چهارشنبه، 11 فروردين 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

وارثان حکومت جهانی در آخرالزمان

پرسش :

از دید منابع دینی، اختیار حکومت آخرالزمان در زمین به دست چه کسانی خواهد افتاد؟


پاسخ :
در سوره «انبیاء» آیات 105 و 106 مى خوانیم: 
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ * اِنَّ فى هذا لَبَلاغاً لِقُوم عابِدینَ»؛
(در زبور بعد از ذکر [تورات] نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد. در این، پیام روشنى است براى گروه عبادت کنندگان [پروردگار]).

این آیات، به دنبال آیاتى قرار گرفته که پاداش اخروى صالحان را بیان مى کند و در واقع بیانگر پاداش دنیوى آنان است، پاداش بسیار مهمى که زمینه ساز اجراى احکام الهى توسط صالحان و در نهایت سعادت و نجات جامعه انسانى است.

با توجّه به اینکه «ارض» به طور مطلق تمام کره زمین و سراسر جهان را شامل مى شود ـ مگر اینکه قرینه خاص در میان باشد ـ این آیه بشارتى است در زمینه حکومت جهانى صالحان و از آنجا که این معنى در گذشته تحقق نیافته است، باید در آینده در انتظار آن بود؛ و این همان چیزى است که به عنوان «حکومت جهانى مهدى» از آن یاد مى کنیم.

این نکته نیز قابل توجه است که آیه مى گوید: ما این وعده را در کتب انبیاء پیشین نیز نوشته ایم، اشاره به اینکه این وعده تازه نیست؛ بلکه امرى است ریشه دار که در ادیان و مذاهب دیگر نیز آمده است.

منظور از «زبور» به احتمال قوى همان «زبور داود(علیه السلام)» است که مجموعه اى از مناجاتها و نیایشها و اندرزهاى داود پیامبر(علیه السلام) مى باشد که در کتب عهد قدیم (کتب وابسته به تورات) به عنوان «مزامیر داود» از آن یاد شده است.

جالب اینکه در همین کتاب مزامیر داود ـ با تمام تحریفاتى که در کتب عهد قدیم به مرور زمان صورت گرفته ـ باز این بشارت بزرگ دیده مى شود. در مزمور 37 جمله 9 مى خوانیم: «... زیرا که شروران منقطع مى شوند و اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد و ... شریر نیست مى شود، هر چند مکانش را استفسار نمایى ناپیدا خواهد شد!». و در جمله یازدهم همین «مزمور» آمده است: «امّا متواضعان وارث زمین شده و از کثرت سلامتى متلذّذ خواهند شد». و نیز در همین «مزمور» در جمله 27 همین معنى با عبارت زیر آمده است: «زیرا متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد!». و در جمله 29 آمده است: «صدیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد».

روشن است تعبیراتى مانند «صدیقان»، «متوکلان»، «متبرکان» و «متواضعان» اشاره به همان «مؤمنان و صالحان» است که در قرآن آمده. منظور از «ذکر» در آیه فوق نیز به اعتقاد بسیارى از مفسّران، تورات است و آیه 48 سوره انبیاء، به آن گواهى مى دهد: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوْسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْرى لِلْمُتَّقینَ»؛ (ما به موسى و هارون چیزى که وسیله جدایى حق از باطل و روشنایى و یادآورى پرهیزگاران بود بخشیدیم). بعضى نیز احتمال داده اند که منظور از «ذکر»، «قرآن» است و منظور از «زبور» تمام کتب انبیاى پیشین است. بنابراین معنى آیه چنین مى شود «ما در تمام کتب انبیاى پیشین علاوه بر «قرآن» این بشارت را داده ایم ...».

به هر حال این بشارت در پاره اى از ملحقات تورات مانند کتاب «اشعیاء نبى» نیز آمده است؛ چنانکه در فصل یازدهم این کتاب مى خوانیم: «ذلیلان را به عدالت حکم و براى مسکینان زمین به راستى تنبیه [و مایه بیدارى] خواهد بود. کمربند کمرش عدالت و وفا نطاق میانش خواهد بود و گرگ با بره سکونت داشته و طفل کوچک شبان ایشان خواهد بود ... زیرا که زمین از دانش خداوند مثل آبهایى که دریا را فرو مى گیرند پر خواهد شد!».

در خود تورات نیز اشاره هایى به این معنى دیده مى شود از جمله در فصل 13 شماره 15 آمده است: «زمین را به یکى از اولاد ابراهیم مى دهیم اگر کسى غبار زمین را بشمارد ذریت او را خواهد شمرد!». و در فصل 17 جمله 20 آمده است: «او [اسماعیل] را برکت دادم و او را بارور گردانیده [فرزندانش را] به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور به وجود خواهد آورد و او را امت عظیمى خواهد داد». از جمله «دوازده سرور به وجود خواهد آورد» معلوم می شود که امامان و پیشوایان دوازده گانه همه از فرزندان او هستند.(توجه کیند)

و در فصل 18 جمله 18 آمده است: «جمیع اقوام دنیا در او متبرک خواهند بود» و تعبیرات و اشارات دیگرى از این قبیل که ذِکر همه آنها به طول مى انجامد.

علاوه بر اشاره روشنى که در آیه فوق نسبت به قیام مهدى(علیه السلام) شده در روایات اسلامى نیز این مسأله به طور صریح آمده است؛ از جمله مرحوم طبرسى در «مجمع البیان» در ذیل همین آیه از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «هُمْ اَصْحابُ الْمَهْدىِّ فى آخِرِ الزَّمانِ»؛ (آنها ـ بندگان صالحى را که خداوند در این آیه بعنوان وارثان زمین ذکر فرموده است ـ یاران مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان هستند).

در «تفسیر قمى» نیز در ذیل این آیه چنین آمده است: «قالَ الْقائِمُ وَ اَصْحابُه»؛ (منظور از این آیه، قائم (مهدى علیه السلام و یاران او هستند).

شک نیست که بندگان صالح خدا ممکن است بخشى از حکومت روى زمین را در اختیار بگیرند، همانگونه که در عصر رسول الله(صلى الله علیه و آله) و بعضى از اعصار دیگر واقع شد؛ ولى قرار گرفتن حکومت تمام روى زمین در اختیار صالحان تنها در عصر مهدى(علیه السلام) صورت مى گیرد و روایات فراوانى که از طرق اهل سنت و شیعه در این زمینه رسیده است در سر حد تواتر است.

شیخ منصور على ناصف نویسنده کتاب «التاج الجامع للاصول» [کتابى که اصول پنجگانه معروف اهل سنت در آن گردآورى شده و تقریظ هاى مهمى از علماى الازهر بر آن نوشته اند] چنین آورده است:
«اِشْتَهَرَ بَیْنَ الْعُلَماءِ سَلَفاً وَ خَلَفاً اَنَّهُ فى آخِرِ الزَّمانِ لابُدَّ مِنْ ظهورِ رَجُل مِنْ اَهْلِ الْبَیْتِ مُسمَى الْمَهْدى یَسْتَوْلى عَلى الْممالِک الاِسْلامیَّةِ وَ یَتَّبِعُهُ الْمُسْلِمُونَ وَ یَعْدِلُ بَیْنَهُمْ وَ یُؤیِّدُ الدِّینَ»؛
(در میان همه دانشمندان امروز و گذشته مشهور است که در آخر الزمان به طور یقین مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظاهر مى شود که بر تمام کشورهاى اسلامى مسلط مى گردد و همه مسلمانان از او پیروى مى کنند و در میان آنها عدالت را اجرا مى نماید و دین را تقویت مى کند).

سپس مى افزاید:
«وَ قَدْ رَوى اَحادیثُ الْمَهدى جَماعَة مِنْ خیارِ الصِّحابَة، وَ اَخْرَجَها اَکابِرُ الُمحَدّثین کابى داود، ترمذى، ابن ماجة، الطبرانى، ابى یعلى، البزار و الامام احمد الحاکم»؛
احادیث مهدى(علیه السلام) را گروهى از اصحاب خوب پیامبر(صلى الله علیه و آله) نقل کرده اند که آنها را بزرگان از محدثین مانند ابوداود، ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویُعلى، البزاز، امام احمد و حاکم (رض) در کتابهاى خود آورده اند).(1)

حتّى ابن خلدون که معروف به مخالفت با احادیث مهدى(علیه السلام) است نیز شهرت این احادیث را در میان همه دانشمندان اسلام نتوانسته است انکار کند.(2)

از کسان دیگرى که تواتر این اخبار را در کتاب خود آورده اند «محمد شبلنجى» دانشمند معروف مصرى در کتاب «نور الابصار» است، او مى گوید:
«تَواتُر الأخبار عَنِ النَّبِىّ(صلى الله علیه وآله) عَلى اَنَّ المَهدى مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَنَّه یَمْلاءُ الاَرضَ عَدلا»؛
(اخبار متواترى از پیامبر(صلى الله علیه و آله) به ما رسیده است که مهدى(علیه السلام) از خاندان او است و تمام روى زمین را پر از عدالت مى کند).

این تعبیر در بسیارى از کتب دیگر نیز آمده است تا آنجا که شوکانى از علماى معروف اهل سنت در کتابى که پیرامون تواتر احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) و خروج دجال و بازگشت مسیح نوشته است، بعد از بحث مشروحى در زمینه تواتر احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) مى نویسد:

«هذا یَکْفى لِمَنْ کانَ عِنْدَهُ ذَرَّةٌ مِنَ الایمانِ وَ قَلَیلٌ مِنْ اِنْصاف»(3)؛ (آنچه گفته شده براى کسانى که یک ذره ایمان و یک جو انصاف دارند کافى است!).

خوب است در اینجا حداقل چند روایت برگزیده که در معروفترین منابع اسلامى آمده است به عنوان «مشت نمونه خروار» بیاوریم:

1ـ احمد حنبل از ائمّه چهارگانه اهل سنّت در کتاب «مسند» خود از ابوسعید خدرى نقل مى کند که پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: 

«لاتَقُومَ السّاعَةَ حَتّى تَمْتلاُ الاَرْضَ ظُلْماً وَ عُدْواناً، قال ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُل مِنْ عِتْرَتى اَوْ مِنْ اَهِل بَیْتى یَمْلاُها قِسْطاً وَ عَدْلا کما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدواناً»(4)؛
(قیامت برپا نمى شود تا آن زمانى که زمین پر از ظلم و ستم گردد؛ سپس مردى از عترت یا اهل بیت(علیهم السلام) من قیام مى کند و زمین را پر از قسط و عدل مى سازد آن گونه که ظلم و ستم آن را پرکرده بود).

2ـ همین معنى را حافظ ابوداود سجستانى در کتاب «سنن» خود با مختصر تفاوتى نقل کرده است.(5)

3ـ ترمذى محدّث معروف به سند صحیح (طبق تصریح منصور على ناصف در التّاج) از عبدالله از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) نقل مى کند که فرمود: 

«لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یومٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّى یَبْعَثَ رَجُلا مِنّى اَوْ مِنْ اَهْلِ بَیْتى یَواطِئُ اِسْمُهُ اِسْمى وَ اِسْمُ اَبیهِ اِسْمَ اَبى یَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»(6)؛
(اگر باقى نماند از عمر دنیا مگر یک روز، خداوند آن یک روز را چنان طولانى مى کند که مبعوث کند مردى را از من یا از اهل بیت من [تردید از راوى روایت است و مفهوم و محتوا یکى است] که اسم او اسم من و اسم پدرش، اسم پدر من است). زمین را پر از عدل و داد مى کند آن گونه که از ظلم و ستم پر شده است.(7)

شبیه همین حدیث را با مختصر تفاوتى حاکم نیشابورى در «مستدرک» آورده و در پایان آن مى گوید: این، حدیث صحیحى است هر چند بخارى و مسلم آن را ذکر نکرده اند.(8)

4ـ در صحیح «ابى داود» از امّ سلمه نقل شده است که مى گوید: من از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) شنیدم چنین مى فرمود: «اَلْمَهْدىُّ مِنْ عِتْرَتى مِنْ وُلْدِ فاطِمَةَ»(9)؛ (مهدى(علیه السلام) از خاندان من است از فرزندان فاطمه(علیه السلام)).

5ـ حاکم نیشابورى در مستدرک، حدیث مشروح ترى در این زمینه از ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: 

«یَنْزِلُ بِاُمَّتى فى آخِرِ الزِّمانِ بَلاءٌ شَدید مِنْ سُلْطانِهِمْ، لَمْ یُسْمَعْ بَلاءٌ اَشَدُّ مِنْهُ، حَتّى تَضیقَ عَنْهُمُ الاَرْضُ الرَّحْبَةُ وَ حَتّى یَمْلاُ الاَرْضَ جَوْراً وَ ظُلْماً، لایَجِدُ الْمُؤْمِنُ مَلْجَأً یَلْتَجِاُ الَیْهِ مِنَ الظُّلْمِ فَیَبْعَثُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ رَجُلا مِنْ عِتْرَتى، فَیَمْلَأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا کَما مُلِئَتْ طُلْماً وَ جَوْراً، یَرْضى عَنْهُ ساکِنُ السَّماءِ وَ ساکِنُ الاَرْضِ، لاتَدَّخِرُ الاَرْضُ مِنْ بَذْرِها شَیْئاً اِلاّ اَخْرَجَتْهُ، وَ لاَ السَّماءُ مِنْ قَطْرِها شَیْئاً اِلاّ صَبَّهُ اللهُ عَلَیْهِمْ مِدْراراً»(10)؛
(در آخر زمان بلاى شدیدى بر امّت من از سوى سلطان آنها وارد مى شود؛ بلایى که شدیدتر از آن شنیده نشده! تا آنجا که زمین وسیع و گسترده، بر آنها تنگ مى شود و تا آنجا که زمین پر از جور و ظلم مى گردد و مؤمن پناه گاهى براى پناه جستن به آن از ظلم نمى یابد در این هنگام خداوند متعال مردى از عترتم را مبعوث مى کند که زمین را پر از عدل و داد کند؛ آن گونه که از ظلم و ستم پر شده بود. ساکنان آسمان [فرشتگان] از او خشنود مى شوند و همچنین ساکنان زمین، زمین تمام بذرهاى خود را بیرون مى فرستد و بارور مى شود و آسمان تمام دانه هاى باران را بر آنها فرو مى بارد [و همه جا را سیراب و پربرکت مى کند]).

حاکم بعد از ذکر حدیث مى گوید: این حدیث صحیح است هر چند بخارى و مسلم آن را در کتاب خود نیاورده اند.

این گونه احادیث از راویان مختلف، در منابع مشهور، فراوان است و نشان مى دهد که سرانجام حکومت جهانى به دست با کفایت مهدى(علیه السلام) برپا مى شود و همه جا پر از عدل و داد مى گردد و مضمون آیه فوق، «انَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ» تحققّ مى یابد.

پی‌نوشت‌ها:
(1). التاج‏ الجامع‏ للاصول، شیخ منصور ناصف، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1381 ق، چاپ سوم، ج 5، ص 341. (پاورقی)
(2). ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد مراجعه: زکار، سهیل محقق: شحاده، خلیل، دار الفکر، بیروت، 1408 قمری، ج ‏4، ص 148، (الخبر عن نسب الطالبیین و ذکر المشاهیر من أعقابهم).
(3). التاج‏ الجامع‏ للاصول، همان، ج 5، ص 360.
(4). مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن محمد بن حنبل، محقق: السید أبو المعاطی النوری، عالم الکتب، بیروت، 1419 ق. 1998 م، چاپ اول، ج 3، ص 36.
(5). سنن أبی داود، أبو داود السجستانی، سلیمان بن الأشعث، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، دار الفکر، بی تا، ج 2، ص 508.
(6). بعضى از بزرگان علما تصریح کرده اند که صحیح در اینجا، اسم ابیه اسم ابنى (اسم پدرش اسم فرزند من است) و به این ترتیب با نام مبارک حضرت مهدى به عقیده شیعه (محمد بن الحسن العسکرى) کاملا موافق است.
(7). التاج‏ الجامع‏ للاصول، همان، ج 5، ص 343.
(8). المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق. 1990 م، چاپ اول، ج 4، ص 511.
(9). سنن أبی داود، همان، ج 2، ص 509.
(10). المستدرک على الصحیحین، همان، ج 4، ص 512.

منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش، چاپ ششم، ج 9، ص 424.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.