فلسفه «ازدواج موقت»
پرسش :
فلسفه «ازدواج موقّت» چیست؟
پاسخ :
یکی از قوانین کلّى و عمومى این است که اگر به غرائز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اِشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد؛ زیرا این حقیقت، قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست؛ زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولى اِشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید که در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا مأموریتها با مشکلِ عدم ارضاى غریزه جنسى روبرو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه همانند راهبان و راهبه ها تشویق نمود؟ یا اینکه آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه بى بند و بارى جنسى را؟
خلاصه اینکه «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست و ما بر سر دو راهى قرار داریم یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همانطور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آنرا به رسمیت شناخته) و یا طرح «ازدواج موقت» را بپذیریم، معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند براى این سؤال چه جواب و فکری کرده اند؟!
طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشاء را در بردارد.
ایرادهائى که بر «ازدواج موقت» مى شود منتهی در اینجا اشکالاتى بر «ازدواج موقت» وارد شده است که باید بطور فشرده به آنها پاسخ گفت:
1. گاهى مى گویند چه تفاوتى میان «ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خود فروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج، نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.
پاسخ: آنها که چنین مى گویند گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند؛ زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود؛ بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، باید منحصراً در اختیار این مرد باشد و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عدّه نگاه دارد، یعنى حداقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هرگونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده باز هم رعایت این مدت واجب است و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد، در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر مى توان مقایسه نمود؟
البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث در میان زن و شوهر(1) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هائى با ازدواج دائم دارد؛ ولى این تفاوتها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج.
2. «ازدواج موقت» سبب مى شود که بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.
پاسخ: تا به حال از کدام قانون در دنیا سوء استفاده نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا باید جلو سوء استفاده کنندگان را بگیریم؟ اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟!
و اگر ملاحظه مى کنیم که امروز افراد محترم از این قانون اسلامى کراهت دارند، عیبِ قانون نیست؛ بلکه عیب عمل کنندگان به قانون و یا صحیح تر، سوء استفاده کنندگان از آن است، اگر در جامعه امروز هم، ازدواج موقت به صورت سالم درآید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورت هاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت.
3. ازدواج موقت سبب مى شود که افراد بى سرپرست، همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود. پاسخ: از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملاً روشن شد؛ زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر؛ در حالى که فرزندان ازدواجِ موقت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اِشکال فوق شده است.
همانطور که ملاحظه مى کنید طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشنتر و کاملتر است. در ازدواج موقت اسلامى هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است و هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست.(3)
پی نوشت:
(1). البته فرزندان ازدواج موقت هیچگونه تفاوتى با فرزندان عقد دائم ندارند.
(2). زناشوئی و اخلاق، راسل، برتراند، مترجم: یونسی، ابراهیم، نشر اندیشه، 1347 شمسی، چاپ: اول، ص 95.
(3). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 3، ص 341.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 491.
یکی از قوانین کلّى و عمومى این است که اگر به غرائز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اِشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد؛ زیرا این حقیقت، قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست؛ زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولى اِشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید که در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا مأموریتها با مشکلِ عدم ارضاى غریزه جنسى روبرو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه همانند راهبان و راهبه ها تشویق نمود؟ یا اینکه آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه بى بند و بارى جنسى را؟
خلاصه اینکه «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست و ما بر سر دو راهى قرار داریم یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همانطور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آنرا به رسمیت شناخته) و یا طرح «ازدواج موقت» را بپذیریم، معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند براى این سؤال چه جواب و فکری کرده اند؟!
طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشاء را در بردارد.
ایرادهائى که بر «ازدواج موقت» مى شود منتهی در اینجا اشکالاتى بر «ازدواج موقت» وارد شده است که باید بطور فشرده به آنها پاسخ گفت:
1. گاهى مى گویند چه تفاوتى میان «ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خود فروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج، نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.
پاسخ: آنها که چنین مى گویند گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند؛ زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود؛ بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، باید منحصراً در اختیار این مرد باشد و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عدّه نگاه دارد، یعنى حداقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هرگونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده باز هم رعایت این مدت واجب است و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد، در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر مى توان مقایسه نمود؟
البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث در میان زن و شوهر(1) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هائى با ازدواج دائم دارد؛ ولى این تفاوتها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج.
2. «ازدواج موقت» سبب مى شود که بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.
پاسخ: تا به حال از کدام قانون در دنیا سوء استفاده نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا باید جلو سوء استفاده کنندگان را بگیریم؟ اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟!
و اگر ملاحظه مى کنیم که امروز افراد محترم از این قانون اسلامى کراهت دارند، عیبِ قانون نیست؛ بلکه عیب عمل کنندگان به قانون و یا صحیح تر، سوء استفاده کنندگان از آن است، اگر در جامعه امروز هم، ازدواج موقت به صورت سالم درآید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورت هاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت.
3. ازدواج موقت سبب مى شود که افراد بى سرپرست، همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود. پاسخ: از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملاً روشن شد؛ زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر؛ در حالى که فرزندان ازدواجِ موقت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اِشکال فوق شده است.
«راسل» و ازدواج موقت
در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که برتراند راسل دانشمند معروف انگلیسى در کتاب «زناشوئى و اخلاق» تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است مفید به نظر مى رسد. او پس از ذکر طرحی متعلق به یکى از قضات دادگاه های مربوط به جوانان، بنام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا «زناشوئى آزمایشى» چنین مى نویسد که: «طبق طرح «لیندسى» جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى [دائم] از سه جهت تفاوت دارد: نخست اینکه طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند، دیگر اینکه جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد و سوم اینکه پس از طلاق، زن هیچ گونه حق نفقه نداشته باشد». «راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد چنین مى گوید: «من تصور مى کنم که اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویانِ دانشگاهها، تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانیها و روابط جنسى پر هرج و مرج فعلى مى باشد».(2)همانطور که ملاحظه مى کنید طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشنتر و کاملتر است. در ازدواج موقت اسلامى هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است و هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست.(3)
پی نوشت:
(1). البته فرزندان ازدواج موقت هیچگونه تفاوتى با فرزندان عقد دائم ندارند.
(2). زناشوئی و اخلاق، راسل، برتراند، مترجم: یونسی، ابراهیم، نشر اندیشه، 1347 شمسی، چاپ: اول، ص 95.
(3). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 3، ص 341.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 491.