چرا حقوق اجتماعی زنان و مردان متفاوت است؟
چرا قرآن برخى حقوق اجتماعى زنان را متفاوت از مردان مىداند؟
قبل از هر چیز این تذکر لازم است که آنچه حقیقت انسان را تشکیل مىدهد، نفس و روح انسانى است. از دیدگاه قرآن، زن و مرد از نفس واحده هستند؛ «یا ایُّهَا النّاسُ اتَّقوا رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وخَلَقَ مِنها زَوجَها وبَثَّ مِنهُما رِجالًا کَثیرًا و نِسآء؛ اى مردم، از پروردگارتان که شمارا از نفس واحدى آفرید و جفتش را نیز آزاد آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، تقوا داشته باشید.»1
بنابراین، حقیقت انسانى زن و مرد یکى بوده و هیچیک بر دیگرى برترى ندارد.
به بیان قرآن، زن و مرد مکمل و نیازمند هم هستند.«و مِن ءایٰتِهِ ان خَلَقَ لَکُم مِن انفُسِکُم ازواجاً لِتَسکُنوا الَیها وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً ورَحمَةً انَّ فى ذٰلِکَ لَأٰیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون؛ و از نشانههاى او اینکه از نوع خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرد، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعاً نشانههایى است.»2
عمده تفاوتهایى را که مىتوان در نظر گرفت، عبارتند از: تفاوتهاى روحى - روانى که خداوند زن را با عاطفهتر و مرد را عقلانىتر خلق کرده که هر دو در کنار هم مکمل هم هستند؛ و تفاوتهاى جسمانى (مذکر و مؤنث بودن)؛ اما قرآن، در مسایل ارزشى هر دو را یکسان دانسته، ملاک برترى را تقواى بیشتر قرار مىدهد؛ چه زن باشد چه مرد.«یا ایُّهَا النّاسُ انّا خَلَقنٰکُم مِن ذَکَرٍ و انثىٰ و جَعَلناکُم شُعوباً و قَبالَ لِتَعارَفوا انَّ اکرَمَکُم عِندَ اللّٰهِ اتقاکُم انَّ اللّٰهَ عَلیمٌ خَبیر3؛ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملّت ملّت و قبیله و قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى تردید، خداوند داناى آگاه است.»
خداوند در اعمال و رفتار، با مکلفان یکسان برخورد مىکند.«اَنّى لا اضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ او انثىٰ بَعضُکُم مِن بَعضٍ...؛ من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، از مرد یا زن، که همه از یکدیگرند، تباه نمىکنم...»،4 نزد خداوند، عمل صالح همراه با ایمان ملاک است؛ از هر کس که باشد. «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ او انثىٰ و هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوٰةً طَیِّبَةً ولَنَجزِیَنَّهُم اجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلون؛ هرکس - از مرد یا زن - کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیات ] حقیقى [ بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد.»5
بنابراین، باید میان مسایل حقوقى و ارزشى فرق گذاشت؛ قرآن، زن و مرد را در مسایل ارزشى یکسان دانسته؛ چون انسانیت آنها مورد نظر است. اگر مىبینیم قرآن در جایى از مردان شایسته سخن مىگوید، (شخصیتى هم چون لقمان حکیم؛ لقمان/ 12)، در جایى دیگر از زنان شایسته نیز نام مىبرد. (مثل: همسر فرعون، 11/ تحریم و حضرت مریم علیها السلام؛ 43/ آلعمران و...) در این زمینه، قرآن همچنان که همه حقایق را بیان کرده، از مقام والاى زن نیز دفاع و حقیقت وجودى شخصیت او را معرفى کرده است؛ اما در مسایل حقوقى، چون تفاوتهایى میان زن و مرد وجود دارد و یکسان نیستند، بهطور طبیعى حقوق این دو نمىتواند یکسان باشد؛ ممکن است حقوقى مربوط به زنان باشد و مردان از آن بى بهره باشند و بالعکس.
قرآن با توجه به اختلاف تکوینى زن و مرد - جز در موارد مخصوص که فرق گذاردن بین این دو جنس لازمه وجود و ذات آنان است - تمام حقوقى را که براى مردان قرار داده، براى زنان نیز مقرر کرده است و در مواردى که براى یکى از این دو جنس، حقوق بیشترى قرار داده، وظایف بیشترى نیز بر عهده او نهاده است. در زمینه تساوى حقوق مىفرماید: «و لا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللّٰهُ بِهِ بَعضَکُم عَلىٰ بَعضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا ولِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ...؛ و زنهار، آنچه را خداوند به [سبب] آن، بعضى از شما را بر بعضى [دیگر] برترى داده آرزو مکنید. براى مردان از آنچه [به اختیار] کسب کردهاند بهرهاى است و براى زنان [نیز] از آنچه [به اختیار] کسب کردهاند بهرهاى است.6 آرزو مکنید چیزهایى را که خداوند برخى را بر برخى دیگر به آن فزونى داده است. مردان را از آنچه به دست آوردهاند؛ و زنان را از آنچه کسب کردهاند بهرهاى است.» در این قسمت به بخشى از حقوق زنان در اسلام اشاره مىکنیم:
1. حقوق اجتماعى: از جمله حقوق اجتماعى، حقوق خانواده است؛ مثل: حق انتخاب همسر، مسکن، مهر، نفقه، حضانت اطفال تا سنین معین، حق دریافت اجرت براى کارهاى خانه و....
2. حق مالکیت به نحو استقلالى در کنار مردان؛«لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الوالِدانِ والاَقرَبونَ ولِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الوالِدانِ والاَقرَبونَ مِمّا قَلَّ مِنهُ او کَثُرَ نَصیباً مَفروضاً؛ براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود] - خواه آن مال کم باشد یا زیاد - نصیب هر کس مفروض شده است.»7 مگر در مورد نذر در مسایل فقهى که احکام خاص خود را دارد.
3. از نظر قرآن، حضور زن در اجتماع و بیرون از خانه در صورتى که موجب اخلال در روابط خانوادگى و عفاف او نشده و شوهرش او را منع نکند، جایز است؛ چنان که دختران شعیب چنین بودند.8
4. در اسلام، با توجه به لطافت روحى و جسمى زن که مقتضاى آفرینش حکیمانه اوست، از برخى کارهاى سخت و دشوار همچون شرکت در جهاد و قضاوت و...
- مگر در موارد خاص - معاف شده است؛ البته زن در برابر حقوقى که دارد، وظایفى نیز دارد که باید به آنها عمل کند که در قرآن به بسیارى از آنها اشاره شده است.19
از نظر اسلام زن و مرد هر دو از حقوق انسانى متساوى بهرهمندند، اما به علت این که در جهات زیادى (خلقت و طبیعت) مشابه یک دیگر نیستند، در نتیجه از لحاظ بسیارى از حقوق و تکالیف و مجازاتها وضع مشابهى ندارند، و این لازمه عدالت است.10
مردان در مقایسه با زنان به علت عهده دار بودن مسئولیتهاى اجتماعى بیشتر طبیعتاً حضور چشمگیرى در جامعه خواهند داشت، همان گونه که در جامعه خود شاهد این امر هستیم، و این واقعیت با کمترین تأمل در میزان شاغلین آزاد (کسبه، رانندگان، کارگران و کارفرمایان، تاجران و سربازان و...) قابل درک است، با این حال نمىتوان حضور زیاد زنان را در جامعه خود نادیده انگاشت، در این باره (حضور زنان در جامعه) گفتنى است که: اسلام با اصل حضور آنان در جامعه مشروط به رعایت عفت و با حفظ حجاب و دورى از جلب توجه نامحرمان و ایجاد فتنه از طریق تحریک کردن مردان با نوع سخن و راه رفتن و نمایاندن بدن و زینتها و... مخالفتى ندارد و آیه 30 سوره نور و آیات 52-59 سوره احزاب ناظر به این واقعیت مىباشند.
در مواردى که حضور زنان در جامعه عامل رشد و بالندگى و تقویت و تأیید نظام اسلامى باشد نه تنها نهى و توبیخى از طرف دین متوجه آنها نبوده، بلکه عمل آنها را ستوده و به آن تشویق مىنماید، همچون دفاع فاطمه زهرا علیها السلام از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در جامعه اسلامى آن روز، یا دفاع زینب کبرى علیها السلام و دیگر اسراى زن از حماسه خونین شهداى کربلا، و یا حضور فعال زنان جامعه اسلامى ایران در تظاهرات میلیونى زمان انقلاب و بعد از آن تا کنون در برابر دشمنان داخلى و خارجى، یا حضور آنان در مدارس و دانشگاهها و به دست گرفتن پستها و مشاغلى که برازنده آنان است.
آنچه موجب حضور بى بند و بار و خالى از شئونات انسانى و اسلامى گروهى از زنان در جامعه ما مىباشد، تابع عوامل بسیارى است، که خود محتاج تحقیقات وسیعى مىباشد.
پینوشتها:
(1). سوره نساء، آیه 1
(2). سوره روم، آیه 21
(3). سوره حجرات، آیه 13
(4). سوره آل عمران، آیه 195
(5). سوره نحل، آیه 97
(6). سوره نساء، آیه 32
(7). سوره نساء، آیه 7
(8). سوره قصص، آیات 28-23
(9). ر. ک: سوره ممتحنه، آیه 12؛ ر. ک: زن در آئینۀ جلال و جمال، عبداللّٰه جوادى آملى، صص 67-66؛ شخصیت زن از دیدگاه قرآن، هادى دوست محمدى، صص 32-23
(10). ر. ک: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، صص 122-120
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.