سه‌شنبه، 30 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در قرآن گاه نسبت به عملکرد پیامبران از جانب خدا اعتراض مى شود؛ مثلاً در مسئله ازدواج با زینب آیه اى به این مضمون نازل شد که «تو ترسیدى از این که دیگران در مورد تو چیزى بگویند، در حالى که بهتر بود از خداى خود بترسى» آیا وجود این نوع ترس با عصمت پیامبر صلى الله علیه و آله ناسازگار نیست؟


پاسخ :
یکى از افسانه هاى دروغین که به ساحت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نسبت داده اند، افسانه عشق آن حضرت به «زینب» دختر جحش و همسر زید، پسرخوانده رسول خدا است. آنان در طرح این اتهام به آیه ذیل تمسّک کرده اند:
«وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِى فِى نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»1؛
«و آن گاه به کسى که خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نیز] به او نعمت داده بودى، مى گفتى: همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را که خدا آشکار کننده آن بود، در دل خود نهان مى کردى و از مردم مى ترسیدى، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسى».
برخى مسئله را چنین ساخته و پرداخته اند: زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر اسلام، به شدّت مورد محبّت و علاقه آن حضرت قرار داشت، به گونه اى که اگر پیامبر مدّتى او را نمى دید، به خانه اش مى رفت تا از احوال او آگاه شود. یک روز که پیامبر براى دیدن زید به خانه او رفت، همسر او را مشغول آرایش خویش دید. پیامبر با دیدن او گفت: «سبحان اللّه خلق النّور تبارک اللّه أحسن الخالقین» و فوراً بازگشت. زینب این سخنان پیامبر را شنید و براى زید تعریف کرد. زید احساس نمود پیامبر به همسر او علاقمند شده است! از این رو، به زینب پیشنهاد طلاق داد تا بعد از آن، با پیامبر ازدواج کند و نزد پیامبر آمد تا از نظر وى در این زمینه مطّلع شود. رسول خدا صلى الله علیه و آله با این پیشنهاد مخالفت کرد، اما این مخالفت ظاهرى بود و از ترس مردم عشق خود به زینب را در دل پنهان مى داشت. لیکن خداوند به پیامبرش اعلام کرد که سرانجام آن را آشکار خواهد کرد؛ و سزاوارتر آن است که پیامبر از خدا بترسد.2
بررسى
داستان به شکلى که در بالا نقل شد صحیح نیست. واقعیت بر اساس پاره اى از روایات و نظر مفسّران بزرگ قرآن همچون علامه طباطبایى(ره)، آیه اللّه معرفت و... بدین قرار است:
زینب دختر عمّه پیامبر بوده، با نظر لطف و عنایت پیامبر بالیده است. پیامبر او را مى شناخته و از جمال و کمال او پیش از ازدواجش با زید خبر داشته، و خود براى زید خواستگارى اش فرموده بود. این در حالى بود که عبداللّه برادر زینب راضى نمى شد خواهرش که یک دختر قرشى هاشمى است، همسر بنده زر خرید خدیجه، که او را به پیامبر بخشیده بود گردد.
عبداللّه همانند همه امّت عرب، این را ننگ خواهرش مى دانست، اما پیامبر مى خواست این محاسبات تعصّب آمیز جاهلى را برهم زند و اعلام کند که هیچ عربى بر عجمى برترى ندارد جز به تقوا. او راه چاره را در این مى دید که کسان خویش را در راه شکستن هیبت و هیمنه جاهلیّت به همکارى و فداکارى فرا خواند. براى تحقّق این هدف، باید دختر عمّه اش زینب که زنى شایسته، مطیع پروردگار و تسلیم در برابر مصلحت مکتب خویش است؛ بار شورش بر ضدّ رسومات جاهلى عرب را بر دوش کشد و هزینه آن را بپردازد و با به جان خریدن حرف و حدیث هاى دیگران فداکارى کند.
او به خاطر خدا در برابر خواست پیامبر و تصمیم وى مبنى بر مبارزه، تسلیم بود. آیه نیز همین را اعلام کرد: «و هیچ مرد و زن مونى را نرسد که چون خدا و رسولش به کارى فرمان دهند، براى آنان در کارشان اختیارى باشد؛ و هرکس خدا و رسولش را نافرمانى کند، قطعاً دچار گمراهى آشکارى گردیده است»3.
هنگامى که این آیه نازل شد، عبداللّه و خواهرش زینب راهى جز پذیرش و تسلیم نداشتند، لذا گفتند: اى پیامبر خدا؛ ما راضى هستیم.
وقتى زینب به خانه شوهر رفت اخلاقشان باهم سازگار نشد؛ و زید چندین بار اجازه خواسته بود او را طلاق دهد. پیامبر همواره پاسخ مى داد:
«أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللّه »4؛
«همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار».
اما زید نتوانست با او سر کند، زیرا ناسازگارى میانشان شدّت یافته بود و سرانجام کارشان به طلاق کشید.5
این چیزى بود که پیامبر به فراست دریافته بود و مى دانست کار بدان مى انجامد، اما هرگاه زید مراجعه مى کرد و سخن از طلاق زینب مى گفت، او را به ادامه زندگى سفارش مى کرد، با آن که اطمینان داشت سرانجام او را طلاق خواهد داد. نیز احتمالاً آن حضرت از طریق وحى مى دانست که خود وى مأموریّت خواهد یافت از طریق ازدواج با زینب، یکى از سنّت هاى غلط آن زمان را از میان بردارد.
آن سنّت جاهلى این بود که پسرخوانده در تمامى احکام همانند پسر حقیقى محسوب مى شد، همچون فرزند حقیقى ارث مى برد؛ و همسر او نیز حکم عروس پدرخوانده را داشت؛ و حتّى پس از جدایى از پسرخوانده، ازدواج پدرخوانده با او ممنوع بود.
سرانجام پیامبر صلى الله علیه و آله به فرمان خدا مأموریت یافت براى شکستن این سنّت، با زینب ازدواج نماید. قرآن در این باره مى فرماید:
«فَلَمّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُومِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً...»6؛
«پس چون زید از آن [زن ]کام برگرفت [و او را ترک گفت] وى را به نکاح تو درآوردیم تا [در آینده ]در مورد ازدواج مؤمنان با زنانِ پسرخواندگانش - چون آنان را طلاق گفتند - گناهى نباشد...».
دقّت در این آیات نشانگر این است که:
1. انگیزه پیامبر از ازدواج با زینب، اجراى قانون الهى و از میان برداشتن سنّت جاهلى بوده است، نه انگیزه هاى نفسانى.
2. مطلبى که پیامبر از زید پوشیده مى داشت و خدا آشکارش فرمود، عشق به زینب نبود؛ بلکه اطلاع وى از سرانجام کار بود و این که رابطه ازدواج به جدایى خواهد انجامید. این ماجرا زمینه اى بود براى تحقّق بخشیدن حکمت دیگرى که خداى تعالى براى تحکیم قانون خود در زمین در نظر گرفته بود.
3. ترس پیامبر از این بود که فتنه جاهلیت قدیم برخیزد، و عرب، نقض عادات موروثى خود را یکى پس از دیگرى برنتابد. چرا که این قانون الهى ضربه علیه آداب و رسوم معمول نیاکانشان بود. همچنین، بیم آن حضرت از آن بود که عیب جویى و طعنه برخى از بیماردلان، ایمان عامّه مردم را سست نماید. در نتیجه این خوف هم رنگ الهى داشته است و خداوند به آن حضرت اطمینان داد و وعده فرمود که آیین وى را بر هر راه و جریان دیگرى چیره سازد.
به هر روى، آیات شریفه هرگز در مقام سرزنش و عتاب پیامبر نیست؛ چرا که از پایان آیه 38 استفاده مى شود که ازدواج حضرت رسول با زینب، به فرمان الهى بوده، به نحوى که گویا اراده و انتخاب پیامبر صلى الله علیه و آله هیچ نقشى در آن نداشته است؛ زیرا تعبیر آیه شریفه این است: «زَوَّجْناکَها»؛ «وى را به نکاح تو درآوردیم» و نیز مى فرماید:
«وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»7؛
«فرمان خدا انجام یافتنى است».
سپس فلسفه آن را ذکر نموده است: «تا [در آینده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنانِ پسرخواندگانش - چون آنان را طلاق گفتند - گناهى نباشد...».
پی نوشت:
1. احزاب 33، آیه 37.
2. ر.ک: مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 466 ؛ الکشاف، ج 3، صص 540 - 541.
3. احزاب 33، آیه 36.
4. احزاب 33، آیه 37.
5. نقد شبهات پیرامون قرآن، محمدهادى معرفت، صص 192-190.
6. احزاب 33، آیه 37.
7. احزاب 33، آیه 37.
منبع: www.porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.