چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

منظور حضرت علي(ع) از این که در نهج البلاغه مي فرمايند، مردان، هم از نظر عقلي و هم از نظر احساسي بالاتر از زنان هستند، چیست؟


پاسخ :
پیش از پرداختن به اصل سؤال، توجه به نکاتی سودمند است:
1-نقش بی بدیل و تعیین کننده زنان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه به عنوان مادر و يا همسر و همراه و شريك شيريني‏ها و تلخي‏هاي زندگي، از مسائل انکار ناپذیر است تا جایی که قرآن مجید اطاعت از والدین را بعد از اطاعت خداوند قرار داده است بدون اینکه بین زن و مرد (پدر و مادر) فرقی بگذارد. رسول خدا (ص) نیز نسبت به حضرت خدیجه حضرت فاطمه (س) احترام زیادی قائل بودند . این همان حقیقتی است که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی بر آن تأکید می کند و می فرماید: «تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا (ص) به این مولود شریف [حضرت فاطمه (س) ] است،تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست.[1]».
2- انديشه يكساني و يگانگي ماهوي زن و مرد انديشه‏اي قرآني است كه از آيات الهي به روشني به دست مي‏آيد. زن در نگاه قرآن، در بعد روحي و جسمي از همان گوهري آفريده شده كه مرد آفريده شده است و هر دو جنس در گوهر و ماهيت يكسانند.
قرآن می فرماید:
اي مردم، از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را نيز از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري پراكنده كرد، پروا داريد[2].
اوست آن كس كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد[3].
در این آیات قرآن کریم زن از نظر ارزش انسانی با مردان مساوی و یکسان شمرده شده است و از این جهت مرد هیچ گونه برتری بر زن ندارد .
حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد، نه بدن وی، انسانیت انسان را جان او تأمین می کند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.[4]
بنابراین؛ این دو را از چهره ذکوریت و انویث نشناسید، بلکه از چهره انسانیت بشناسید.
و همچنین زن در تفكر قرآني، همپاي مرد، تكامل‏پذير است و در پرتو شناخت و عمل مي‏تواند سير تكاملي داشته باشد. قرآن كريم هرگاه از كمالات و ارزش‏هاي والايي كه انسان به آن‏ها مي‏رسد، سخن مي‏گويد، زنان را همدوش مردان قرار مي‏دهد[5]
قرآن نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد در حقیقت انسانیت تأکید می کند، بلکه اساسـاً آن را یکی از نشانه ها و آیات الهی می داند و همین همسانی را مایه سکونت، انس و الفت می شمارد.[6]
بر اساس همین مبناست که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، به همسانی حقوق انسانی بین زن و مرد معتقد است. وی در این باره می گوید:
« از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسان اند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد، بلکه در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.[7]
3- در هیچ روایت یا خطبه ای از امام علی(ع) نیامده است که: مردان هم از نظر عقل و هم از جهت احساس از زنان برترند.
آنچه را که منسوب به حضرت علی(ع) است این است که زنان از نظر احساسات و عواطف بر مردان برتری دارند.
اما این که امام علی(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه، در مورد نقصان عقل زنان مطلبی فرموده است، از جهاتی قابل بررسی است:
الف- بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند[8]. بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عایشه و عایشه صفتان باشد، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقل تر از مردان عصر و زمان خود بوده اند. چه کسی می تواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه (ع)، حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور می توان گفت که مراد حضرت علی (ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟
علاوه حضرت علی (ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه وبصره شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است،به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهج‏البلاغه می فرماید: "عقل‏هاي شما سبك و افكارتان سفيهانه است"[9].
در خطبه سي و چهارم فرمود: "اف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."[10].
در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهای شان (اجسام شان) حاضر و عقل هایشان غایب است (عقل ندارند)...."[11].
در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکنده ای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."[12]
در اين موارد امام علي(ع) به روشني برخي از مردان را مذمت مي‏كند و آنان را كم خرد و سبك انديش معرفي مي‏كند، در حالیکه از كوفه و بصره مردان عالم و دانشمند ديني فراواني به جهان اسلام تقديم شده است.
بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را[13] و پس از گذشت زمان هم زمینه مدح منتفی می شود و هم زمینه مذمت و نکوهش[14]، و از این جهت نکوهش های نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، یک قضیه شخصیه است[15].
شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام (ع) نقص عقل را به بسياري از انسان‏هاي ديگر نيز نسبت داده است. در سخني حضرت علي(ع) مي‏فرمايند: خودبيني، نشانه ضعف و كمي و نقصان خرد اوست[16]. در اين حديث و احاديث ديگري[17]، مواردي چون؛ خودبيني، شهوت، تابع هواي نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراين بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز، از همين قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملي عارضي به ويژه در آن زمان بوده كه باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. اين عوامل چون ذاتي و در سرشت زن نيستند با تربيت و تهذيب قابل زدايش‏اند.
و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد.
علاوه این گونه روايات غالبا جنبه تربيتي و تحذيري دارد. يعني هشداري به مردها براي عدم سرسپاري در برابر دستورات و خواسته‏هاي رنگارنگ زنان است كه چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسيب‏هاي متعددي مي‏سازد و متضمن آن است كه تا حدودي بايد مردان روحيه استقلال خويش را حفظ نمايند به ويژه آن كه در شرايطي مانند جنگ و ناملايمات كه پيروي از هواها و افكار آنان موجب ركود وسستي مي‏شود و اين مطلب با شرايط زماني اميرالموءمنين (ع) رابطه تنگاتنگي دارد.[18]
ب- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است:
1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی.
2- عقل ارزشی.
ممکن است ک مراد حضرت علی (ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی .
بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوت های موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا می شود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود[19]، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.[20]
ج- ما هر چه را که انكار كنيم اين حقيقت را نمى‏توانيم انكار نمائيم كه بين اين دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت های زيادى است كه ذكر آنها در كتب مختلف ما را از تكرار آنها بى نياز مى‏سازد و خلاصه­ی همه آنها اين است كه چون زن پايگاه وجود و پيدايش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام مى‏پذيرد همانطور كه جسما متناسب با حمل و پرورش و تربيت نسلهاى بعد آفريده شده از نظر روحى هم سهم بيشترى از عواطف و احساسات دارد.
و لذا مقام مادری و تربیت فرزند و تقسيم مهر ومحبت بين افراد خانواده، به زن واگذار شده است. [21] بعبارت دیگر ؛ اگرچه همانطوریکه در مقدمه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشد، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون استثنا نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلب تر است. و کلام حضرت علی (ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است. یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمی توانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد در نقطه ی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزش گذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیم گیری های سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند.
پی نوشتها:
[1]صحیفه ی نور، ج14، ص 200.
[2] "يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً كثيرا و نساء"، نساء، 1.
[3] "هو الذي خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها" اعراف،189
[4] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 76.
[5] -احزاب، 35 - آل عمران، 195
[6]روم،21.
[7]صحیفه ی نور، ج3، ص 49.
[8] معادیخواه، خورشید بی غروب (ترجمه نهج البلاغه)، خطبه 79.
[9] "خفّت عقولكم و سفهت حلومكم...".
[10] "افّ لكم... فأنتم لا تعقلون...".
[11] "أيها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم...".
[12] "أيتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..."
[13] یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است.
[14] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369.
[15]معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13.
[16] "اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله". الكافي،ج‏1، ص 27، ح31،كتاب العقل و الجهل ....
[17] مثل؛«اعجاب المرءِ بنفسه حمق» شرح غرر الحکم و دررالحکم، ج 1، ص 311.
[18] ر . ك: زن در آيينه جلال و جمال آيت الله جوادي آملي.
[19]اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل، باب 1، حدیث 3، ص 11. «العقل ما عبد به الرحمن و الکتب به الجنان».
[20]جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369.
[21] نک: تفسير نمونه، ج‏2، ص: 164.
منبع: http://farsi.islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.