پرسش :
چرا مهرية زن "عند المطالبه" است؟ و چرا مرد بايد آن را بپردازد؟
پاسخ :
مهر تدبيري از ناحيه قانون خلقت براي بالا بردن ارزش زن و قرار دادن او در سطح عاليتر است و از نظر عرف هم توهين نيست بلكه شأن و مقام است و به زن شخصيت ميدهد.(اقتباس از نظام حقوق زن در اسلام، مطهري، انتشارات صدرا، چاپ هشتم ص 206.)
و در مقابل حذف مهر به شخصيت زن نميافزايد بلكه وضع او را به مخاطره ميافكند.
توضيح مطلب اين است كه: درست است مرد و زن هر دو از زندگي زناشويي به طور يكسان سود ميبرند ولي نميتوان انكار كرد كه در صورت جدايي زن و مرد، زن متحمل خسارت بيشتري خواهد شد زيرا:
اولاً: مردان طبق استعداد خاص بدني، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بيشتري دارند.
ثانياً: مردان براي انتخاب همسر مجدد امكانات بيشتري دارند ولي زنان بيوه مخصوصاً باگذشت قسمتي از عمر آنها و از دست رفتن سرمايه جواني و زيبايي، امكاناتشان براي انتخاب همسر جديد كمتر است.
با توجه به اين جهات روشن ميشود كه امكانات و سرمايهاي را كه زن با ازدواج از دست ميدهد بيش از امكاناتي است كه مرد از دست ميدهد. در حقيقت مهر چيزي است به عنوان جبران خسارت براي زن و وسيلهاي براي تأمين زندگي آينده او و علاوه مسأله مهر معمولاً به شكل ترمزي در برابر تمايلات مرد نسبت به جدايي و طلاق محسوب ميشود.
از آن چه گفته شد نتيجه ميگيريم: كه مهر جنبه "جبران خسارت" و "پشتوانه براي احترام به حقوق زن" دارد نه قيمت و بها و شايد تعبير به نحله به معني عطيه در آيه اشاره به اين قسمت باشد.(اقتباس از تفسير نمونه، ج 3، ص 264.)
مطلب ديگري كه از قرآن هم استفاده ميشود اين است كه مهري كه مرد به زن ميپردازد حالت پيشكشي و هديه را دارد. به اين بيان كه:
زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفريده شده است و مرد در مقابل غريزه از زن ناتوانتر است اين خصوصيت همواره به زن فرصت داده است كه دنبال مرد نرود و زود تسليم مرد نشود و بر عكس مرد را وادار كرده است كه زن اظهار نياز كند و براي جلب رضاي او اقدام كند يكي از اقدامات اين بوده كه براي جلب رضاي او و به احترام موافقت او هديهاي نثار او ميكرده است.
قرآن كريم هم با لطافت و ظرافت بينظيري ميگويد: "وَءَاتُوا النِّسَآءَ صَدُقَـَتِهِنَّ نِحْلَة;(نسأ،4) يعني كابين زنان را كه به خود آنها تعلق دارد و عطيه و پيشكشي است از جانب شما به آنها، بدهيد. صدُقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صدقه گفته ميشود كه نشانه راستين بودن علاقه مرد است و با كلمه نحله تصريح ميكند كه مهر هيچ عنواني جز عنوان تقديمي و پيشكشي و عطيه و هديه ندارد.(ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 201ـ203ـ204.)
خلاصه آنكه:
اولاً; مهر جنبه جبران خسارت و پشتوانهاي براي احترام به حقوق زن دارد بنابراين نوعي بدهكاري است و با رضايت طرفين قابل تغيير (كم و زياد) است كه آيه شريفه هم فرموده "وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَ َضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَة" اگر طرفين عقد با رضايت خود مقدار مهر را بعداً كم و زياد كنند مانعي ندارد.(اقتباس از تفسير نمونه، ج 3، ص 346.)
ثانياً: مهر عطيه و هديهاي است كه مرد به زن ميپردازد و هيچ يك از اين دو شأن زن را پايين نميآورد.
از نكات پيشين معلوم ميشود كه مهريه به عنوان ديني (قرضي) به عهده مرد است. مهريه پس از عقد مستقر شده و مرد موظف است آن را بپردازد. بهتر است مرد پيش از اين كه زن مهريهاش را درخواست كند آن را بپردازد; اما پس از درخواست زن مانند همه بدهيها پرداختنش فوري ميشود و مرد بايد فوري آن را پرداخت كند.
البته نوع پرداخت مهريه به شرايطي كه هنگام عقد گذاشته ميشود بستگي دارد.
eporsesh.com
مهر تدبيري از ناحيه قانون خلقت براي بالا بردن ارزش زن و قرار دادن او در سطح عاليتر است و از نظر عرف هم توهين نيست بلكه شأن و مقام است و به زن شخصيت ميدهد.(اقتباس از نظام حقوق زن در اسلام، مطهري، انتشارات صدرا، چاپ هشتم ص 206.)
و در مقابل حذف مهر به شخصيت زن نميافزايد بلكه وضع او را به مخاطره ميافكند.
توضيح مطلب اين است كه: درست است مرد و زن هر دو از زندگي زناشويي به طور يكسان سود ميبرند ولي نميتوان انكار كرد كه در صورت جدايي زن و مرد، زن متحمل خسارت بيشتري خواهد شد زيرا:
اولاً: مردان طبق استعداد خاص بدني، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بيشتري دارند.
ثانياً: مردان براي انتخاب همسر مجدد امكانات بيشتري دارند ولي زنان بيوه مخصوصاً باگذشت قسمتي از عمر آنها و از دست رفتن سرمايه جواني و زيبايي، امكاناتشان براي انتخاب همسر جديد كمتر است.
با توجه به اين جهات روشن ميشود كه امكانات و سرمايهاي را كه زن با ازدواج از دست ميدهد بيش از امكاناتي است كه مرد از دست ميدهد. در حقيقت مهر چيزي است به عنوان جبران خسارت براي زن و وسيلهاي براي تأمين زندگي آينده او و علاوه مسأله مهر معمولاً به شكل ترمزي در برابر تمايلات مرد نسبت به جدايي و طلاق محسوب ميشود.
از آن چه گفته شد نتيجه ميگيريم: كه مهر جنبه "جبران خسارت" و "پشتوانه براي احترام به حقوق زن" دارد نه قيمت و بها و شايد تعبير به نحله به معني عطيه در آيه اشاره به اين قسمت باشد.(اقتباس از تفسير نمونه، ج 3، ص 264.)
مطلب ديگري كه از قرآن هم استفاده ميشود اين است كه مهري كه مرد به زن ميپردازد حالت پيشكشي و هديه را دارد. به اين بيان كه:
زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفريده شده است و مرد در مقابل غريزه از زن ناتوانتر است اين خصوصيت همواره به زن فرصت داده است كه دنبال مرد نرود و زود تسليم مرد نشود و بر عكس مرد را وادار كرده است كه زن اظهار نياز كند و براي جلب رضاي او اقدام كند يكي از اقدامات اين بوده كه براي جلب رضاي او و به احترام موافقت او هديهاي نثار او ميكرده است.
قرآن كريم هم با لطافت و ظرافت بينظيري ميگويد: "وَءَاتُوا النِّسَآءَ صَدُقَـَتِهِنَّ نِحْلَة;(نسأ،4) يعني كابين زنان را كه به خود آنها تعلق دارد و عطيه و پيشكشي است از جانب شما به آنها، بدهيد. صدُقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صدقه گفته ميشود كه نشانه راستين بودن علاقه مرد است و با كلمه نحله تصريح ميكند كه مهر هيچ عنواني جز عنوان تقديمي و پيشكشي و عطيه و هديه ندارد.(ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 201ـ203ـ204.)
خلاصه آنكه:
اولاً; مهر جنبه جبران خسارت و پشتوانهاي براي احترام به حقوق زن دارد بنابراين نوعي بدهكاري است و با رضايت طرفين قابل تغيير (كم و زياد) است كه آيه شريفه هم فرموده "وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَ َضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَة" اگر طرفين عقد با رضايت خود مقدار مهر را بعداً كم و زياد كنند مانعي ندارد.(اقتباس از تفسير نمونه، ج 3، ص 346.)
ثانياً: مهر عطيه و هديهاي است كه مرد به زن ميپردازد و هيچ يك از اين دو شأن زن را پايين نميآورد.
از نكات پيشين معلوم ميشود كه مهريه به عنوان ديني (قرضي) به عهده مرد است. مهريه پس از عقد مستقر شده و مرد موظف است آن را بپردازد. بهتر است مرد پيش از اين كه زن مهريهاش را درخواست كند آن را بپردازد; اما پس از درخواست زن مانند همه بدهيها پرداختنش فوري ميشود و مرد بايد فوري آن را پرداخت كند.
البته نوع پرداخت مهريه به شرايطي كه هنگام عقد گذاشته ميشود بستگي دارد.
eporsesh.com