ارزش انسان
امام علی علیه السلام فرمودند:
قِیمَةُ کُلِّ امرِی مَا یحسِنُهُ.
قیمت و ارزش هر کس به اندازه کاری است که به خوبی میتواند انجام دهد.
نهج البلاغه، حکمت 81.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
شریف رضی میگوید: «و هی الکلمة التی لا تصاب لها قیمة و لا توزن بها حکمة و لا تقرن إلیها کلمة؛ این، از کلماتی است که قیمتی برای آن تصور نمیشود و هیچ حکمتی، هم وزن آن نیست و هیچ سخنی به آن نمیرسد».
بر اساس این فرمایش امام (علیه السلام): قیمت هر انسانی بر اساس چیزی خواهد بود که خوب بلد است و از آن آگاه است. مسئله قیمتگذاری و ارزش انسان، چه مادی و چه معنوی، از مسائل مهم در سرنوشت انسان است و از این رهگذر میتوان ملاحظه نمود که عامل تعیین کننده قیمت انسان چیست: چه چیز قیمت و ارزش او را بالا میبرد و چه چیز ارزش او را پایین میآورد.
در مورد این نکته، در عالم ماده و اقتصاد، نظرات مختلفی وجود دارد؛ مثلاً مارکسیستها میگفتند که قیمت هر متاع به مقدار کاری است که برای آن صورت گرفته؛ چون از نظر آنها اصل «کار» است و لذا هرچه کار بیشتری برای متاعی انجام شده باشد، آن چیز قیمت بالاتری دارد و هر چه کار کمتر صورت گرفته باشد، قیمت آن هم کمتر است. در مقابل، نظریه دیگری که میگوید: اساس قیمت، مسئله عرضه و تقاضاست؛ یعنی هر چیزی که خواستار بیشتری داشته باشد و مقدار آن کمتر باشد، به همان نسبت قیمت آن بالا میرود؛ مثلاً هوا از همه چیز برای انسان لازمتر است، به طوری که اگر دو دقیقه هوا به ما نرسد، سلولهای مغزی از کار میافتد؛ پس تقاضا برای هوا خیلی زیاد است؛ امّا چون عرضه آن فراوان میباشد، ظاهراً بی ارزش است و برای آن قیمتگذاری نمیشود.
امّا معیار ارزش معنوی انسان به چیست و چه چیزی به انسان ارزش میدهد؟ بعضی در ارزشهای معنوی انسان هم دیدگاه مادی دارند و میگویند که قیمت هر انسانی به اندازه ثروت اوست و از نظر عملی هم این ملاک را به رسمیت شناختند؛ به طوری که اگر در مجلسی فرد سرمایهداری وارد بشود، او را بالای مجلس جای میدهند، هر چند به اندازه یک گوسفند هم فهم و درک نداشته باشد و اگر روزی ورشکست شود، او را در پایین مجلس به زحمت جا میدهند. گاهی قیمتگذاری بر اساس مقام صورت میگیرد، به طوری که پست اجتماعی هر کس بالاتر باشد، قیمت و ارزش بالاتری پیدا میکند و زمانی که آن پست را از دست داد، به او اعتنا نمیشود.
امّا از نظر اسلام و امام علی (علیه السلام) ارزش انسان به این نکته است که چه چیزی را خوب میداند؛ یعنی قیمت انسان را علم و آگاهی او تعیین میکند. پس ملاک ارزش انسان علم و معرفت و توان درک اوست.
البته قیمت از کرامت جداست؛ زیرا: (إِنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أتقَاکُم) لذا قرب به خدا یک مسئله است و قیمت انسان مسئلهای دیگر، هر چند گاهی این دو مسئله با هم هستند.
به این نکته باید توجّه کرد که قیمت و ارزش انسان چیزی است که درون ذات اوست، نه بیرون ذات او؛ لذا ثروت و مقام و امثال اینها نمیتواند به عنوان معیار قیمتگذاری انسان مطرح باشد؛ چون انسان گاهی اوقات از این موارد بهرهمند است و چندی بعد آن را از دست میدهد. مقام مادی، اگرچه در حکومت دینی باشد، باز هم ارزش برون ذاتی است و چیزی که ارزش درون ذاتی انسان است، علم و صفات والای انسانی اوست و این علم، هر علم سودمندی را شامل میشود. گاهی انسان از نظر معنوی چنان ارزش پیدا میکند که به اندازهی یک دنیاست: (إِنَّ إِبراهیمَ کانَ أمَّةً) آری، ارزش ابراهیم (علیه السلام) به اندازه یک امّت بود.
از خدا میخواهیم به ما علم همراه با عمل و تقوا عنایت بفرماید!
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
شریف رضی میگوید: «و هی الکلمة التی لا تصاب لها قیمة و لا توزن بها حکمة و لا تقرن إلیها کلمة؛ این، از کلماتی است که قیمتی برای آن تصور نمیشود و هیچ حکمتی، هم وزن آن نیست و هیچ سخنی به آن نمیرسد».
بر اساس این فرمایش امام (علیه السلام): قیمت هر انسانی بر اساس چیزی خواهد بود که خوب بلد است و از آن آگاه است. مسئله قیمتگذاری و ارزش انسان، چه مادی و چه معنوی، از مسائل مهم در سرنوشت انسان است و از این رهگذر میتوان ملاحظه نمود که عامل تعیین کننده قیمت انسان چیست: چه چیز قیمت و ارزش او را بالا میبرد و چه چیز ارزش او را پایین میآورد.
در مورد این نکته، در عالم ماده و اقتصاد، نظرات مختلفی وجود دارد؛ مثلاً مارکسیستها میگفتند که قیمت هر متاع به مقدار کاری است که برای آن صورت گرفته؛ چون از نظر آنها اصل «کار» است و لذا هرچه کار بیشتری برای متاعی انجام شده باشد، آن چیز قیمت بالاتری دارد و هر چه کار کمتر صورت گرفته باشد، قیمت آن هم کمتر است. در مقابل، نظریه دیگری که میگوید: اساس قیمت، مسئله عرضه و تقاضاست؛ یعنی هر چیزی که خواستار بیشتری داشته باشد و مقدار آن کمتر باشد، به همان نسبت قیمت آن بالا میرود؛ مثلاً هوا از همه چیز برای انسان لازمتر است، به طوری که اگر دو دقیقه هوا به ما نرسد، سلولهای مغزی از کار میافتد؛ پس تقاضا برای هوا خیلی زیاد است؛ امّا چون عرضه آن فراوان میباشد، ظاهراً بی ارزش است و برای آن قیمتگذاری نمیشود.
امّا معیار ارزش معنوی انسان به چیست و چه چیزی به انسان ارزش میدهد؟ بعضی در ارزشهای معنوی انسان هم دیدگاه مادی دارند و میگویند که قیمت هر انسانی به اندازه ثروت اوست و از نظر عملی هم این ملاک را به رسمیت شناختند؛ به طوری که اگر در مجلسی فرد سرمایهداری وارد بشود، او را بالای مجلس جای میدهند، هر چند به اندازه یک گوسفند هم فهم و درک نداشته باشد و اگر روزی ورشکست شود، او را در پایین مجلس به زحمت جا میدهند. گاهی قیمتگذاری بر اساس مقام صورت میگیرد، به طوری که پست اجتماعی هر کس بالاتر باشد، قیمت و ارزش بالاتری پیدا میکند و زمانی که آن پست را از دست داد، به او اعتنا نمیشود.
امّا از نظر اسلام و امام علی (علیه السلام) ارزش انسان به این نکته است که چه چیزی را خوب میداند؛ یعنی قیمت انسان را علم و آگاهی او تعیین میکند. پس ملاک ارزش انسان علم و معرفت و توان درک اوست.
البته قیمت از کرامت جداست؛ زیرا: (إِنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أتقَاکُم) لذا قرب به خدا یک مسئله است و قیمت انسان مسئلهای دیگر، هر چند گاهی این دو مسئله با هم هستند.
به این نکته باید توجّه کرد که قیمت و ارزش انسان چیزی است که درون ذات اوست، نه بیرون ذات او؛ لذا ثروت و مقام و امثال اینها نمیتواند به عنوان معیار قیمتگذاری انسان مطرح باشد؛ چون انسان گاهی اوقات از این موارد بهرهمند است و چندی بعد آن را از دست میدهد. مقام مادی، اگرچه در حکومت دینی باشد، باز هم ارزش برون ذاتی است و چیزی که ارزش درون ذاتی انسان است، علم و صفات والای انسانی اوست و این علم، هر علم سودمندی را شامل میشود. گاهی انسان از نظر معنوی چنان ارزش پیدا میکند که به اندازهی یک دنیاست: (إِنَّ إِبراهیمَ کانَ أمَّةً) آری، ارزش ابراهیم (علیه السلام) به اندازه یک امّت بود.
از خدا میخواهیم به ما علم همراه با عمل و تقوا عنایت بفرماید!
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).