تأثیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر جامعه جاهلیت
پرسش :
از دیدگاه امام علی (علیه السلام) در خطبه 151 نهج البلاغه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه تأثیراتی بر جامعه «جاهلیّت» آن زمان گذاشتند؟
پاسخ :
امام علی(علیه السلام) در خطبه 151 «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر یکتایى خدا و رسالت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى رود و مى فرماید: (گواهى مى دهم جز خداوندِ یکتا معبودى نیست و شهادت مى دهم که محمّد(ص)، بنده و فرستاده و برگزیده و انتخاب شده اوست)؛ «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ».
بسیارى از شارحان «نهج البلاغه»، کلمات «نجیبه» و «صفوته» را به یک معنا تفسیر کرده [به معناى منتخب و برگزیده] و تأکیدِ یکدیگر دانسته اند؛ ولى با توجه به این که «نجیب» به معناى «نفیس» و پرارزش است. تفاوتى میان این دو واژه وجود دارد که اوّلى در واقع، زمینه ساز دوّمى است؛ زیرا هنگامى که چیزى نفیس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزینند.
در ادامه آن حضرت به دو وصف دیگر اشاره کرده، مى فرماید: (در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نیست)؛ «لَا یُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا یُجْبَرُ فَقْدُهُ». به یقین چیزى که در فضیلت همتا ندارد، هنگامى که از دست برود جانشینى نخواهد داشت.
در هفتمین و آخرین وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرایط عصر جاهلیّت اشاره کرده، مى فرماید: (به برکت وجود او شهرهایى که غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افکارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چیره شده بود روشن گشت)؛ «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِیَةِ(1)»، و در ادامه مى افزاید: (در زمانى که مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقیر مى کردند، در دوران غیبتِ اولیاى الهى، قدم به عرصه حیات مى گذاشتند و در کفر و بى دینى جان مى سپردند)؛ «وَ النَّاسُ یَسْتَحِلُّونَ الْحَرِیمَ، وَ یَسْتَذِلُّونَ الْحَکِیمَ؛ یَحْیَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ یَمُوتُونَ عَلَى کَفْرَةٍ!».
این اوصاف هفتگانه که در عبارات کوتاهى درباره عصر جاهلیّت بیان شده ترسیم گویایى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقیر دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ایمان از دنیا رفتن. گمراهى آنها چنان تاریک و ظلمانى بود که به جنایات خود افتخار مى کردند، کشتن و زنده به گور کردن فرزندان، نشانه غیرت، و غارتگرى دلیل شجاعت شمرده مى شد.
جهل و خرافات، آن چنان بر جامعه آن ها سایه افکنده بود که خدایانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذایى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آن چنان بود که کینه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونریزى و آدمکشى براى آنها یک امر ساده بود، و همچنین مفاسد دیگر. در این زمان مى توان به عظمت خدمات پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) و اهمیّت رسالتِ او در آن محیط تاریک و ظلمانى پى برد، که در مدت کوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت.
پی نوشت:
(1). «جفوه» به معناى قساوت است.
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386.
امام علی(علیه السلام) در خطبه 151 «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر یکتایى خدا و رسالت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى رود و مى فرماید: (گواهى مى دهم جز خداوندِ یکتا معبودى نیست و شهادت مى دهم که محمّد(ص)، بنده و فرستاده و برگزیده و انتخاب شده اوست)؛ «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ».
بسیارى از شارحان «نهج البلاغه»، کلمات «نجیبه» و «صفوته» را به یک معنا تفسیر کرده [به معناى منتخب و برگزیده] و تأکیدِ یکدیگر دانسته اند؛ ولى با توجه به این که «نجیب» به معناى «نفیس» و پرارزش است. تفاوتى میان این دو واژه وجود دارد که اوّلى در واقع، زمینه ساز دوّمى است؛ زیرا هنگامى که چیزى نفیس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزینند.
در ادامه آن حضرت به دو وصف دیگر اشاره کرده، مى فرماید: (در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نیست)؛ «لَا یُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا یُجْبَرُ فَقْدُهُ». به یقین چیزى که در فضیلت همتا ندارد، هنگامى که از دست برود جانشینى نخواهد داشت.
در هفتمین و آخرین وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرایط عصر جاهلیّت اشاره کرده، مى فرماید: (به برکت وجود او شهرهایى که غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افکارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چیره شده بود روشن گشت)؛ «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِیَةِ(1)»، و در ادامه مى افزاید: (در زمانى که مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقیر مى کردند، در دوران غیبتِ اولیاى الهى، قدم به عرصه حیات مى گذاشتند و در کفر و بى دینى جان مى سپردند)؛ «وَ النَّاسُ یَسْتَحِلُّونَ الْحَرِیمَ، وَ یَسْتَذِلُّونَ الْحَکِیمَ؛ یَحْیَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ یَمُوتُونَ عَلَى کَفْرَةٍ!».
این اوصاف هفتگانه که در عبارات کوتاهى درباره عصر جاهلیّت بیان شده ترسیم گویایى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقیر دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ایمان از دنیا رفتن. گمراهى آنها چنان تاریک و ظلمانى بود که به جنایات خود افتخار مى کردند، کشتن و زنده به گور کردن فرزندان، نشانه غیرت، و غارتگرى دلیل شجاعت شمرده مى شد.
جهل و خرافات، آن چنان بر جامعه آن ها سایه افکنده بود که خدایانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذایى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آن چنان بود که کینه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونریزى و آدمکشى براى آنها یک امر ساده بود، و همچنین مفاسد دیگر. در این زمان مى توان به عظمت خدمات پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) و اهمیّت رسالتِ او در آن محیط تاریک و ظلمانى پى برد، که در مدت کوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت.
پی نوشت:
(1). «جفوه» به معناى قساوت است.
منبع: پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (دام ظله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386.