پنجشنبه، 20 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

جواز تعدد همسر در اسلام، هوسبازی و ظلم در حق زنان!

پرسش :

آیا جواز تعدد همسر در اسلام، هوسبازی و ظلم در حق زنان نیست؟!


پاسخ :
یکی از مهمترین مباحثی که همواره از طرف گرایشات باصطلاح روشنفکرانه و فمنیستی مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و باعث جبهه گیری علیه احکام اسلام شده، مسأله «تعدد زوجات» می باشد. در ااین راستا غالبا این سؤال مطرح می شود که: آیا جواز تعدد همسر در اسلام هوسبازی و ظلم در حق زنان نیست؟!

قبل از بررسی این موضوع لازم به ذکر است که اسلام در این زمینه سعی کرده است اعتدال را رعایت کند و نه مانند برخی جوامع افراط کند و اصرار بر تک همسری داشته باشد، و نه مانند برخی تفریط کند و برای ارتباط با زنان مختلف هیچ قانون و محدودیتی قرار ندهد. لذا با توجه به نکاتی که بیان خواهیم کرد به خوبی متوجه خواهیم شد که این قانون در اسلام نه تنها ظلم در حق زنان نیست بلکه در راستای حمایت از آنها قرار داده شده است.
 
1) تعدد همسر قبل از اسلام نیز وجود داشته است:
زنان در امور جنسی تاحدودی حیا دارند و بدون تحریک شوهر کمتر دچار انحرافات جنسی می شوند اما مردان در صورتی که به هر دلیلی توسط همسر ارضای جنسی نشوند زمینه انحرافات جنسی در آنها بیشتر می باشد؛ لذا می بینیم در میان بسیارى از اقوام و ملل جهان و از جمله در میان ایرانیان قدیم و اعراب قبل از اسلام از دیرباز تاکنون، این سنت وجود داشته است که مرد مى ‏توانسته بیش از یک همسر داشته باشد و عملًا بعضى از مردان همزمان چند همسر داشتند، اما هیچگاه زنان چند شوهر اختیار نمی کردند.

به عنوان مثال در ایران باستان چند همسری در میان طبقه اشراف معمول بوده است و حتی چیزى بالاتر از تعدد زوجات، یعنى حرمسرا وجود داشته است. هرودوت درباره طبقه اشراف عهد هخامنشى مى‏ گوید: «هر کدام از آنها چند زن عقدى دارند ولى عده زنان غیرعقدى بیشتر است».(1) استرابون نیز درباره همین طبقه اشراف مى‏ گوید: «آنها زنان زیاد مى‏ گیرند و با وجود این، زنان غیرعقدى بسیار دارند».(2) همچنین به گفته کریستن سن: «اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده در ایران به شمار مى رفت».(3)

کتاب مقدس تورات یهودیان نیز چند رنی را به رسمیت شناخته و آورده است که انبیاء بزرگ الهی همانند ابراهیم(4) و یعقوب(5) و موسی(6) و داود(7) زنان متعدد داشتند.
در میان اعراب نیز چیزی شبیه همین سنت حاکم بود و اسلام در محیطى ظهور کرد که تعدد زوجات آن هم به هر تعدادى که مى‏ خواستند، قانونى بود و در جامعه به آن عمل مى‏ شد.

در چنین شرایطی اسلام به خاطر برخی مصالح و ضرورتها، با اصل تعدد زوجات مخالفت نکرد و آن را در چارچوبی منطقی و به صورت محدود به رسمیت شناخت.
 
2. قانون تعدد همسر در راستای حمایت از زنان می باشد:
ازدواج مجدد مردان بیشتر به نفع زنان تمام می شود تا اینکه به هوسبازی مردان. به عنوان مثال بر عهده گرفتن مخارج زنانی که به هر دلیل شوهر خود را از دست داده اند، از حقوق این زنان شمرده می شود و... . لذا اساس و مبنای جواز تعدّد زوجات در اسلام حتی در ازدواج موقّت نیز برای هوسبازی هوسبازان نیست.(8) چرا که در بعضی موارد یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی است و فلسفه روشنی در حمایت از جامعه زنان دارد که از بارزترین نمونه هایش می توان به بانوان نازایی اشاره کرد که علی رغم ناباروری می خواهند تحت حمایت شوهر محبوب شان باشند؛ چه بسیار دیده شده که خود این بانوان اقدام به گرفتن همسر دیگری جهت فرزندار شدن شوهر شان می نماید. یا زمانی که یکی از پسران خانواده فوت می کند و خانواده برای حمایت از عروس بیوه و ایتام پسرشان در مقابل هوسبازی هوسبازان، چاره ای ندارند غیر از این که بیوه وی را بعنوان همسر دوم تحت حمایت پسر دیگرشان یا فرد دیگری آورند و... .
در حقیقت نباید مسئله تعدد همسر را در موارد ضرورت، تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می کنند، کسانى هستند که یک مسئله سه زاویه‏ اى را تنها از یک زاویه نگاه می کنند؛ زیرا مسئله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم.(9)
 
3. زنان آماده به ازدواج بنا به عللی بیشتر از مردان هستند:
مردها همواره در معرض تلف شدن هستند و عواملى مانند جنگ و کارهاى سنگین و خطرناک باعث پیدایش تلفاتى در میان مردان مى ‏شود؛ ولى زن ها از این عوامل تلف کننده دور هستند. همچنین سن ازدواج در دختران به طور طبیعى حدود پنج سال زودتر از پسران است و زنها زودتر از مردها بالغ مى ‏شوند و آمادگى ازدواج پیدا مى ‏کنند و این سبب مى شود که تعداد زنان آماده به ازدواج از تعداد مردان آماده به ازدواج زیادتر باشد.(10)

4. حفظ کرامت زن و قانونمند کردن روابط جنسی مردان با زنان متعدد:
نوع مردان خصوصیات طبیعی دارند که نسبت به زنان میل بیشتری به آمیزش دارند، در حالی که نوع زنان با توجّه به ضعف و خستگی های جسمی، یا بیماریهای که احیانا به آنها دچار می شوند و یا پرهیز های ایام عادت ماهانه و همچنین مشغولیتهای ناشی از بچّه داری، میل کمتری به آمیزش دارند. ضمن اینکه مردان گرم مزاجی که همسران سرد مزاج دارند، رغبت بیشتری به متنوع کردن روابط دارند.

نتیجه چنین خصوصیّتی ظهور روابط متعدد با زنان دیگر به صورتهای مختلف می باشد. بعضی از جوامع اگر چه قانون تک همسری دارند، امّا با ایجاد زمینه های غیر اخلاقی، ارتباطات متعدد خارج از ازدواج را تسهیل می کنند که نتایج خاص خود را دارد. یکی از نتایج این امر تبدیل شدن زنان بی شوهر به کالایی جنسی بدون حقون و شأن انسانی است.

در اسلام که واقعیتها و نیازهای طبعیی و معضلات اجتماعی با هم در نظر گرفته می شوند، ازدواج مردان با زنان متعدد به رسمیّت شناخته شده است. در عین حال، اسلام با اصلاح رویّه تعدد زوجاتی که از قبل وجود داشت، به زن شخصیت حقوقى داد و آن را از ظالمانه بودن خارج کرد؛ بطوریکه تعدد زوجات به شکل حرمسرادارى و بدون قید و شرط و حد را منسوخ ساخت و آن را تحت شرایطى بر اساس ملاحظه حقوق زنان و امکانات مرد و در حدود معینى که ناشى از یک ضرورت اجتماعى است مجاز دانست.(11)

بنابر این اسلام هرچند اجازه تعدد زوجات را داد؛ ولی رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد؛ به این ترتیب که اولا آن را محدود کرد و ثانیا عدالت را شرط نمود و اجازه نداد به هیچ وجه تبعیضى میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد و با کمال صراحت در آیه 3 سوره نساء فرمود: «فَانْ خِفْتُمْ ألّا تَعْدِلوا فَواحِدَةً»؛ (اگر بیم دارید که عدالت نکنید [یعنى اگر به خود اطمینان ندارید که با عدالت رفتار کنید] پس به یکى اکتفا کنید). یعنی اسلام ازدواج متعدّد را برای همه توصیه نکرد و حکم جواز را مقید به صورتى کرد که هیچ مفاسدی پیش نیاید و آن در صورتى است که مرد از خود اطمینان داشته باشد به اینکه مى‏ تواند بین چند همسر به عدالت رفتار کند.(12)

علامه طباطبایی در این باره می فرماید: «تنها کسى که از خود این اطمینان را دارد که مى ‏تواند بین چند همسر به عدالت رفتار کند، از نظر دین اسلام مى ‏تواند بیش از یک زن داشته باشد و امّا آن مردانى که هیچ عنایتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شکم و شهوت هیچ چیزى برایشان محترم نیست، و زن برایشان جز وسیله‏ اى که براى شهوترانى مردان خلق شده‏ اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هیچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود این وضعى که دارند جایز نیست و اگر واجد شرایط باشند و زن را یک حیوان نپندارند، تنها یک زن مى ‏توانند اختیار کنند».(13)

جالب توجه اینکه همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده ‏اند که نیازشان را به این مسئله کاملا آشکار ساخته است، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ ‏زده، و مخصوصا کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چاره‏ جویى و حل مشکل در مسئله ممنوعیت تعدد همسر تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بى‏ بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ‏ زده را فرا گرفت.(14)

پی‌نوشت‌ها:
(1). تاریخ ایران باستان، مشیرالدوله، چاپ جیبى، ج 6، ص 1535. نقل از: مجموعه آثار شهید مطهری(متن دیجیتال شرکت نور)، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، بی تا، ج 14، ص 256.
(2). همان، ص 1543؛ نقل از: همان.
(3). ایران در زمان ساسانیان، کریستن سن، دنیای کتاب، تهران، 1385هـ ش، چاپ هشتم، ص 346.
(4). کتاب مقدس(عهد عتیق)، سفر پیدایش، باب 25، آیات 1-6.
(5). همان، سفر پیدایش، باب‌ 32، آیه 22.
(6). همان، سفر خروج، باب 2، آیات 16 -21 و سفر اعداد، باب 12، آیه 1.
(7). در خصوص داود کتاب مقدس اسامی 9 نفر از زنان او را نام می برد. (کتاب مقدس(عهد عتیق)، سفر تواریخ اول، باب سوم).
(8). استفتاءات جدید، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1427 هـ ق‏، چاپ دوم، ج‏ 2، ص 346.
(9). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج ‏3، ص 258.
(10). مجموعه آثار شهید مطهرى، همان، ج‏ 19، ص 325.
(11). تفسیر نمونه، همان ، ج ‏3، ص 256.
(12). همان، ج 3، ص 259.
(13). ر.ک: تفسیر المیزان، طباطبایی، محمد حسین، مترجم: موسوى همدانى، سید محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374 هـ ش، ج 4، ص 302.
(14). تفسیر نمونه، همان، ج‏ 3، ص 259.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط
موارد بیشتر برای شما