بی اعتنایی پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) به زرق و برق دنیا
پرسش :
امام علی (علیه السلام) درباره بی اعتنایی پیامبر (صلى الله علیه و آله) به زرق و برق دنیا چه فرموده است؟
پاسخ :
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 109 «نهج البلاغه»، به ذکر اوصاف والاى پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) و بى اعتنایى او نسبت به زرق و برق دنیا مى پردازد تا نشان دهد چگونه یک انسان مى تواند در پرتو ایمان و آگاهى و عمل صالح از خطرات دنیاپرستى در امان بماند. مى فرماید: (او دنیا را بسیار حقیر و کوچک مى شمرد و آن را خوار و بى مقدار مى دانست و در دیدگاه دیگران نیز تحقیرش مى نمود!)؛ «قَدْ حَقَّرَ الدُّنْیَا وَ صَغَّرَهَا، وَ أَهْوَنَ بِهَا وَ هَوَّنَهَا». این تعبیرات اشاره روشنى به مقام زهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا کسى که دنیا را حقیر بداند و حقارت آن را به دیگران نیز توصیه کند، به یقین وابستگى و دلبستگى به دنیا نخواهد داشت! چرا که شىء حقیر و بى مقدار، ارزشى ندارد که عقل او را برباید و قلب او را به خود جذب کند.
سپس در تأکید این معنا مى فرماید: (و مى دانست که خداوند براى احترام و گرامیداشت او، دنیا را از وى گرفته و به خاطر حقارتش آن را براى دیگران گسترده ساخته است!)؛ «وَ عَلِمَ أَنَّ اللهَ زَوَاهَا(1) عَنْهُ اخْتِیَاراً(2)، وَ بَسَطَهَا لِغَیْرِهِ احْتِقَاراً».
این سخن شبیه آیه ای است که خداوند در سوره «زُخرف» بیان فرموده است: «وَ لَوْلَا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْهَا یَتَّکِؤُونَ * وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیَا و الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ»(3)؛ (اگر [تمکّن کفار از مواهب مادى] سبب نمى شد که همه مردم امّت واحد [گمراهى] شوند، ما براى کسانى که به [خداوند] رحمان کافر مى شدند، خانه هایى قرار مى دادیم با سقف هایى از نقره و نردبان هایى که از آن بالا روند * و براى خانه هایشان درها و تخت هایى [زیبا و نقره اى] قرار مى دادیم که بر آن تکیه کنند * و انواع زیورها؛ ولى تمام اینها بهره زندگى دنیا است، و آخرت نزد پروردگار از آنِ پرهیزکاران است).
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن مى فرماید: (پیامبر(صلى الله علیه وآله) با قلب و روح خود از دنیا روى گردانید و یاد آن را [براى همیشه] در دل خود میراند، و دوست مى داشت که زینت هاى آن از پیش چشمش پنهان و دور شود؛ تا از آن لباس فاخرى تهیّه نکند و یا اقامت در آن را آرزو ننماید)؛ «فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ، وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا عَنْ نَفْسِهِ، وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِیبَ زِینَتُهَا عَنْ عَیْنِهِ، لِکَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً، أَوْ یَرْجُوَ فِیهَا مَقَاماً». به یقین اگر پیغمبر اکرم(ص) فریفته زرق و برق دنیا و ناز و نعمت آن مى گشت، هرگز نمى توانست ابلاغ رسالت الهى را انجام دهد. اسیر دنیا و نفس کجا و رساندن پیام هاى الهى کجا!
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که خداوند به موسى بن عمران(علیهما السلام) فرمود: «یَا مُوسَى! إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ، وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً، مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کَانَ فِیهَا لِی یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِی الدُّنْیَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ وَ سَائِرَ الْخَلْقِ رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ»(4)؛ (اى موسى! دنیا دار کیفر و مجازات است. من آدم را به خاطر خطایش در آن مجازات کردم و دنیا را ملعون و نفرین شده قرار دادم. هر چه در دنیاست ملعون است مگر آنچه براى من [و در طریق طاعت و رضاى من] باشد. اى موسى! بندگان صالح من به مقدار علم و آگاهیشان در مورد دنیا زهد پیشه کردند و سایر مردم به اندازه جهلشان به آن علاقمند شدند).
پینوشتها:
(1). «زوى» از ماده «زىّ» (بر وزن طىّ) به معناى جمع کردن و گرفتن و بردن و دور کردن است و در عبارت فوق به همان معناى دور کردن مى باشد.
(2). «اختیار» در اینجا به معناى برگزیدن و گرامى داشتن است، در مقابل «احتقار» که به معناى حقیر و خوار شمردن است.
(3). سوره زخرف، آیات 33 الی 35.
(4). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 317، (باب حب الدنیا و الحرص علیها).
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386.
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 109 «نهج البلاغه»، به ذکر اوصاف والاى پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) و بى اعتنایى او نسبت به زرق و برق دنیا مى پردازد تا نشان دهد چگونه یک انسان مى تواند در پرتو ایمان و آگاهى و عمل صالح از خطرات دنیاپرستى در امان بماند. مى فرماید: (او دنیا را بسیار حقیر و کوچک مى شمرد و آن را خوار و بى مقدار مى دانست و در دیدگاه دیگران نیز تحقیرش مى نمود!)؛ «قَدْ حَقَّرَ الدُّنْیَا وَ صَغَّرَهَا، وَ أَهْوَنَ بِهَا وَ هَوَّنَهَا». این تعبیرات اشاره روشنى به مقام زهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا کسى که دنیا را حقیر بداند و حقارت آن را به دیگران نیز توصیه کند، به یقین وابستگى و دلبستگى به دنیا نخواهد داشت! چرا که شىء حقیر و بى مقدار، ارزشى ندارد که عقل او را برباید و قلب او را به خود جذب کند.
سپس در تأکید این معنا مى فرماید: (و مى دانست که خداوند براى احترام و گرامیداشت او، دنیا را از وى گرفته و به خاطر حقارتش آن را براى دیگران گسترده ساخته است!)؛ «وَ عَلِمَ أَنَّ اللهَ زَوَاهَا(1) عَنْهُ اخْتِیَاراً(2)، وَ بَسَطَهَا لِغَیْرِهِ احْتِقَاراً».
این سخن شبیه آیه ای است که خداوند در سوره «زُخرف» بیان فرموده است: «وَ لَوْلَا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْهَا یَتَّکِؤُونَ * وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیَا و الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ»(3)؛ (اگر [تمکّن کفار از مواهب مادى] سبب نمى شد که همه مردم امّت واحد [گمراهى] شوند، ما براى کسانى که به [خداوند] رحمان کافر مى شدند، خانه هایى قرار مى دادیم با سقف هایى از نقره و نردبان هایى که از آن بالا روند * و براى خانه هایشان درها و تخت هایى [زیبا و نقره اى] قرار مى دادیم که بر آن تکیه کنند * و انواع زیورها؛ ولى تمام اینها بهره زندگى دنیا است، و آخرت نزد پروردگار از آنِ پرهیزکاران است).
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن مى فرماید: (پیامبر(صلى الله علیه وآله) با قلب و روح خود از دنیا روى گردانید و یاد آن را [براى همیشه] در دل خود میراند، و دوست مى داشت که زینت هاى آن از پیش چشمش پنهان و دور شود؛ تا از آن لباس فاخرى تهیّه نکند و یا اقامت در آن را آرزو ننماید)؛ «فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ، وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا عَنْ نَفْسِهِ، وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِیبَ زِینَتُهَا عَنْ عَیْنِهِ، لِکَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً، أَوْ یَرْجُوَ فِیهَا مَقَاماً». به یقین اگر پیغمبر اکرم(ص) فریفته زرق و برق دنیا و ناز و نعمت آن مى گشت، هرگز نمى توانست ابلاغ رسالت الهى را انجام دهد. اسیر دنیا و نفس کجا و رساندن پیام هاى الهى کجا!
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که خداوند به موسى بن عمران(علیهما السلام) فرمود: «یَا مُوسَى! إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ، وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً، مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کَانَ فِیهَا لِی یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِی الدُّنْیَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ وَ سَائِرَ الْخَلْقِ رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ»(4)؛ (اى موسى! دنیا دار کیفر و مجازات است. من آدم را به خاطر خطایش در آن مجازات کردم و دنیا را ملعون و نفرین شده قرار دادم. هر چه در دنیاست ملعون است مگر آنچه براى من [و در طریق طاعت و رضاى من] باشد. اى موسى! بندگان صالح من به مقدار علم و آگاهیشان در مورد دنیا زهد پیشه کردند و سایر مردم به اندازه جهلشان به آن علاقمند شدند).
پینوشتها:
(1). «زوى» از ماده «زىّ» (بر وزن طىّ) به معناى جمع کردن و گرفتن و بردن و دور کردن است و در عبارت فوق به همان معناى دور کردن مى باشد.
(2). «اختیار» در اینجا به معناى برگزیدن و گرامى داشتن است، در مقابل «احتقار» که به معناى حقیر و خوار شمردن است.
(3). سوره زخرف، آیات 33 الی 35.
(4). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 317، (باب حب الدنیا و الحرص علیها).
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386.