چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اينكه گفته مي‌شود ابليس از جن بوده است اشتباه است بلكه از فرشتگان بوده است «اذقال الملائكه اسجدوا» پس ملائكه نيز تكليف دارند؟


پاسخ :
مقدمه: با نگاهي، به آيات مربوط به سجدة فرشتگان بر حضرت آدم- عليه السلام- و استثناء ابليس از خمع فرشتگان اين تصور به وجود مي‌آيد كه ابليس از فرشتگان بوده است از سوي ديگر عصيان و سركشي ابليس اين اشكال را به وجود مي‌آورد كه چگونه ممكن است از يك فرشته گناهان كبيره سربزند؟! با توجّه به ايات و روايات موضوع مورد بررسي قرار مي گيرد.
آيا ابليس از فرشتگان بوده است؟ به دلايل زير مي‌توان گفت ابليس از جنس فرشتگان نبود، بلكه از طايفة جن بوده است:
1ـ ابليس داراي اولاد و ذريه است و فرشتگان فرزند ندارند.[1]
2ـ فرشتگان معصومند، چنان‌كه در قرآن نيز تصريح شده است.[2] در حالي كه ابليس چنين نيست لذا لازم است از جنس فرشتگان باشد.
3ـ ابليس از آتش آفريده شده است.[3] اما فرشتگان از نور آفريده شده‌اند چنان‌كه در روايتي از رسول اكرم- صلي الله عليه و سلم- به اين مطلب اشاره شده است.
4ـ فرشتگان رسولان الهي‌اند،[4] و رسولان الهي معصوم از خطا هستند و چون ابليس چنين نبود پس از فرشتگان نيست.
5ـ ابليس از جن بود، در قرآن به اين موضوع تصريح شده است.[5]
دلايل كساني كه به فرشته بودن ابليس معتقدند:
1ـ خداوند در آيه «فسجدوا الا ابليس ...» [6] ابليس را از فرشتگان استثنا نموده است و همين استثنا دليل بر اين است كه ابليس از فرشتگان است، زيرا استثنا ظهور در اتصال دارد نه انقطاع و انفصال.
2ـ اگر ابليس از فرشتگان نبود امر خدا در آيه «اسجدوا لآدم» شامل او نمي‌شد و اگر مشمول اين امر نمي‌گشت غير ممكن بود كه خودداري او از فرمان سجده سركشي و عصيان به حساب آيد و همين دليل بر اين است كه ابليس از جنس ملائكه بوده است.
در پاسخ به دليل اول بايد گفت: در آيه قرينه وجود دارد كه استثنا منقطع است نه متصل، بنابراين لازمه استثنا اين نيست كه ابليس از جنس ملائكه باشد چنان‌كه در آيه تصريح شده كه ابليس از جنيان است.
از دليل دوم پاسخ داده شده كه: ابليس در اين امر از باب غلبه داخل بود زيرا او با ملائكه همنشيني داشت و ظاهر امر شامل او نيز شده است اما اين دليل نمي‌شود كه او از جنس ملائكه باشد همان‌طور كه منافقان در خطاب «يا ايها الذين امنوا» داخلند با‌ آن كه ايمان ندارند.[7]
از مجموع آن‌چه گفته شد، و هم چنين با توجه به ساختمان جوهره فرشتگان، به خوبي گواهي مي‌دهد كه ابليس هرگز فرشته نبوده ولي از آن جا كه در صف آن‌ها قرار داشت و آن‌قدر خدا را پرستش كرده بود كه به مقام فرشتگان مقرب خدا تكيه زده بود، مشمول خطاب آن‌ها در مسأله سجده بر آدم شد و سرپيچي او، به صورت يك استثنا در آيات قرآن بيان گرديده است.[8]
6ـ رواياتي از پيامبر اكرم - صلي الله عليه و سلم- و امامان معصوم سلام الله عليهم به ما رسيده كه صداقت بر جن بودن ابليس دارد. از جمله در كتاب عيون الاخبار از امام علي‌ بن موسي الرضا- عليه السلام- مي‌خوانيم: فرشتگان همگي معصومند و محفوظ از كفر و زشتي‌ها به لطف پروردگار راوي حديث مي‌گويد به امام عرض كردم: مگر ابليس فرشته نبود؟ فرمود: نه او از جن بود؛ آيا سخن خدا را نشنيده‌ايد كه مي‌فرمايد: «و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس كان من الجن».(كهف/50) [9]
در حديث ديگري از امام صادق- عليه السلام- نقل شده است كه آن حضرت در پاسخ يكي از يارانش كه درباره ابليس سؤال كرد فرمود: او از جن بود ولي همراه فرشتگان بود. آن‌چنان كه آن‌ها فكر مي‌كردند از جنس آنان است به خاطر عبادت و قربش نسبت پروردگار ولي خدا مي‌دانست از آن‌ها نيست هنگامي كه فرمان سجود صادر شد آن‌چه مي‌دانيم تحقق يافت پرده‌ها كنار رفت و ماهيت ابليس آشكار گرديد.[10]
مكلف بودن ملائكه:
از آيه 6 سوره تحريم استنباط مي‌شود كه ملائكه محض اطاعتند و در آن‌ها معصيت وجود ندارد و اطلاق در آيه شامل دنيا و آخرت مي‌شود. پس آنان نه در دنيا عصيان دارند و نه در آخرت و تكليف فرشتگان از سنخ تكليف در اجتماع بشري نيست، زيرا تكليف آن است كه تكليف كننده اراده خود را متعلق به فصل مكلف مي‌كند و اين تعليق امري است اعتباري كه به دنبال آن پاي ثواب و عقاب به ميان مي‌آيد كه در صورت اطاعت متعلق به پاداش و در صورت عصيان سزاوار كيفر مي‌گردد زيرا انسان موجودي مختار آفريده شده است اما در غير ظرف اجتماع، مثلاً در ميان ملائكه كه زندگي آن‌ها اجتماعي نيست و اعتبار در آن راه ندارد و مختار به معصيت نيستند و فرض طاعت و معصيت در مورد آن‌ها مصداق پيدا نمي‌كند. آري فرشتگان نيز از آفريده‌هاي نوراني الهي هستند كه اراده نمي‌كنند مگر آن‌چه را كه خدا اراده كرده باشد.«بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون».[11] به همين دليل در عالم فرشتگان جزا و پاداشي نيست و در حقيقت مكلف به تكاليف تكويني‌اند نه تشريعي كه مكلف بودن آنان نيز به دليل اختلاف درجات آن‌ها گوناگون است. چنان‌چه مي‌فرمايد: «و ما منا الا له مقام معلوم».[12]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ علامه سيد حسن الطباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه الاعلي للمطبوعات، ج 7، 1403 هـ ق.
2ـ ابي علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت دارالمعرفه، ط 2، 1408 هـ ق.
3ـ آيت الله ناصر مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 28، 1371، ج 1، ص 170، 206.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. كهف/50.
[2]. تحريم/6.
[3]. اعراف/12.
[4]. فاطر/1.
[5]. كهف/50.
[6]. فاطر/1.
[7]. رجايي تهراني، علي‌رضا، جن و شيطان، قم، نبوغ، 1375، ج 1، ص 29، 31، و رجايي تهران، علي‌رضا، فرشتگان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1376،
ج 1، ص 39، 41.
[8]. مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1361، ج12، ص466.
[9]. تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 267.
[10]. همان.
[11]. انبياء/26، 27.
[12]. صافات/164، طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 19، ص 334، نقل از اكبر دهقان، هزار و يك نكته از قرآن كريم، تهران، مركز فرهنگي درس‌هايي از قرآن، ص 543، 544.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.