پرسش :
براي مقابله با شبهات و رسيدن به يقيني كه هيچ شكي نتواند در آن خللي ايجاد كند غير از راه مطالعه و تحقيق چه راهي را پيشنهاد ميكنيد؟
پاسخ :
تحقيق و مطالعه پنجاه درصد راه است. پنجاه درصد ما بقي بستگي به عمل انسان دارد. يعني انسان بايد هم محقق باشد هم متحقق. محقق كسي است كه از نظر علمي عميقاً تحقيق نموده و مطالب را براي خود حل نموده است ولي متحقق كسي است كه آنچه را فهميده باور كرده و برابر آن عمل ميكند. اگر كسي عالم محض بود يعني حرفهاي خيلي متقن و محكم داشت ولي ايمان نداشت، به علوم خود باور نداشت، اهل عمل به حقايقي كه برايش مكشوف شده نبود، كم كم دُچار شك و شبهه ميشود.
خداوند درباره فرعون تعبير لطيفي دارد، ميفرمايد: ”وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْماً“(١) موساي كليم هم طبق آيات قرآن به فرعون فرمود: ”لَقَدْ عَلِمْتَ ما اَنْزَلَ هؤلاءِ إلاّ ربُّ السَّمواتِ والأرض“(٢) تو ميداني كه اينها را كسي نفرستاده به جز خداي آسمانها و زمين، ولي باور نداشت.
ما يك فهم داريم يك باور، فهم در اختيار ما نيست ولي باور در اختيار ماست. يعني اگر فكر كرديم، درس خوانديم و مطالعاتي انجام داديم علمي براي ما حاصل ميشود و از اين به بعد نميتوانيم بگوييم من نميخواهم بفهمم.
اراده در فهم دخيل نيست امّا در باور دخيل است. يعني انسان بعد از آنكه چيزي را فهميد ميتواند باور كند و ميتواند باور نكند، ميتواند گردن بنهد يا ننهد. گاهي دو نفر با هم بحث ميكنند و با اينكه يكي براي ديگر حق را روشن ميكند ولي اين شخص زير بار نميرود يعني نفس به قدري شرور است كه ميتواند در برابر ٤=٢×٢ بايستد و بگويد من باور نميكنم با اينكه فهميده است.
براي اينكه به ويروس دروني «شك و شبهه» مبتلا نشويم بايد آن چه را فهميدهايم باور و عمل كنيم. تا عمل در كار نباشد يقين حاصل نميشود.
براي نجات از گزند شبهه، بهترين راه اين است كه هرچه را فهميديم عمل كنيم و باور كنيم و پا روي نفس بگذاريم.
( آیةالله جوادی آملی )
(١) سوره نمل، آيه ١٤.
(٢) سوره اسراء، آيه ١٠٢.
تحقيق و مطالعه پنجاه درصد راه است. پنجاه درصد ما بقي بستگي به عمل انسان دارد. يعني انسان بايد هم محقق باشد هم متحقق. محقق كسي است كه از نظر علمي عميقاً تحقيق نموده و مطالب را براي خود حل نموده است ولي متحقق كسي است كه آنچه را فهميده باور كرده و برابر آن عمل ميكند. اگر كسي عالم محض بود يعني حرفهاي خيلي متقن و محكم داشت ولي ايمان نداشت، به علوم خود باور نداشت، اهل عمل به حقايقي كه برايش مكشوف شده نبود، كم كم دُچار شك و شبهه ميشود.
خداوند درباره فرعون تعبير لطيفي دارد، ميفرمايد: ”وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْماً“(١) موساي كليم هم طبق آيات قرآن به فرعون فرمود: ”لَقَدْ عَلِمْتَ ما اَنْزَلَ هؤلاءِ إلاّ ربُّ السَّمواتِ والأرض“(٢) تو ميداني كه اينها را كسي نفرستاده به جز خداي آسمانها و زمين، ولي باور نداشت.
ما يك فهم داريم يك باور، فهم در اختيار ما نيست ولي باور در اختيار ماست. يعني اگر فكر كرديم، درس خوانديم و مطالعاتي انجام داديم علمي براي ما حاصل ميشود و از اين به بعد نميتوانيم بگوييم من نميخواهم بفهمم.
اراده در فهم دخيل نيست امّا در باور دخيل است. يعني انسان بعد از آنكه چيزي را فهميد ميتواند باور كند و ميتواند باور نكند، ميتواند گردن بنهد يا ننهد. گاهي دو نفر با هم بحث ميكنند و با اينكه يكي براي ديگر حق را روشن ميكند ولي اين شخص زير بار نميرود يعني نفس به قدري شرور است كه ميتواند در برابر ٤=٢×٢ بايستد و بگويد من باور نميكنم با اينكه فهميده است.
براي اينكه به ويروس دروني «شك و شبهه» مبتلا نشويم بايد آن چه را فهميدهايم باور و عمل كنيم. تا عمل در كار نباشد يقين حاصل نميشود.
براي نجات از گزند شبهه، بهترين راه اين است كه هرچه را فهميديم عمل كنيم و باور كنيم و پا روي نفس بگذاريم.
( آیةالله جوادی آملی )
(١) سوره نمل، آيه ١٤.
(٢) سوره اسراء، آيه ١٠٢.