موانع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در برابر اصلاحات امیرکبیر
پرسش :
چه موانع سیاسی یا فرهنگی و اجتماعی در برابر امیرکبیر و حکومتش وجود داشت؟
پاسخ :
هم موانع خارجی بر سر راهش بود، هم موانع داخلی؛ به نظر من همدستی عوامل خارجی و داخلی در کنار بعضی از افرادی که فقط جاهطلبی یا زیادهخواهیشان آنها را به درگیری با امیرکبیر کشاند باعث شد که ایشان نتواند به اصلاحات خودش ادامه دهد و با شکست مواجه شد. البته با شهادت امیرکبیر تقریباً میشود گفت تمام اقداماتی که انجام داده بود توسط میرزا آقاخان نوری کاملاً از بین رفت و اصلاً سیاست، اقتصاد و تولید در ایران در یک مسیر دیگری قرار گرفت. من یک نکتهای در اینجا عرض کنم؛ ناصرالدین شاه ابتدا از امیرکبیر حمایت میکرد و خودش هم پی برده بود که ایران راه دیگری غیر از این اصلاحات ندارد؛ امّا عوامل دربار در فریبدادن ناصرالدین شاه بسیار مؤثر بودند.
ناصرالدین شاه موقعی که فرمان به شهادترساندن امیرکبیر را صادر کرد، حولوحوش بیستویک سال بیشتر سن نداشت. بعدها خودش متوجه شد که برای جبرانکردن صدمهای که به ایران بعد از شهادت امیرکبیر وارد شد، خیلی دیر شده است. ناصرالدین شاه در یک دستنوشتهای میگوید وقتی امیرکبیر کشته شد من میرزا آقاخان نوری را به تهران آوردم، چون امیرکبیر آن را تبعید کرده بود. ابتدا ظاهراً طرحهای خوبی برای پیشرفت کشور میداد، ولی بعد از مدتی فهمیدم که نه اینها همه ترفند است و این آدم وابسته و خطرناکی است. خودش میگوید نفهمیدم چه ماری در آستین خودم پروراندم و به اولاد خودش از قاجار و به قاجاریه توصیه میکند و میگوید احدی از این خانواده را به هیچ کار دولتی منصوب نکنید. تازه متوجه میشود که بهجای امیرکبیر چه شیطانی را و چه ماری را بر ملت ایران مسلّط کرده است.
منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری
پاسخ از آقای دکتر موسی حقانی، رییس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر:
هم موانع خارجی بر سر راهش بود، هم موانع داخلی؛ به نظر من همدستی عوامل خارجی و داخلی در کنار بعضی از افرادی که فقط جاهطلبی یا زیادهخواهیشان آنها را به درگیری با امیرکبیر کشاند باعث شد که ایشان نتواند به اصلاحات خودش ادامه دهد و با شکست مواجه شد. البته با شهادت امیرکبیر تقریباً میشود گفت تمام اقداماتی که انجام داده بود توسط میرزا آقاخان نوری کاملاً از بین رفت و اصلاً سیاست، اقتصاد و تولید در ایران در یک مسیر دیگری قرار گرفت. من یک نکتهای در اینجا عرض کنم؛ ناصرالدین شاه ابتدا از امیرکبیر حمایت میکرد و خودش هم پی برده بود که ایران راه دیگری غیر از این اصلاحات ندارد؛ امّا عوامل دربار در فریبدادن ناصرالدین شاه بسیار مؤثر بودند.
ناصرالدین شاه موقعی که فرمان به شهادترساندن امیرکبیر را صادر کرد، حولوحوش بیستویک سال بیشتر سن نداشت. بعدها خودش متوجه شد که برای جبرانکردن صدمهای که به ایران بعد از شهادت امیرکبیر وارد شد، خیلی دیر شده است. ناصرالدین شاه در یک دستنوشتهای میگوید وقتی امیرکبیر کشته شد من میرزا آقاخان نوری را به تهران آوردم، چون امیرکبیر آن را تبعید کرده بود. ابتدا ظاهراً طرحهای خوبی برای پیشرفت کشور میداد، ولی بعد از مدتی فهمیدم که نه اینها همه ترفند است و این آدم وابسته و خطرناکی است. خودش میگوید نفهمیدم چه ماری در آستین خودم پروراندم و به اولاد خودش از قاجار و به قاجاریه توصیه میکند و میگوید احدی از این خانواده را به هیچ کار دولتی منصوب نکنید. تازه متوجه میشود که بهجای امیرکبیر چه شیطانی را و چه ماری را بر ملت ایران مسلّط کرده است.
منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری