آسیب های بخل، ترس، فقر، بینوایی و درماندگی
امام علی علیه السلام فرمودند:
البُخلُ عارٌ وَ الجُبنُ مَنقَصَهٌ، وَ الفَقرُ یُخرِسُ الفِطَنِ عَن حُجَّتِهِ، َو المُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلدَتِهِ، وَ العَجزُ آفَهٌ: وَ الصَّبرُ شَجاعَهٌ وَ الزُّهدُ ثَروَهٌ و الوَرَعٌ جُنَّهٌ.
تنگ نظری و بخل ننگ است ترس یک نوع کمبود است فقر و نداری انسان زیرک را از بیان دلیلش لال می کند و بینوا در شهر خود غریب است عجز و درماندگی آفت است شکیبایی شجاعت است زهد و بی اعتنایی به دنیا ثروت است ورع و پارسایی سپر و محافظ انسان است.
نهج البلاغه، حکمت 3
شرح حدیث:
نکات مطرح شده منفی و مثبت است موارد منفی و آثار بد آن عبارت بودند از بخل ، ننگ، ترس، کمبود، فقر، ضعف بیان، بینوایی، غربت، درماندگی، افت.
موارد مثبت: شکیبایی، شجاعت، زهد، ثروت، پارسایی، نگهبان انسان است.
1-بخل رذیله ای است که سبب سقوط انسان می شود و مثل مریضی که طبیب او را جواب می کند خداوند بخیل را به حال خود می گذارد. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: اذا لَم یَکُن لِلهِ فی عبدٍ حاجَهً اِبتلاهُ اللهُ بالبُخلِ.(1)
وقتی خداوند بنده ای را به حال خود بگذارد او را گرفتار به بخل می کند آدم بخیل طبق فرمایش رسول الله صلی الله علیه و آله از خداوند و مردم و بهشت دور است و برعکس به آتش و دوزخ نزدیک (2)
و از بخیل بخیل تر آن هایی هستند که مردم را تشویق به بخل می کنند خود که اهل جود و بخشش نیستند دیگران را هم مانع از جود و بخشش می شوند.
اَلَّذینَ یَبخَلونَ وَ یَامُرونَ النّاسَ بِالبُخلِ وَ یَکتُمونَ ما اَتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ (3)
آنان که بخل می ورزند و مردم را به بخل وادار می سازند و آنچه را که خداوند از جانب فضلش به آنها عنایت کرده کتمان می کنند. بخل منحصر به امساک در پرداخت و بخشیدن مال و ثروت دنیا نیست بعضی در گفتن حق و دفاع از واقعیت ها و ارشاد خلق و دایت مردم بخل می وزند و کتمان حق می کنند ضرر این نوع بخل کمتر از موارد مادی نیست.
بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ=پیاله گیر و کرم و رز و الضِّمانُ عَلَیَّ
2-ترس چگونه یک نوع کمبود است؟
به احتمال زیاد منظور امام علیه السلام از ترسی است که بازدارنده انسان از کارهای مهم و باارزش می شود و الا ترس ا ز خدا و مجازات اعمال پسندیده و خوب است ترس بی مورد کمبود است و باعث عقب ماندگی انسان خواهد شد.
همان بزرگوار می فرماید:
اَلجُبُن آفَهٌ العَجزُ سَخافَهٌ (4)
ترس آفت است و ناتوانی نابخردی است.
3-فقر و نداری انسان زیرک را از بیان دلیلش لال می کند: اکثر فقیران به خاطر ظلم سرمایه داران و ندادن حقوق آنان فقیر شده اند بنابراین هیچ گاه نباید باور کرد که فقر ذاتی است ممکن است بعضی از نظر وضع مالی کم درآمد و روزی محدود داشته باشند اما فقر مطلق وجود ندارد مگر آنکه مالداران حق آنان را خورده باشند. از این موضوع که بگذریم آدم فقیر برای اقامه دعوا و بیان استدلال خود لال است یعنی جامعه بی فرهنگ حرف او را نمی فهمد و اگرچه به حق اقامه دعوا کند حرفش به جایی نمی رسد. بر همین اساس مولایمان علی علیه السلام به مالک اشتر نخعی در منشور بین المللی خویش می نویسد که:
ثُمَّ اَلله اَلله فِی الطَّبَقَهِ السُفلی مِنَ الَّذینَ لا حِیلَهَ لَهُم مِنَ المساکِینَ (5)
پس از خدا بترس از خدا بترس درباره گروه زیردستان و فقیران که هیچ راهکاری برای رسیدن به حق خود ندارند.
4-بینوا در شهر خود غریب است و عجز و درماندگی آفت است معمولا چشم پرکنهای جامعه سر زبان ها هستند و مورد عنایت و احترام! ولی بینوایان در محل اقامت خود غریب هستند و کسی به آنها توجه نمی کند که صد البته این از نقص جامعه است چرا که گاهی در بین همین آدمهای بینوا اولیاء خدا و بندگان صالح الهی یافت می شوند که بی نام و نشان و گمنام اند. کوزه وقتی دسته دارد با یک دست آن را بلند می کنید و جابجا می نمایید اما همان کوزه اگر دسته اش شکست باید با دو دست برداری و احترام بیشتری برایش قایل می شود کوزه چو بی دسته بدیدی به دو دستت بردار!
4-شکیبایی شجاعت است: شجاعت به این نیست که انسان در برابر ظالم و افراد زورگو حرکت های منفعلانه و غیرمنطقی انجام دهد بلکه شجاعت به این است که در عین صبر و بردباری بامنطقی مستدل و محکم در برابر ظالم و زورگو بایستی و حرف حق خود را به اثبات رسانی. آدم عصبانی حق خود را هم نمی تواند ثابت کند و برعکس آنکه صبوری می کند بالاخره دیر یا زود طرف مقابل را محکوم می کند و خود نگهداری و حفظ زبان همان شجاعت است.
5-زهد و بی اعتنایی به دنیا ثروت است: چگونه بی اعتنایی به دنیا ثروت می شود؟ به این طریق که ثروت فقط پول و قدرت و شهوت و ریاست نیست بزرگترین سرمایه که زوال ندارد و جاوید و پایدار است دل نبستن به همان موارد ذکر شده است چون پول و قدرت شهوت و ریاست امانت و عاریه است با مردن و یا تغییرات و حوادث از کف می روند ولی ثروت زهد و دل نبستن به دنیا به عنوان یک امتیاز برای انسان می ماند و آثار خود را در دنیا و بیشتر در جهان آخرت نشان خواهد داد.
همان گرامی فرمود:
الزُّهدُ مَنجَرٌّ رابحٌ (6)
زهد و بی اعتنایی به دنیا تجارتی سود آور است.
و نیز فرمود:
اِنَّ مِن اَعوَنِ الاخلاقِ عَلی الَّذینَ الزُّهدَ فِی الدُّنیا (7)
از خوبی هایی که بیشترین کمک را به دین می کند بی رغبتی به دنیاست.
6-ورع و پارسایی سپر و محافظ انسان است: ورع مرتبه ای بالاتر از تقوا است. تقوا پرهیز از گناه و حرام است ورع پرهیز از شبهات و از چیزهایی است که احتمال حرمت می رود. مثل مال و لقمه شبه ناک سخنی که احتمال دروغ و غیبت و یا تهمت و امثال آن داده می شود انسان اهل ورع از شبهه ها نیز پرهیز می کند.
امیرمومنان علیه السلام فرمود:
اَلوَرَعُ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَهِ (8)
ورع درنگ کردن در هنگام روبرو شدن با شبهه است.
رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمود آنچه را در آن شک داری رها کن و به آنچه در آن شک نداری عمل کن زیرا خوبی مایه آرامش است و بدی باعث پریشانی و ناراحتی است. (9)
پی نوشت:
1- فروع کافی ج4 ص44
2- جامع السعادات ج1 ص110
3- نساء 37
4- غرر الحکم 89
5- نهج البلاغه نامه 53
6- غرر الحکم 550
7- کافی ج ص 128
8- غرر الحکم 2116
9- کنز الاعمال 7308
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.
موارد مثبت: شکیبایی، شجاعت، زهد، ثروت، پارسایی، نگهبان انسان است.
1-بخل رذیله ای است که سبب سقوط انسان می شود و مثل مریضی که طبیب او را جواب می کند خداوند بخیل را به حال خود می گذارد. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: اذا لَم یَکُن لِلهِ فی عبدٍ حاجَهً اِبتلاهُ اللهُ بالبُخلِ.(1)
وقتی خداوند بنده ای را به حال خود بگذارد او را گرفتار به بخل می کند آدم بخیل طبق فرمایش رسول الله صلی الله علیه و آله از خداوند و مردم و بهشت دور است و برعکس به آتش و دوزخ نزدیک (2)
و از بخیل بخیل تر آن هایی هستند که مردم را تشویق به بخل می کنند خود که اهل جود و بخشش نیستند دیگران را هم مانع از جود و بخشش می شوند.
اَلَّذینَ یَبخَلونَ وَ یَامُرونَ النّاسَ بِالبُخلِ وَ یَکتُمونَ ما اَتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ (3)
آنان که بخل می ورزند و مردم را به بخل وادار می سازند و آنچه را که خداوند از جانب فضلش به آنها عنایت کرده کتمان می کنند. بخل منحصر به امساک در پرداخت و بخشیدن مال و ثروت دنیا نیست بعضی در گفتن حق و دفاع از واقعیت ها و ارشاد خلق و دایت مردم بخل می وزند و کتمان حق می کنند ضرر این نوع بخل کمتر از موارد مادی نیست.
بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ=پیاله گیر و کرم و رز و الضِّمانُ عَلَیَّ
2-ترس چگونه یک نوع کمبود است؟
به احتمال زیاد منظور امام علیه السلام از ترسی است که بازدارنده انسان از کارهای مهم و باارزش می شود و الا ترس ا ز خدا و مجازات اعمال پسندیده و خوب است ترس بی مورد کمبود است و باعث عقب ماندگی انسان خواهد شد.
همان بزرگوار می فرماید:
اَلجُبُن آفَهٌ العَجزُ سَخافَهٌ (4)
ترس آفت است و ناتوانی نابخردی است.
3-فقر و نداری انسان زیرک را از بیان دلیلش لال می کند: اکثر فقیران به خاطر ظلم سرمایه داران و ندادن حقوق آنان فقیر شده اند بنابراین هیچ گاه نباید باور کرد که فقر ذاتی است ممکن است بعضی از نظر وضع مالی کم درآمد و روزی محدود داشته باشند اما فقر مطلق وجود ندارد مگر آنکه مالداران حق آنان را خورده باشند. از این موضوع که بگذریم آدم فقیر برای اقامه دعوا و بیان استدلال خود لال است یعنی جامعه بی فرهنگ حرف او را نمی فهمد و اگرچه به حق اقامه دعوا کند حرفش به جایی نمی رسد. بر همین اساس مولایمان علی علیه السلام به مالک اشتر نخعی در منشور بین المللی خویش می نویسد که:
ثُمَّ اَلله اَلله فِی الطَّبَقَهِ السُفلی مِنَ الَّذینَ لا حِیلَهَ لَهُم مِنَ المساکِینَ (5)
پس از خدا بترس از خدا بترس درباره گروه زیردستان و فقیران که هیچ راهکاری برای رسیدن به حق خود ندارند.
4-بینوا در شهر خود غریب است و عجز و درماندگی آفت است معمولا چشم پرکنهای جامعه سر زبان ها هستند و مورد عنایت و احترام! ولی بینوایان در محل اقامت خود غریب هستند و کسی به آنها توجه نمی کند که صد البته این از نقص جامعه است چرا که گاهی در بین همین آدمهای بینوا اولیاء خدا و بندگان صالح الهی یافت می شوند که بی نام و نشان و گمنام اند. کوزه وقتی دسته دارد با یک دست آن را بلند می کنید و جابجا می نمایید اما همان کوزه اگر دسته اش شکست باید با دو دست برداری و احترام بیشتری برایش قایل می شود کوزه چو بی دسته بدیدی به دو دستت بردار!
4-شکیبایی شجاعت است: شجاعت به این نیست که انسان در برابر ظالم و افراد زورگو حرکت های منفعلانه و غیرمنطقی انجام دهد بلکه شجاعت به این است که در عین صبر و بردباری بامنطقی مستدل و محکم در برابر ظالم و زورگو بایستی و حرف حق خود را به اثبات رسانی. آدم عصبانی حق خود را هم نمی تواند ثابت کند و برعکس آنکه صبوری می کند بالاخره دیر یا زود طرف مقابل را محکوم می کند و خود نگهداری و حفظ زبان همان شجاعت است.
5-زهد و بی اعتنایی به دنیا ثروت است: چگونه بی اعتنایی به دنیا ثروت می شود؟ به این طریق که ثروت فقط پول و قدرت و شهوت و ریاست نیست بزرگترین سرمایه که زوال ندارد و جاوید و پایدار است دل نبستن به همان موارد ذکر شده است چون پول و قدرت شهوت و ریاست امانت و عاریه است با مردن و یا تغییرات و حوادث از کف می روند ولی ثروت زهد و دل نبستن به دنیا به عنوان یک امتیاز برای انسان می ماند و آثار خود را در دنیا و بیشتر در جهان آخرت نشان خواهد داد.
همان گرامی فرمود:
الزُّهدُ مَنجَرٌّ رابحٌ (6)
زهد و بی اعتنایی به دنیا تجارتی سود آور است.
و نیز فرمود:
اِنَّ مِن اَعوَنِ الاخلاقِ عَلی الَّذینَ الزُّهدَ فِی الدُّنیا (7)
از خوبی هایی که بیشترین کمک را به دین می کند بی رغبتی به دنیاست.
6-ورع و پارسایی سپر و محافظ انسان است: ورع مرتبه ای بالاتر از تقوا است. تقوا پرهیز از گناه و حرام است ورع پرهیز از شبهات و از چیزهایی است که احتمال حرمت می رود. مثل مال و لقمه شبه ناک سخنی که احتمال دروغ و غیبت و یا تهمت و امثال آن داده می شود انسان اهل ورع از شبهه ها نیز پرهیز می کند.
امیرمومنان علیه السلام فرمود:
اَلوَرَعُ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَهِ (8)
ورع درنگ کردن در هنگام روبرو شدن با شبهه است.
رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمود آنچه را در آن شک داری رها کن و به آنچه در آن شک نداری عمل کن زیرا خوبی مایه آرامش است و بدی باعث پریشانی و ناراحتی است. (9)
پی نوشت:
1- فروع کافی ج4 ص44
2- جامع السعادات ج1 ص110
3- نساء 37
4- غرر الحکم 89
5- نهج البلاغه نامه 53
6- غرر الحکم 550
7- کافی ج ص 128
8- غرر الحکم 2116
9- کنز الاعمال 7308
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.