پرسش :
آيا قبل از انقلاب اسلامي هم وليفقيه وجود داشته است؟
پاسخ :
فقدان اعمال وليفقيه در جامعه به دو صورت زير قابل تصور است:
1. اصلاً در ميان افراد جامعه فقيه نباشد، كه عهده دار ولايت شود. كه اين فرض در مسأله ما جريان ندارد.
2. فقيه باشد، ولي بسطيد نداشته باشد يعني به واسطه سلطهي ستمگران و ظالمين دست فقيه باز نباشد. در چنين شرايطي ولايت فقيه ثابت است، اما بدليل وجود مانع و فراهم نبودن شرايط امكان اعمال آن وجود نداشته است و اين امر ضرري به ولايت فقيه نمي زند، چه اينكه ولي فقيه مشروعيت خود را از ناحيه خداوند مي گيرد و تحقق عيني آن وابسته به وجود شرايط و انتخاب مردم است و اگر شرايط فراهم نباشد يا مردم به ولايت او اتفاق نكنند و زمينه تحقق آن را فراهم نكنند ولايت فقيه از بين نمي رود و مشروعيت خود را از دست نمي دهد بلكه تنها تحقق پيدا نمي كند و هر زمان كه اين موانع از بين رفته و شرايط لازم فراهم گردد و مقبوليت مردمي ايجاد شود ولايت فقيه عينيت پيدا مي كند. وضع جامعه اسلامي از زمان معصومين تا حال نوعاًَ اين گونه بوده است كه فقهاي بزرگي در هر عصري بودهاند ولي دستشان باز نبوده است، تا اعمال ولايت بكنند، و عمده علت باز نبودن دست فقهاء در طول تاريخ هم آماده نبودن جامعه و ناآگاهي ملت مسلمان بوده است.
كه اين فرض بعد از غيبت امام زمان تا قبل از انقلاب اسلامي متصور است كه با همة محدوديت ها و موانع اجرايي براي فقهاء، مسلمانان به خصوص شيعه در طول تاريخ، بوسيلهي تقليد با مراجع و فقهاء هر عصري مرتبط بودهاند و در حد امكان به اعمال ولايت از سوي آنان كمك كردهاند و در عين حال فقهاء هم هرگاه اساس اسلام را در خطر ديدهاند در صحنه حاضر شده و حتي در موارد لزوم، حكم جهاد نيز صادر كردهاند، نمونه بارز اين اقدامات تحريم توتون و تنباكو توسط ميرزاي شيرازي و قيام امام امت در قبال لايحة ننگين انجمنهاي ايالتي و ولايتي (مصونيّت قضائي اتباع امريكا در ايران) بود كه به سرنگوني سلطنت پهلوي و استقرار نظام جمهوري اسلامي انجاميد.
بنابراين، در همة زمانها از جمله زمان شاهنشاهي فقيه جامعالشرائط وجود داشته است. ولي تا پيروزي انقلاب اسلامي دست فقهاء باز نبوده است و به طور مشخص قبل از قيام 15 خرداد 42 كه رهبري امت به وسيله امام امت بود و بلكه كمي قبل از آن مرجعيت و زعامت شيعه به عهدهي مراجع معظم شيعه بود كه از بزرگترين آنها ميتوان آيتالله العظمي بروجردي(ره) را نام برد و قبل از ايشان فقهاي ديگر، هر كدام در زمان خود به قدر وسعشان از اسلام و احكام اسلامي دفاع كرده، و زحمتهاي فراواني را متحمل شدهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، آيتالله جوادي آملي، مؤسسه اسراء، 1378.
2. شئون و اختيارات ولي فقيه، امام خميني (ره)، موسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني(ره) 1374.
3. فقه سياسي، عباسعلي عميد زنجاني، تهران، انتشارات امير كبير، 1377، ج2.
فقدان اعمال وليفقيه در جامعه به دو صورت زير قابل تصور است:
1. اصلاً در ميان افراد جامعه فقيه نباشد، كه عهده دار ولايت شود. كه اين فرض در مسأله ما جريان ندارد.
2. فقيه باشد، ولي بسطيد نداشته باشد يعني به واسطه سلطهي ستمگران و ظالمين دست فقيه باز نباشد. در چنين شرايطي ولايت فقيه ثابت است، اما بدليل وجود مانع و فراهم نبودن شرايط امكان اعمال آن وجود نداشته است و اين امر ضرري به ولايت فقيه نمي زند، چه اينكه ولي فقيه مشروعيت خود را از ناحيه خداوند مي گيرد و تحقق عيني آن وابسته به وجود شرايط و انتخاب مردم است و اگر شرايط فراهم نباشد يا مردم به ولايت او اتفاق نكنند و زمينه تحقق آن را فراهم نكنند ولايت فقيه از بين نمي رود و مشروعيت خود را از دست نمي دهد بلكه تنها تحقق پيدا نمي كند و هر زمان كه اين موانع از بين رفته و شرايط لازم فراهم گردد و مقبوليت مردمي ايجاد شود ولايت فقيه عينيت پيدا مي كند. وضع جامعه اسلامي از زمان معصومين تا حال نوعاًَ اين گونه بوده است كه فقهاي بزرگي در هر عصري بودهاند ولي دستشان باز نبوده است، تا اعمال ولايت بكنند، و عمده علت باز نبودن دست فقهاء در طول تاريخ هم آماده نبودن جامعه و ناآگاهي ملت مسلمان بوده است.
كه اين فرض بعد از غيبت امام زمان تا قبل از انقلاب اسلامي متصور است كه با همة محدوديت ها و موانع اجرايي براي فقهاء، مسلمانان به خصوص شيعه در طول تاريخ، بوسيلهي تقليد با مراجع و فقهاء هر عصري مرتبط بودهاند و در حد امكان به اعمال ولايت از سوي آنان كمك كردهاند و در عين حال فقهاء هم هرگاه اساس اسلام را در خطر ديدهاند در صحنه حاضر شده و حتي در موارد لزوم، حكم جهاد نيز صادر كردهاند، نمونه بارز اين اقدامات تحريم توتون و تنباكو توسط ميرزاي شيرازي و قيام امام امت در قبال لايحة ننگين انجمنهاي ايالتي و ولايتي (مصونيّت قضائي اتباع امريكا در ايران) بود كه به سرنگوني سلطنت پهلوي و استقرار نظام جمهوري اسلامي انجاميد.
بنابراين، در همة زمانها از جمله زمان شاهنشاهي فقيه جامعالشرائط وجود داشته است. ولي تا پيروزي انقلاب اسلامي دست فقهاء باز نبوده است و به طور مشخص قبل از قيام 15 خرداد 42 كه رهبري امت به وسيله امام امت بود و بلكه كمي قبل از آن مرجعيت و زعامت شيعه به عهدهي مراجع معظم شيعه بود كه از بزرگترين آنها ميتوان آيتالله العظمي بروجردي(ره) را نام برد و قبل از ايشان فقهاي ديگر، هر كدام در زمان خود به قدر وسعشان از اسلام و احكام اسلامي دفاع كرده، و زحمتهاي فراواني را متحمل شدهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، آيتالله جوادي آملي، مؤسسه اسراء، 1378.
2. شئون و اختيارات ولي فقيه، امام خميني (ره)، موسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني(ره) 1374.
3. فقه سياسي، عباسعلي عميد زنجاني، تهران، انتشارات امير كبير، 1377، ج2.