، علی، دار الفکر، قم، 1378 هـ ش، چاپ چهارم، ‏ص 260.
(6). من لا یحضره الفقیه، همان، ج ‏3، ص 492، باب (حَالِ مَنْ یَمُوتُ مِنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِکِینَ وَ الْکُفَّار)، ح 4741.
(7). التوحید، ابن بابویه، محمد بن على‏، جامعه مدرسین‏، قم، 1398 هـ ق، چاپ اول، ص 393، باب (الأطفال و عدل الله عز و جل فیهم‏)، ح 5.
(8). روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، همان.
(9). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج ‏5، ص 296، باب (الاطفال و من لم یتم علیهم الحجة فی الدنیا)، ذیل ح 22.
(10). کشف المراد، همان، ص 261.
(11). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1407 هـ ق‏، چاپ چهارم‏، ج ‏3، ص 248، باب (الاطفال)، ح 1.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.