علت روان شناختی نادیده گرفتن توانایی ها
پرسش :
علت اینکه فرد توانایی های خود را دست کم یا نادیده می گیرد چیست؟
پاسخ :
علت اصلی اینکه فرد توانایی های خود را دست کم یا نادیده می گیرد عدم اعتماد به نفس در اوست. اعتماد به نفس در هر کاری وقتی در انسان شکل می گیرد که انسان توانایی و مهارت لازم را در آن داشته باشد. این شرط اول وجود اعتماد به نفس است. وقتی این توانایی ها در فرد نباشد اعتماد به نفس معنایی ندارد. عدم اعتماد به نفس که همه جا می شنوید از جایی شروع می شود که ما در زمینه هایی که مهارت و توانایی انجام کاری را داریم و خودمان هم به آن اشراف کامل داریم با مشکل روبرو می شویم و نمیتوانیم آن تواناییها را در عرصه های اجتماعی از خود بروز دهیم.
مسأله عدم اعتماد به نفس و دست کم گرفتن توانایی هایمان اینجاست که رخ می نماید. مثلا اگر فردی توانایی صحبت کردن و ابراز وجود یا برقراری روابط دوستانه با دیگران را در خود می بیند ولی آن را نمی تواند در عرصه های مختلف اجتماع به ظهور برساند، معلوم است که اعتماد به نفسش در این زمینه ها پایین است.
اعتماد به نفس دو رکن اساسی دارد، شناخت استعدادهای خود و باور کردن آنها. بنابراین هر کس باید به خودشناسی بپردازد و استعداد ها و توانایی های خدادادی خود را بیابد و آنها را به کار گیرد. در مقابل، آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند تا حد زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب می کنند به خاطر اینکه از شکست می ترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم می گیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آن را کوچک جلوه می دهند یا رد می کنند، و همچنین از مشکلات زیر رنج مى برند:
هنگام شکست در کارها، به جاى این که خود را سرزنش کنید، به ریشه یابى علل شکست روى آورید و این حقیقت را به خود تلقین کنید که زندگى سراسر پیروزى نیست و فراز و نشیب بسیار دارد. شکستها در واقع سکوى پرش براى کسب پیروزى ها و فتحهاى بعدى است. بنابراین، از شکستها نگران نباشید. همواره روحیه امید را در خود پرورش دهید و کلمه «مى توانم» را در آغاز هر کارى که مى خواهید انجام دهید فراموش نکنید. اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمى دهد به تغییرات خویش پى برید و حقیقت کنونى تان را دریابید.
یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود.
در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند.
منبع: www.soalcity.ir
علت اصلی اینکه فرد توانایی های خود را دست کم یا نادیده می گیرد عدم اعتماد به نفس در اوست. اعتماد به نفس در هر کاری وقتی در انسان شکل می گیرد که انسان توانایی و مهارت لازم را در آن داشته باشد. این شرط اول وجود اعتماد به نفس است. وقتی این توانایی ها در فرد نباشد اعتماد به نفس معنایی ندارد. عدم اعتماد به نفس که همه جا می شنوید از جایی شروع می شود که ما در زمینه هایی که مهارت و توانایی انجام کاری را داریم و خودمان هم به آن اشراف کامل داریم با مشکل روبرو می شویم و نمیتوانیم آن تواناییها را در عرصه های اجتماعی از خود بروز دهیم.
مسأله عدم اعتماد به نفس و دست کم گرفتن توانایی هایمان اینجاست که رخ می نماید. مثلا اگر فردی توانایی صحبت کردن و ابراز وجود یا برقراری روابط دوستانه با دیگران را در خود می بیند ولی آن را نمی تواند در عرصه های مختلف اجتماع به ظهور برساند، معلوم است که اعتماد به نفسش در این زمینه ها پایین است.
اعتماد به نفس دو رکن اساسی دارد، شناخت استعدادهای خود و باور کردن آنها. بنابراین هر کس باید به خودشناسی بپردازد و استعداد ها و توانایی های خدادادی خود را بیابد و آنها را به کار گیرد. در مقابل، آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند تا حد زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب می کنند به خاطر اینکه از شکست می ترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم می گیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آن را کوچک جلوه می دهند یا رد می کنند، و همچنین از مشکلات زیر رنج مى برند:
۱. احساس خود کم بینى:
در اکثر اعمال و نگرش هاشان احساس عدم اطمینان و درماندگى مى کنند؛ خود را در مواجهه با مشکلات ناتوان مى بینند.۲. بروز احساسات و عواطف منفى:
رفتارشان حاکى از نوعى خشونت، بىقیدى و بدخلقى است. به سبب عدم پذیرش محورى به نام «خود»، همواره در انعکاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رویند و توان ابراز رفتار عاطفى مناسب ندارند.۳. گریز از موقعیت هاى نگرانی زا:
در برابر فشارهاى روانى، به ویژه ترس و خستگى و آنچه موجب آشفتگى شان شود، بسیار کم تحمّلاند؛ حتّى موردى مانند امتحان ممکن است برایشان بحران هایى اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان انجامد.۴. نومیدى:
یأس از دستیابى به اهداف، رایجترین ویژگى این افراد است.۵. کمرویی:
یکى از شایعترین صفات این افراد کمرویى است.اما خوشبختانه اعتماد به نفس، پدیدهاى اکتسابى است، یعنى برخوردارى از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزى است، و شخصى که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مى یابد، مى تواند با استفاده از روش هاى علمى و با روحیه امیدوارى، براى تغییر شخصیت خود اقدام نماید.راهکارهایی برای تقویت اعتماد به نفس
۱- استعدادهای خود را هر چه بیشتر بشناسید:
شناخت استعدادها و قابلیتهاى خویش مى تواند در کسب اعتماد به نفس مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدى رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توانمندىهاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، کلامى و... خویش را یادداشت کنید و هر روز آن را براى خود بخوانید.۲- خود را باور کنید:
همان طور که خود بزرگ بینى از آفات شناختِخود است، خودکم بینى و خود کوچک بینى نیز انسان را از شناخت گنجینه هاى درونىاش باز مى دارد. با اندکى تفکر و جست و جو در گذشته خود در مىیابید، کارهاى موفقیت آمیز بسیار داشته اید و فرد مفیدى هستید. خود کم بینى به جاى این که شما را در مسیر رشد و کمال و میل به پیشرفت قرار دهد، بیشتر سبب کسالت و احساس خستگى و ناامیدى مى شود. بنابراین، باید با ارزیابى اى صحیح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بیشتر نقاط قوت و موفقیت هاى گذشته خود را مورد توجه و یادآورى قرار دهید و افکار منفى نظیر «در هیچ کارى موفق نبودم، فرد مفیدى نیستم و...» را از ذهن خود بیرون بریزید.۳- خود را مثبت ارزیابى کنید:
درباره خویش مهربان باشید و شخصیت تان را با دید مثبت ارزیابى کنید. در شایستگى خویش تردید نکنید و خود را با صفات خوب تفسیر کرده، در انجام کارها توانا بدانید.۴- خود را با دیگران مقایسه نکنید:
هرگز خود یا موفقیت هاتان را با دیگران مقایسه نکنید. همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر کس از شرایط و امکانات خاص خود برخوردار است. همچنین هیچگاه نقاط منفی زندگی تان را با نقاط مثبت زندگی دیگران مقایسه نکنید. زیرا آن ها هم نقاط منفی ای دارند که شما از آن ها بی اطلاع هستید.
۵- پذیرش شکست ها و استفاده از آنها:
هنگام شکست در کارها، به جاى این که خود را سرزنش کنید، به ریشه یابى علل شکست روى آورید و این حقیقت را به خود تلقین کنید که زندگى سراسر پیروزى نیست و فراز و نشیب بسیار دارد. شکستها در واقع سکوى پرش براى کسب پیروزى ها و فتحهاى بعدى است. بنابراین، از شکستها نگران نباشید. همواره روحیه امید را در خود پرورش دهید و کلمه «مى توانم» را در آغاز هر کارى که مى خواهید انجام دهید فراموش نکنید. اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمى دهد به تغییرات خویش پى برید و حقیقت کنونى تان را دریابید.۶- ریسک کنید:
روى تجربیات جدید، با دید یادگیرى بیشتر فعالیت کنید و از شکست نهراسید. چنانچه این گونه عمل کنید، امکانات جدیدى براى شما فراهم مى آید و حس خویشتن پذیرى تان تقویت مى شود.
۷- از هدف های کوچک و متوسط شروع کنید:
یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود.۸- از بیان اندیشههای خود نترسید:
اعتماد به نفس سکهای دو رویه است. یک روی آن افتخار، غرور، تحسین و تمجید و بسیاری از نکات مثبت است. اما روی دیگرش ممکن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم این است که فرد از این احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقیدهاش را داشته باشد. باید به این باور برسیم که صرف موفقیت یا شکست ارزش انسان را تعیین نمیکند بلکه تلاش و پایداری فرد است که به او ارزش میبخشد.
۹- احساسات واقعی خود را بیان کنید:
در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند.۱۰- رفتار قاطعانه را تمرین کنید:
نیاز به قاطعیت آنگاه مطرح میشود که مسأله تماس با دیگران در کار است. اشخاص در روابط خود با دیگران، از روشهای رفتاری گوناگونی چون رفتار انفعالی، رفتار با قاطعیت و رفتار پرخاشگرانه، بهره میگیرند بهترین سبک رفتار، رفتار قاطعانه است که در آن، شخص عقاید و احساسات خود را با رعایت اصل احترام به دیگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز کرده و از حق و حقوق خود دفاع می نماید.۱۱- برنامهریزی کنید و منظم باشید:
علت آنکه بسیاری از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و دائم خود را با «افکار خود سرکوبگر» سرزنش میکنند فقدان برنامهریزی یا بیانضباطی در اجراء برنامههاست. این افراد نمیتوانند از زمان که همچون گنجی ارزشمند در اختیارشان قرار دارد به درستی استفاده کنند. در نتیجه این «زمان» است که آنها را با خود به هر سویی میبرد. وقتی زندگینامه هر یک از مشاهیر و افراد بزرگ را نگاه کنید خواهید دید که آنها در زندگی خود کمترین میزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علی (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «المومن...مشغول وقته» یعنی فرد مومن هیچ وقت خالی ندارد و همیشه در حال کار و فعالیت است.منبع: www.soalcity.ir