دوشنبه، 24 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

وجود عالمی به نام عالم ذر

پرسش :

آیا عالمی به نام «عالم ذر» بوده است؟


پاسخ :

عالم ذر در قرآن

قرآن در آیات 172 و 173 سوره اعراف می فرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ...»؛ (و [به خاطر بیاور] زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود:] آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند آرى، گواهى مى‏ دهیم! [مبادا] روز رستاخیز بگویید ما از این غافل بودیم [و از پیمان فطرى توحید بى خبر ماندیم]؛ * یا بگویید: پدرانمان پیش از ما مشرک بودند ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم...).

این آیات اشاره دارند که خدا در مرحله ای از خلقت همه بشر را آفریده و گواه بر خودشان قرار داده و از آنها اقرار بر ربوبیّت خویش گرفته است تا مشرکان در قیامت ادعّاى غفلت و بى خبرى از حقیقت توحید و یکتایى خدا نکنند، و تقلید از نیاکان را دلیل بر بى گناهى خویش نشمارند.

سؤالى که در اینجا مطرح است این است که: آیا آنچه از آن به «عالم ذر» تعبیر می کنند، حقیقت دارد؟ و چه زمانی و چگونه تحقّق یافته است؟
 

حقیقت «عالم ذر»!

در رابطه با «عالم ذر» دیدگاه های مختلفی وجود دارد:

1. قول منسوب به گروهی از محدّثین و اهل ظاهر: همه فرزندان آدم(علیه السلام) تا پایان دنیا به صورت ذرّات کوچکى از پشت ایشان خارج شدند و در حالی که که داراى عقل و شعور و قادر بر تکلّم بودند به خداوندی خدا اقرار کردند.

امّا چه طور می شود که چنین عهد صریحی از فرزندان آدم گرفته شده باشد ولی از یاد همه رفته باشد؛ به گونه ای که هیچ کس گرفته شدن چنین عهدی را در یاد نداشته باشد.

چیزى که همه آن را فراموش کرده اند، چه اثر تربیتى و فایده ای براى اتمام حجت دارد؟!

علاوه براین، اگر روح انسان در ابتدا به ذرّات بسیار کوچکی تعلّق داشته و سپس به بدن هاى کنونى انتقال یافته است، چنین چیزی جز پذیرش عقیده باطل تناسخ است.

2. گروهی از مفسّرین مانند صاحب المنار و صاحب فی ضلال القرآن گفته اند: منظور از «عالم ذر» همان عالم جنین است که در همان حال خداوند قوا و استعدادهایى به آدمی داد که بتواند حقیقت توحید و آیین حق را درک کند. یعنی چنین عهدی نه با زبان قال که با زبان حال از انسان گرفته شده است.
اما ظاهر آیه می رساند که اولا: این عهد با زبان قال گرفته شده نه زبان حال. ثانیا: موضوع این عهد در گذشته صورت گرفته در حالى که سرشت توحیدى جنین ها به طور مداوم و در هر زمان انجام مى گیرد.

جواب این دو اشکال اما این است که حمل کردن این گفتگو بر زبان حال با وجود قرینه هیچ گونه مانعى ندارد و در نثر و نظم زبان عرب و غیر عرب بسیار فراوان است.

3. احتمال طرح شده از سوی برخی فقها و علما: این است که این عهد در میان گروهى از انسان ها و خداوند به وسیله پیامبران به زبان قال واقع شده است و بعد از آن انبیاء از سایر انسان ها این عهد را گرفتند.

اشکال این قول آن است که در آیه سخن از همه انسان ها به میان آمده نه گروه کوچکى از آنها؛ و ثانیا آیه می گوید سؤال از ناحیه خداوند بوده نه از ناحیه انبیاى الهى.

4. تفسیر دیگری از مرحوم شیخ طوسی نقل شده: که هر انسانى بعد از رسیدن به کمال عقل و ملاحظه آیات صنع پروردگار در آفاق و انفس به یکتایى او با زبان حال اعتراف مى کند و گویى خداوند با ارائه این آیات از آنها سؤال مى کند: من پروردگار شما نیستم؟ و آنها با زبان حال مى‏ گویند: بلى.(1)

5. برداشتی که از برخی از روایات بر می آید: این است که منظور از «عالم ذر» همان «عالم ارواح» است. امّا این تفسیر با آیه مورد بحث به هیچ وجه سازگار نیست.

پس از تجزیه و تحلیل اقوال فوق، تفسیر دوم و چهارم از تمام تفاسیر کم اشکال تر است و اگر هم اشکال مخالفت با ظاهر آیه در پاره اى از جهات داشته باشد با وجود قرینه و نظائر فراوان در کلام عرب و غیر عرب قابل اغماض است. لذا بسیارى از مفسّران معروف و علماى عقائد و کلام آن را برگزیده ‏اند. در روایات نیز اشارات روشنى به آن دیده مى شود که در ادامه می آید.(2)
 

عالم ذر در روایات اسلامى‏

در منابع مختلف اسلامى روایات زیادى در زمینه «عالم ذر» دیده مى‏ شود که در بدو امر به صورت یک روایت متواتر تصوّر مى‏ شوند. ولى بسیارى از آنها تنها از یک راوى نقل شده که حکم خبر واحد را پیدا مى کنند. محتواى این روایات نیز کاملا با هم متفاوت است.(3)

برخی از این روایات تفسیر دوم را تأیید می کنند. اینکه این پیمان، یک پیمان فطرى است؛ مانند روایتى که عبداللَّه بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: (که از امام پرسیدم: منظور از فطرت در آیه که خداوند انسانها را بر آن آفریده چیست؟ فرمود اسلام است که خداوند سرشت همه را بر آن قرار داده است. در آن روزى که از همه پیمان بر توحید گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ در حالى که در آن هم مؤمن وجود داشت و هم کافر)؛ «قالَ سَئَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ما تِلْکَ الْفِطْرَةُ؟ قالَ هِىَ الاسْلامُ، فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِیْنَ اَخَذَ مِیثاقَهُمْ عَلَى التَّوْحیدِ قالَ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ وَفِیهِ الْمُوْمِنُ و الْکافِرُ».(4)

همان گونه که ملاحظه مى کنید در این حدیث رابطه نزدیکى میان «آیه فطرت» و «آیه عالم ذر» بیان شده است. همین معنا با عبارت دیگرى از زراره از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که وقتى از تفسیر آیه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ» سؤال کرد، امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِى قُلُوْبِهِمْ وَ نَسُواْ الْمَوْقِفَ، وَ یَذْکُرُوْنَهُ یَوْماً، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَدْرِ احَدٌ مَنْ خالِقُهُ وَ مَنْ رازِقُهُ؟»(5)؛ ( معرفت در دل هاى آنها قرار گرفت ولى موقف خویش را در برابر پروردگار فراموش کردند و روزى به خاطرشان خواهد آمد و اگر این نبود که معرفت به طور فطرى در قلوب‏ انسان ها آفریده شده کسى نمى دانست خالق و رازق او کیست).

این در حالى است که قسمتى دیگر از روایات موافق تفسیر اوّل است که مى‏ گوید فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت او خارج شدند و خداوند این پیمان را با زبان قال از آنها گرفت. تمام این روایات از زراره از امام باقر(علیه السلام) نقل شده و همه آنها در حقیقت یک روایت محسوب مى‏ شود. این روایات مضمون واحدی دارد و آن هم این است که فرزندان آدم به صورت ذراتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند و خداوند از آنها میثاق ربوبیت گرفت.

اشکال مهمّى که متوجّه این احادیث مى شود این است که مخالف ظاهر یا مخالف صریح کتاب الله است. چرا که این احادیث همگى مى گویند فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند در حالى که قرآن مى فرماید: از صلب «فرزندان آدم» ذریّه آنها را برگرفت.(6)

گروه دیگری از این احادیث مى گویند این سؤال و جواب از ارواح انسان ها صورت گرفته که تنها موافق تفسیر سوّم است. مانند روایتى که مفضّل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که مى گوید امام فرمود: «قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِیعِ ارْواحِ (بَنِى) آدَمَ الَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلَى‏»(7)؛ (خداوند به جمیع ارواح بنى آدم فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگى گفتند: آرى).
 

نتیجه گیری و جمع بندی

از میان اقوال مختلف که براى آیه مربوط به «عالم ذر» ذکر شده است، تفسیر دوم از همه مناسب تر به نظر مى رسد. تفسیرى که «عالم ذر» را با مسأله سرشت و فطرت خداشناسى و اسلام هماهنگ مى شمرد و به این ترتیب از همان موقعى که ذرّات نطفه از پشت پدران در رحم مادران قرار مى گیرند، نور معرفت و توحید و خداباوری به صورت یک استعداد ذاتى در آنها قرار گرفته است.(8) بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سوالى که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخى که آنها داده اند نیز به همین زبان است.

پی‌نوشت‌ها:
(1). پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1386هـ.ش، چاپ نهم، ج 3، ص 125 تا 139 با تلخیص.
(2). پیام قرآن، همان، ص 134.
(3). همان.
(4). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1407 هـ.ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 12.
(5). علل الشرائع‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، قم، کتاب فروشى داورى‏، 1385هـ.ق، چاپ اول‏، ج 1، ص 118.
(6). پیام قرآن، همان، ص 137.
(7). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ش، چاپ دوم، ج 12، ص 69.
(8). پیام قرآن، همان، ص 138 و 139.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.