چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

عبارت "لمکان المغایرة" در متن ذیل از بدایة الحکمة که به فرق صورت منطبعه و وجود ذهنی (صور ادراکیه) مربوط می شود به چه معنا است. متن: "والا لزمت السفسطة لمکان المغایرة".


پاسخ :
وجود ذهنی یکی از نظریات مطرح شده در فلسفه متعالیه است که علامه طباطبائی نیز آن را در کتاب بدایة الحکمه مطرح نموده و به اشکالات منکران آن پاسخ داده است.
این بحث هرچند به یک اعتبار در ردیف مباحث وجود و عدم قرار گرفته است، ولی به اعتبار دیگر از جمله مسائلی است که به بحث حقیقت علم و ادراک مربوط می شود و خود زیر بنای مباحث دیگر حکمت؛ مانند اتحاد عاقل و معقول و … است.
ماهیت دقیق وجود ذهنی و اصل مدعای قائلین به وجود آن را می توان این گونه بیان نمود که خدای متعال نفس انسان را به طوری خلق کرده است که می تواند خود، خالق و آفریننده باشد و صور مجرده را بیافریند، اما آنچه توسط نفس انشا می شود وجودی است ضعیف که آثار مترتبه بر آن در عالم ذهنی غیر از آثار مترتبه بر موجودات عینی است؛ اگر چه موجودات در هر دو نحو از وجود محفوظ هستند. بنابراین، این مرتبه از وجود را وجود ذهنی یا ظلی و این موجودات را موجودات ذهنی می نامند.
به بیان دیگر، ماهیاتی که در خارج هستند وجود دیگری نیز دارند که وجود ذهنی آنها است با این تأکید که آنچه در ادراک اشیا به ذهن ما می آید و لباس وجود ذهنی بر تن می کند، همان ذات ماهیت اشیای خارجی است نه شبحی از آن و نه ادراکی که صرفاً اضافه ای خاصه با آن اشیا داشته باشد.
یکی از اشکالاتی که بر نظریۀ وجود ذهنی وارد شده است، این است که طبق تحقیقات دانشمندان به ویژه در قرون اخیر فرایند شناخت اشیا عبارت است از: حصول صورت های اجسام با تمام نسبت ها و خصوصیت های خارجی شان در اندام حسی و انتقال آن به مغز. البته هر یک از اندام های حسی تصرفاتی در این صورت ها داده و تغییراتی در آن به وجود می آورند. به عقیده این دانشمندان صورت های اجسام (صور منطبعه) با همان مقدار و اندازه خارجی شان به مغز منتقل نمی شوند، بلکه این صورت ها بسیار ریز و کوچک هستند، ولی انسان نوعی مقایسه و سنجش میان اجزای صورتی که نزدش حاصل شده انجام می دهد و از این طریق به اندازه واقعی اشیا پی می برد. بنا بر این، نظریۀ وجود ذهنی اشیا باطل خواهد بود؛ چرا که نمی توان گفت: هنگام تصور یک شیء دقیقاً همان ماهیت خارجی آن شیء به ذهن می آید؛ زیرا صورتی که با ویژگی های خاص خود در یک محل مادی منطبع می شود با ماهیت خارجی مباین است؛ چرا که هم کوچک تر است و هم تصرفاتی در آن شده است. به عبارت دیگر، طبق این نظریه دانشمندان، دیگر مجالی برای آن نمی ماند که گفته شود: خود ماهیات اشیای خارجی در اذهان حضور می یابند (وجود ذهنی).
در پاسخ به این اشکال باید گفت: سخن دانشمندان طبیعی در این مورد در جای خود درست است، اما قائلین به نظریۀ وجود ذهنی معتقدند که این فعل و انفعالات فیزیولوژیکی صرفاً جنبه آماده سازی برای نفس را دارند و در نهایت نفس را برای احضار ماهیات مثالی اشیا آماده می کنند که حقیقت ادراک هم عبارت از تحقق همین واقعه است، و گرنه صرف تحقق صور منطبعه در عضو ادراکی و انتقال آن به مغز به خودی خود باعث ادراک نخواهد بود، تا ما را از قول به وجود ذهنی بی نیاز سازد؛ چرا که به یقین می دانیم که این صور منطبعه که هم کوچک تر از محسوسات هستند و هم فعل و انفعالاتی بر روی آنها صورت گرفته، مطابقت با ماهیت اشیای خارجی ندارد و اگر منکر وجود ذهنی باشیم و صرف این صور منطبعه که مغایرت با ماهیت اشیاء خارجی دارند را تنها بهره علمی انسان از شناخت اشیا بدانیم این عین اقرار به عدم امکان ادراک نسبت به ماهیت واقعی اشیا خواهد بود و سفسطه هم چیزی جز این نیست.
به عبارت دیگر، چون می دانیم این صور منطبعه عین ماهیت اشیا نیستند، با انکار وجود ذهنی باب علم نسبت به خود اشیا مسدود بوده و سفسطه پیش خواهد آمد؛ یعنی این که، آنچه ما از اشیا ادراک می کنیم غیر از ماهیت واقعی اشیا است و نمی توان به ماهیت خود آنها پی برد.
بنابراین، قول به وجود ذهنی برای تبیین فرآیند ادراک و گریز از سفسطه که بطلان آن واضح است از ضروریات محسوب می شود.

منبع: http://farsi.islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.