اتفاقات زمان ظهور و برنامه حکومتی حضرت مهدی علیه السلام
پرسش :
وقتی امام زمان (علیه السلام) بیاید، چه اتفاقی روی خواهد داد؟ برنامهی حکومتی حضرت مهدی (علیه السلام) چیست؟
پاسخ :
الف) با آمدن امام زمان (علیه السلام) مردم رشد عقلی پیدا میکنند: «إذَا قامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یدَهُ عَلَی رُءوُسِ العِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُم وَ کَمُلَت بِهِ أَحلَامُهُم؛(1) امام که بیاید دستی روی سر مردم بکشد، مردم رشد عقلی پیدا میکنند.»
به قدری مردم رشد میکنند که طبق آنچه در روایات آمده است: «تُؤتَونَ الحِکمَهَ فِی زَمَانهِ حَتَّی إنَّ المَرأَهَ لَتَقضِی فِی بَیتهَا بِکِتَابِ اللهِ تَعَالَی وَ سُنَّهِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)(2) یعنی زنها در خانه قدرت قضاوت پیدا میکنند.
به نظر میآید در سایه این رشد عقلی، قدرت جسمی هم مییابند. ایمان طرفداران امام مثل آهن سخت و محکم میشود. یک نفر از آنها با چهل نفر طرف میشود. آدم ضعیف و سست اراده نمیتواند یار امام زمان باشد، ممکن است پیر باشد؛ ولی دارای اراده قوی خواهد بود.
ب) امام زمان (علیه السلام) عصاره انبیا است: امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «امام زمان به مکه تشریف میآورد و به کعبه تکیه میدهد و میفرماید: هر کس میخواهد حضرت آدم را ببیند، مرا ببیند و هر کس هر یک از اولیا را میخواهد ببیند، مرا ببیند که من عصاره انبیا هستم.»
ج) امام زمان (علیه السلام) که ظهور کند، مردم با هم مهربان میشوند: «تمشی المرأة بین العراق و الشام...؛(3) یک زن بین عراق و شام مسافرتی طولانی میکند در حالی که هیچ مزاحمتی برای او ایجاد نخواهد شد.»
در آیات دیگر نیز افراد صالح را با وصف متقین معرفی میکند: (الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).(5)
در آیه دیگر، وعده خلافت را به کسانی داده که اهل ایمان و عمل صالح هستند: (وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ).(6)
از مجموع این آیات استفاده میشود که مدیریت آینده جهان مربوط به کسانی است که پرهیزکار، اهل ایمان و عمل صالح باشند. البته معنای ایمان، عمل صالح و تقوا روشن است؛ اما صلاحیت برای مدیریت زمین که خداوند در آیه (یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ) از آن سخن میگوید؛ شاید نیازمند توضیح باشد و آن این است که چه نوع صلاحیتی شرط حاکمیت است؟
صلاحیت روحی، سعه صدر، صلاحیت علمی، فکری، فرهنگی، بصیرتی، تدبیر، خلاقیت، صلاحیت مقاومت، صلابت، شجاعت، صلاحیت برنامهریزی و پیشبینیهای لازم، صلاحیت سابقه، خانواده و یاران و هر نوع صلاحیت دیگر را حاکم الهی برای میلیاردها انسان لازم دارد.
در قرآن میخوانیم: (أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ)؛(7) «حاکمان زمین بندگان صالح خداوند متعال هستند» و همه امت باید در طول تاریخ بر آنها سلام کنند: «اَلسلامُ عَلَینا و عَلی عِبادِالِله الصّالِحین» و ما با این سلام، با حاکمان الهی آینده، پیوند برقرار میکنیم. افراد زیادی هستند که در عبادتهای فردی، کمالات و امتیازات بالایی دارند ولی در مدیریت اجتماعی صلاحیت رهبری ندارند؛ مثلاً ابوذر یکی از یاران با وفای پیامبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود که رسول خدا دربارهی وی ابوذر فرمود: «درختی بر انسانی راستگوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است.»(8)
قَالَ (علیه السلام): سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یقُولُ: «مَا أَظَلَّتِ الخَضرَاءُ... ذَا لَهجَةٍ أَصدَقَ مِن أَبِی ذَرٍّ الغِفَارِی».
همین ابوذر با برخورد انقلابی و صراحت لهجه، پایههای حکومت عثمان و معاویه را لرزاند. تا آن جا که این صحابی کبیر را به ربذه تبعید کردند و در همان جا غریبانه کنار دخترش جان داد؛ اما پیامبر خطاب به او فرمود: «یا بَا ذَرٍّ إنَّی أُحِبُّ لَکَ مَا اُحِبُّ لِنَفسِی. إنّی أرَاکَ ضَعِیفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَی اثنَینِ وَ لَا تَولَّینَّ مَالَ یتِیم.»(9) «ای اباذر! من هر چه برای خودم میخواهم برای تو هم میخواهم و تو را دوست دارم؛ لکن در تو ضعفی است که نباید مسئولیت دو نفر را بپذیری و مال یتیم را نباید متولی شوی.»
جامعه اسلامی باید از چنان پیشرفت و صلابتی برخوردار باشد که کفار به شدت از آن عصبانی شوند: و در جمله دیگر میخوانیم: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ)(12) امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آن گونه باشند که نسبت به کفار با صلابت و نفوذناپذیر و نسبت به اهل ایمان رحیم و مهربان باشند. بر این اساس برای مرجعیت فقط اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن کافی نیست.
با توجه به این آیات، بعضی افراد اگر چه از نظر علمی و تقوا چگونه بسیار بالایی داشته باشند؛ اما اگر مرجع بشوند به خاطر برخی خصلتها، ضعفها، سلیقهها یا برداشتها، به صلابت، وحدت و قدرت امت خدشه وارد میکنند؛ بنابراین در انتخاب مرجع باید به این آیات نیز توجه شود.
امام عسکری (علیه السلام) فرمود: «اَلاَ إنَّ الفَقِیهَ مَن... أَنقَذَهُم مِن أَعدَائِهِم»؛(13) برای فقیه تنها قدرت اجتهاد کافی نیست، بلکه صفات دیگری لازم است تا بتواند امت و جامعه را از شر دشمنان نجات دهد.
بنابراین بندگان صالحی که حاکمیت کره زمین را در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به دست خواهند گرفت باید افرادی ویژه با خصوصیتهای ممتاز باشند.
همانگونه که در مرجعیت باید به همهی ابعاد توجه داشت، دربارهی بندگان صالحی که حاکمیت زمین را در زمان ظهور بر عهده میگیرند، نیز باید با نگاه جامعی مسأله را بررسی کرد. چنانچه در حدیث آمده است: «قلب یاران امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مثل پارهی بزرگ آهن است «إِلَّا صَارَ قَلبهُ أشَدَّ مِن زُبرِ الحَدِید».(14) این نکته میرساند که استقامت، اعتقاد به امام، اعتقاد به مسیر، و شکیبایی در برابر سختیها و مجاهدتهای پیوسته از صفات یاران حضرت مهدی (علیه السلام) و منتظران واقعی ایشان است.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 328
2. همان، ص 352
3. تحف العقول، ص 115
4. سوره انبیاء (2)، آیه 105
5. سوره اعراف (7)، آیه 128
6. سوره نور (24)، آیه 55
7. سوره انبیاء (21)، آیه 105
8. بحارالانوار، ج 1، ص 121
9. امالی، ص 384
10. سوره انفال (8)، آیه 60
11. سوره فتح (48)، آیه 29
12. همان.
13. بحارالانوار، ج 2، ص 5
14. همان، ج 51، ص 35
منبع: جهت نما (چهل پرسش و پاسخ مهدوی)، محسن قرائتی، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، چاپ دوم، تابستان 1393.
اتفاقات زمان ظهور امام زمان علیه السلام
ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاقات مختلفی را به دنبال خواهد داشت که میتوان از جملهی آنها به موارد زیر اشاره کرد:الف) با آمدن امام زمان (علیه السلام) مردم رشد عقلی پیدا میکنند: «إذَا قامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یدَهُ عَلَی رُءوُسِ العِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُم وَ کَمُلَت بِهِ أَحلَامُهُم؛(1) امام که بیاید دستی روی سر مردم بکشد، مردم رشد عقلی پیدا میکنند.»
به قدری مردم رشد میکنند که طبق آنچه در روایات آمده است: «تُؤتَونَ الحِکمَهَ فِی زَمَانهِ حَتَّی إنَّ المَرأَهَ لَتَقضِی فِی بَیتهَا بِکِتَابِ اللهِ تَعَالَی وَ سُنَّهِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)(2) یعنی زنها در خانه قدرت قضاوت پیدا میکنند.
به نظر میآید در سایه این رشد عقلی، قدرت جسمی هم مییابند. ایمان طرفداران امام مثل آهن سخت و محکم میشود. یک نفر از آنها با چهل نفر طرف میشود. آدم ضعیف و سست اراده نمیتواند یار امام زمان باشد، ممکن است پیر باشد؛ ولی دارای اراده قوی خواهد بود.
ب) امام زمان (علیه السلام) عصاره انبیا است: امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «امام زمان به مکه تشریف میآورد و به کعبه تکیه میدهد و میفرماید: هر کس میخواهد حضرت آدم را ببیند، مرا ببیند و هر کس هر یک از اولیا را میخواهد ببیند، مرا ببیند که من عصاره انبیا هستم.»
ج) امام زمان (علیه السلام) که ظهور کند، مردم با هم مهربان میشوند: «تمشی المرأة بین العراق و الشام...؛(3) یک زن بین عراق و شام مسافرتی طولانی میکند در حالی که هیچ مزاحمتی برای او ایجاد نخواهد شد.»
برنامه حکومتی حضرت مهدی علیه السلام
قرآن سیمای آینده جهان را «حاکمیت صالحان» میداند: (أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ).(4)در آیات دیگر نیز افراد صالح را با وصف متقین معرفی میکند: (الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).(5)
در آیه دیگر، وعده خلافت را به کسانی داده که اهل ایمان و عمل صالح هستند: (وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ).(6)
از مجموع این آیات استفاده میشود که مدیریت آینده جهان مربوط به کسانی است که پرهیزکار، اهل ایمان و عمل صالح باشند. البته معنای ایمان، عمل صالح و تقوا روشن است؛ اما صلاحیت برای مدیریت زمین که خداوند در آیه (یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ) از آن سخن میگوید؛ شاید نیازمند توضیح باشد و آن این است که چه نوع صلاحیتی شرط حاکمیت است؟
صلاحیت روحی، سعه صدر، صلاحیت علمی، فکری، فرهنگی، بصیرتی، تدبیر، خلاقیت، صلاحیت مقاومت، صلابت، شجاعت، صلاحیت برنامهریزی و پیشبینیهای لازم، صلاحیت سابقه، خانواده و یاران و هر نوع صلاحیت دیگر را حاکم الهی برای میلیاردها انسان لازم دارد.
در قرآن میخوانیم: (أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ)؛(7) «حاکمان زمین بندگان صالح خداوند متعال هستند» و همه امت باید در طول تاریخ بر آنها سلام کنند: «اَلسلامُ عَلَینا و عَلی عِبادِالِله الصّالِحین» و ما با این سلام، با حاکمان الهی آینده، پیوند برقرار میکنیم. افراد زیادی هستند که در عبادتهای فردی، کمالات و امتیازات بالایی دارند ولی در مدیریت اجتماعی صلاحیت رهبری ندارند؛ مثلاً ابوذر یکی از یاران با وفای پیامبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود که رسول خدا دربارهی وی ابوذر فرمود: «درختی بر انسانی راستگوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است.»(8)
قَالَ (علیه السلام): سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یقُولُ: «مَا أَظَلَّتِ الخَضرَاءُ... ذَا لَهجَةٍ أَصدَقَ مِن أَبِی ذَرٍّ الغِفَارِی».
همین ابوذر با برخورد انقلابی و صراحت لهجه، پایههای حکومت عثمان و معاویه را لرزاند. تا آن جا که این صحابی کبیر را به ربذه تبعید کردند و در همان جا غریبانه کنار دخترش جان داد؛ اما پیامبر خطاب به او فرمود: «یا بَا ذَرٍّ إنَّی أُحِبُّ لَکَ مَا اُحِبُّ لِنَفسِی. إنّی أرَاکَ ضَعِیفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَی اثنَینِ وَ لَا تَولَّینَّ مَالَ یتِیم.»(9) «ای اباذر! من هر چه برای خودم میخواهم برای تو هم میخواهم و تو را دوست دارم؛ لکن در تو ضعفی است که نباید مسئولیت دو نفر را بپذیری و مال یتیم را نباید متولی شوی.»
یک خاطره
پس از رحلت یکی از مراجع بزرگ تقلید سخن از این بود که مرجع بعدی چه کسی باشد در انتخاب مرجعیت بیشتر به مسأله اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن توجه میشد. در همان ایام بنده در برنامهی درسهایی از قرآن گفتم که مسأله علم و تقوا و زهد و کمالات، همه مورد قبول است؛ ولی در قرآن آیاتی وجود دارد که سزاوار است در انتخاب مرجعیت به آن آیات نیز (غیر از علم و تقوا) توجه بشود؛ مثلاً در آیه (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ)(10) قرآن سفارش میکند باید چنان دشمن خدا را بترسانید که آنها جرأت سلطه، نفوذ، دخالت، تهدید و تهاجم به شما را نداشته باشند. همچنین قرآن میفرماید: (لِیغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ)(11)جامعه اسلامی باید از چنان پیشرفت و صلابتی برخوردار باشد که کفار به شدت از آن عصبانی شوند: و در جمله دیگر میخوانیم: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ)(12) امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آن گونه باشند که نسبت به کفار با صلابت و نفوذناپذیر و نسبت به اهل ایمان رحیم و مهربان باشند. بر این اساس برای مرجعیت فقط اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن کافی نیست.
با توجه به این آیات، بعضی افراد اگر چه از نظر علمی و تقوا چگونه بسیار بالایی داشته باشند؛ اما اگر مرجع بشوند به خاطر برخی خصلتها، ضعفها، سلیقهها یا برداشتها، به صلابت، وحدت و قدرت امت خدشه وارد میکنند؛ بنابراین در انتخاب مرجع باید به این آیات نیز توجه شود.
امام عسکری (علیه السلام) فرمود: «اَلاَ إنَّ الفَقِیهَ مَن... أَنقَذَهُم مِن أَعدَائِهِم»؛(13) برای فقیه تنها قدرت اجتهاد کافی نیست، بلکه صفات دیگری لازم است تا بتواند امت و جامعه را از شر دشمنان نجات دهد.
بنابراین بندگان صالحی که حاکمیت کره زمین را در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به دست خواهند گرفت باید افرادی ویژه با خصوصیتهای ممتاز باشند.
همانگونه که در مرجعیت باید به همهی ابعاد توجه داشت، دربارهی بندگان صالحی که حاکمیت زمین را در زمان ظهور بر عهده میگیرند، نیز باید با نگاه جامعی مسأله را بررسی کرد. چنانچه در حدیث آمده است: «قلب یاران امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مثل پارهی بزرگ آهن است «إِلَّا صَارَ قَلبهُ أشَدَّ مِن زُبرِ الحَدِید».(14) این نکته میرساند که استقامت، اعتقاد به امام، اعتقاد به مسیر، و شکیبایی در برابر سختیها و مجاهدتهای پیوسته از صفات یاران حضرت مهدی (علیه السلام) و منتظران واقعی ایشان است.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 328
2. همان، ص 352
3. تحف العقول، ص 115
4. سوره انبیاء (2)، آیه 105
5. سوره اعراف (7)، آیه 128
6. سوره نور (24)، آیه 55
7. سوره انبیاء (21)، آیه 105
8. بحارالانوار، ج 1، ص 121
9. امالی، ص 384
10. سوره انفال (8)، آیه 60
11. سوره فتح (48)، آیه 29
12. همان.
13. بحارالانوار، ج 2، ص 5
14. همان، ج 51، ص 35
منبع: جهت نما (چهل پرسش و پاسخ مهدوی)، محسن قرائتی، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)، چاپ دوم، تابستان 1393.