شواهدی بر فطرى بودن توحید
پرسش :
شواهد وجود توحید فطرى در درون انسان چیست؟
پاسخ :
1ـ دوام اعتقاد مذهبى و ایمان به خدا در طول تاریخ پرماجراى بشر نشانه اى برفطرى بودن توحید است. چرا که اگر عادت بود، نه جنبه عمومى و همگانى داشت، و نه دائمى و همیشگى بود، این عمومیت و جاودانگى آن، دلیلى است که توحید ریشه فطرى دارد.
2ـ مشاهدات عینى در دنیاى امروز نشان مى دهد، با تمام تلاش و کوششى که بعضى از رژیم هاى استبدادى جهان براى محو مذهب و آثار مذهبى از طریق مختلف به خرج داده اند، نتوانسته اند مذهب را از اعماق این جوامع ریشه کن سازند.
3ـ کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینه ابعاد روح انسانى شاهد دیگرى به این مدعاست، آنها مى گویند: بررسى درباره ابعاد روح انسان، نشان مى دهد که یک بعد اصیل آن بعد مذهبى و یا به تعبیر آن قدسى و یزدانى است و گاه این بعد مذهبى را سرچشمه ابعاد سه گانه دیگر یعنى بعد راستى و نیکوئى و زیبائى دانسته اند.
4ـ پناه بردن انسان در شدائد و سختى ها به یک نیروى مرموز ماوراى طبیعى و تقاضاى حل مشکلات و فرو نشستن طوفان هاى سخت زندگى از درگاه او، نیز گواه دیگرى بر اصالت این جاذبه درونى و الهام فطرى است ـ که به انضمام سایر شواهدى که گفتیم ـ مى تواند ما را به وجود چنین کشش نیرومندى در درون وجودمان به سوى خدا واقف سازد.
5ـ در زندگى انسان رویدادهایى دیده مى شود که، جز از طریق اصالت حس مذهبى، قابل تفسیر نیست: انسان هایى را مى بینیم که همه امکانات مادى خود را عاشقانه فداى عواطف مذهبى کرده و مى کنند، و همه آنچه را که دارند با گذشت بى نظیرى در پاى مذهب خود ریخته، و حتى جان خویش را بر سر این کار مى نهند. مثل شهیدانى که در تاریخ اقوام و ملل گوناگون مى بینیم و روشنگر این حقیقت است که حس مذهبى ریشه عمیقى در روح انسان دارد.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 16، ص 446.
1ـ دوام اعتقاد مذهبى و ایمان به خدا در طول تاریخ پرماجراى بشر نشانه اى برفطرى بودن توحید است. چرا که اگر عادت بود، نه جنبه عمومى و همگانى داشت، و نه دائمى و همیشگى بود، این عمومیت و جاودانگى آن، دلیلى است که توحید ریشه فطرى دارد.
2ـ مشاهدات عینى در دنیاى امروز نشان مى دهد، با تمام تلاش و کوششى که بعضى از رژیم هاى استبدادى جهان براى محو مذهب و آثار مذهبى از طریق مختلف به خرج داده اند، نتوانسته اند مذهب را از اعماق این جوامع ریشه کن سازند.
3ـ کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینه ابعاد روح انسانى شاهد دیگرى به این مدعاست، آنها مى گویند: بررسى درباره ابعاد روح انسان، نشان مى دهد که یک بعد اصیل آن بعد مذهبى و یا به تعبیر آن قدسى و یزدانى است و گاه این بعد مذهبى را سرچشمه ابعاد سه گانه دیگر یعنى بعد راستى و نیکوئى و زیبائى دانسته اند.
4ـ پناه بردن انسان در شدائد و سختى ها به یک نیروى مرموز ماوراى طبیعى و تقاضاى حل مشکلات و فرو نشستن طوفان هاى سخت زندگى از درگاه او، نیز گواه دیگرى بر اصالت این جاذبه درونى و الهام فطرى است ـ که به انضمام سایر شواهدى که گفتیم ـ مى تواند ما را به وجود چنین کشش نیرومندى در درون وجودمان به سوى خدا واقف سازد.
5ـ در زندگى انسان رویدادهایى دیده مى شود که، جز از طریق اصالت حس مذهبى، قابل تفسیر نیست: انسان هایى را مى بینیم که همه امکانات مادى خود را عاشقانه فداى عواطف مذهبى کرده و مى کنند، و همه آنچه را که دارند با گذشت بى نظیرى در پاى مذهب خود ریخته، و حتى جان خویش را بر سر این کار مى نهند. مثل شهیدانى که در تاریخ اقوام و ملل گوناگون مى بینیم و روشنگر این حقیقت است که حس مذهبى ریشه عمیقى در روح انسان دارد.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 16، ص 446.