رعایت چهار نکته برای زیان نکردن
امام علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمودند:
یا بُنَی... إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ.
فرزندم! این چند نکته را از من داشته باش که با آن هر کاری بکنی، به تو زیان نخواهد رسید: بالاترین سرمایهها عقل است و بزرگترین فقر حماقت است و بدترین تنهایی و وحشت خودبینی است و برترین حسب و نسب اخلاق نیک است.
نهج البلاغه، حکمت 38.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
این حدیث، مشتمل بر هشت صفت است که چهار مورد را در ضمن «دوری از چهار طایفه» بحث کردیم. در این بخش، چهار صفت نخست حدیث را بحث میکنیم:
اولین جمله:
عقل، از هر سرمایهای مهمتر است و بدترین فقر، فقر عقل است. انسان سرمایههایی در اختیار دارد، از جمله سرمایه عمر، سلامتی، مال، آبرو و نفوذ اجتماعی و علم؛ ولی اگر این سرمایهها زیر چتر عقل قرار نگیرد، از بین میرود: عالم نمیتواند از علمش استفاده کند و ثروتمند از ثروتش بی بهره میماند و همین طور دارندهی سایر نعمتها. کسی که همه چیز دارد، الّا عقل؛ انسان فقیر و بی مایهای است؛ زیرا مسئله مهم در سرمایه، تدبیر آن است، به این معنا که سرمایه را چگونه و در کجا خرج کند و این تنها عقل است که میتواند نعمتها آن را در جای مناسب به کار بگیرد و به جا مصرف کند.
دومین جمله:
وحشتناکترین وحشتها، عجب و خودبرتربینی است. بالاترین تنهایی، خودبرتربینی است؛ زیرا وقتی که کسی خود را از مردم برتر میبیند، مردم او را ترک میکنند و از او دور میشوند. نتیجه این کار تنهایی و وحشت است.
سومین جمله:
برترین حب و شرف و شخصیت، اخلاق نیک است. این شرف و بزرگی را گاهی اوقات انسان از پدران خود کسب میکند؛ به این معنا چون فرزند فلان شخصیت است مردم به او احترام میکنند؛ امّا گاهی اوقات، انسان شرف و بزرگی را خودش به دست میآورد؛ مثلاً علم و دانش اوست که باعث شرف وی میشود. امام میفرماید: بالاترین شرف، حسن خلق است که میتواند شخص را در دلها جا بدهد؛ چنان که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) با جاذبه اخلاقی خود، در دلها نفوذ کرد.
بحث کوتاهی درباره صفت عجب داشته باشیم:
چهارمین جمله:
عُجب به معنای خود را از دیگران برتر دیدن است. سرچشمهی اصلی این صفت ناپسند، عدم شناخت خویشتن است؛ زیرا اگر انسان خود را بخوبی بشناسد و کوچکی خود را در برابر عظمت و بزرگی خداوند در نظر بگیرد، هرگز دچار عُجب و خودستایی نمیشود. عجب، گویای اعتقاد انسان به کمال خویشتن است؛ لذا باعث عقب ماندگی شخص میگردد؛ چون رمز تکامل انسان، اعتراف به تقصیر و قبول ضعفهاست.
خداوند در سوره نجم، آیه 32 میفرماید: «(فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)؛ خودستایی مکنید، خداوند پرهیزکاران را بهتر میشناسد».
سرچشمه خودستایی، همان عجب و غرور و خودبینی است که از تکبر و برتری جویی سر در میآورد.
امام علی (علیه السلام) در خطبه همام درباره صفات پرهیزکاران میفرماید: «لاَیرضَونَ مِن أعمَالِهِمُ القَلِیلَ وَ لاَ یستَکثِرُونَ الکَثِیرَ فَهُم لِأنفُسِهِم مُتَّهِمُونَ وَ مِن أعمَالِهِم مُشفِقُونَ إِذَا زُکِّی أحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمَّا یقَالُ لَهُ فَیقُولُ أنَا أعلَمُ بِنَفسی مِن غَیرِی وَ رَبِّی أعلَمُ بی مِنِّی بِنَفسی اللهمَّ لاَتُؤاخِذنِی بِمَا یقُولُونَ وَاجعَلنی أَفضَلَ مِمَّا یظُنُّونَ وَ اغفِر لِی مَا لاَیعلَمُونَ؛ آنها هرگز از اعمال کم خود راضی نیستند و هیچگاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمیشمرند و آنها در همه حال خود را در برابر انجام دادن وظایف متهم میشمرند واز اعمال خویش بیمناکند. هنگامی که کسی یکی از آنان را بستاند، از آنچه در حقّ آنها میگوید، وحشت میکند و چنین میگوید: من به حال خود از دیگران آگاهترم و خدا نسبت به من از من آگاهتر است. پروردگارا! به این ستایشی که ستایشگران در حقّ من میکنند، مرا مؤاخذه مکن و مرا از آنچه گمان میبرند نیز برتر قرار بده و آنچه را آنها از خطاهای من نمیدانند، بر من ببخش». (1)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لاَیفتَخر اَحَدُکُم بِکَثَرةِ صَلاتِهِ وَ صِیامِهِ وَ زَکاتِهِ وَ نُسُکِهِ، لِاَنَّ الله عزّوجلّ اَعلَمُ بِمَنِ اتَّقی؛ هیچ کس از شما نباید به زیادی نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره افتخار کند؛ چون خداوند پرهیزکاران شما را از همه بهتر میشناسد». (2)
در حدیث آمده است که: «اَلعُجبُ یأکُلُ الحَسناتَ کَمَا تَأکُلُ النَّارُ اَلحَطَبَ؛ عجب، نیکیهای انسان را میخورد، همانگونه که آتش، هیزم را میخورد.» (3)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِیاکَ اَن تَرضی عَن نَفسِکَ فَیکثُرَ السَّاخِطُ عَلَیکَ؛ مبادا از خود راضی باشی که در این صورت، ناراضیان از تو زیاد میشوند!». (4)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قَالَ اِبلِیسُ - لَعَنَةُ الله عَلَیه - لِجُنُودِهِ: اِذَا استَمکَنتُ مِن اِبنِ آدمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبَالِ مَا عَمِلَ، فَإنَّهُ غَیرُ مَقبولٍ مِنهُ: اِذَا استَکثَرَ عَمَلَهُ، وَ نَسِی ذَنبَهُ، وَ دَخَلَهُ العُجبُ؛ ابلیس - لعنت خدا بر او باد! - به لشکریانش گفت: اگر در سه کار بر فرزند آدم چیره شوم، دیگر باکی ندارم که چه کاری بکند؛ زیرا او پذیرفته نمیشود: هرگاه عملش را زیاد شمارد و گناهش را از یاد ببرد و خودپسند شود». (5)
راهکار معالجه عُجب و خودپسندی این است که به فرموده امام علی (علیه السلام) انسان به خلقت اولیه خود نگاه کند و بنگرد که از چه چیز آفریده شده است: «مَا لاِبنِ آدَمَ وَ العُجبِ؟ وَ اَوَّلُهُ نُطفَةُ مَذِرَةُ، وَ آخِرُهُ جِیفَةُ قَذِرَةُ وَ هُوَ بَینَ ذَلِکَ یحمِلُ العَذِرَةَ؟؛ آدمیزاد را چه به خودپسندی؟! آغازش نطفهای گندیده است و فرجامش مرداری پلید و او در این میان، حامل کثافت است». (6)
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 193.
2. نورالثقلین، ج 5، ص 165.
3. روح البیان، ج 8، ص 522.
4. غررالحکم، حدیث 2642.
5. الخصال، ص 112.
6. غررالحکم، حدیث 9666.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
این حدیث، مشتمل بر هشت صفت است که چهار مورد را در ضمن «دوری از چهار طایفه» بحث کردیم. در این بخش، چهار صفت نخست حدیث را بحث میکنیم:
اولین جمله:
عقل، از هر سرمایهای مهمتر است و بدترین فقر، فقر عقل است. انسان سرمایههایی در اختیار دارد، از جمله سرمایه عمر، سلامتی، مال، آبرو و نفوذ اجتماعی و علم؛ ولی اگر این سرمایهها زیر چتر عقل قرار نگیرد، از بین میرود: عالم نمیتواند از علمش استفاده کند و ثروتمند از ثروتش بی بهره میماند و همین طور دارندهی سایر نعمتها. کسی که همه چیز دارد، الّا عقل؛ انسان فقیر و بی مایهای است؛ زیرا مسئله مهم در سرمایه، تدبیر آن است، به این معنا که سرمایه را چگونه و در کجا خرج کند و این تنها عقل است که میتواند نعمتها آن را در جای مناسب به کار بگیرد و به جا مصرف کند.
دومین جمله:
وحشتناکترین وحشتها، عجب و خودبرتربینی است. بالاترین تنهایی، خودبرتربینی است؛ زیرا وقتی که کسی خود را از مردم برتر میبیند، مردم او را ترک میکنند و از او دور میشوند. نتیجه این کار تنهایی و وحشت است.
سومین جمله:
برترین حب و شرف و شخصیت، اخلاق نیک است. این شرف و بزرگی را گاهی اوقات انسان از پدران خود کسب میکند؛ به این معنا چون فرزند فلان شخصیت است مردم به او احترام میکنند؛ امّا گاهی اوقات، انسان شرف و بزرگی را خودش به دست میآورد؛ مثلاً علم و دانش اوست که باعث شرف وی میشود. امام میفرماید: بالاترین شرف، حسن خلق است که میتواند شخص را در دلها جا بدهد؛ چنان که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) با جاذبه اخلاقی خود، در دلها نفوذ کرد.
بحث کوتاهی درباره صفت عجب داشته باشیم:
چهارمین جمله:
عُجب به معنای خود را از دیگران برتر دیدن است. سرچشمهی اصلی این صفت ناپسند، عدم شناخت خویشتن است؛ زیرا اگر انسان خود را بخوبی بشناسد و کوچکی خود را در برابر عظمت و بزرگی خداوند در نظر بگیرد، هرگز دچار عُجب و خودستایی نمیشود. عجب، گویای اعتقاد انسان به کمال خویشتن است؛ لذا باعث عقب ماندگی شخص میگردد؛ چون رمز تکامل انسان، اعتراف به تقصیر و قبول ضعفهاست.
خداوند در سوره نجم، آیه 32 میفرماید: «(فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)؛ خودستایی مکنید، خداوند پرهیزکاران را بهتر میشناسد».
سرچشمه خودستایی، همان عجب و غرور و خودبینی است که از تکبر و برتری جویی سر در میآورد.
امام علی (علیه السلام) در خطبه همام درباره صفات پرهیزکاران میفرماید: «لاَیرضَونَ مِن أعمَالِهِمُ القَلِیلَ وَ لاَ یستَکثِرُونَ الکَثِیرَ فَهُم لِأنفُسِهِم مُتَّهِمُونَ وَ مِن أعمَالِهِم مُشفِقُونَ إِذَا زُکِّی أحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمَّا یقَالُ لَهُ فَیقُولُ أنَا أعلَمُ بِنَفسی مِن غَیرِی وَ رَبِّی أعلَمُ بی مِنِّی بِنَفسی اللهمَّ لاَتُؤاخِذنِی بِمَا یقُولُونَ وَاجعَلنی أَفضَلَ مِمَّا یظُنُّونَ وَ اغفِر لِی مَا لاَیعلَمُونَ؛ آنها هرگز از اعمال کم خود راضی نیستند و هیچگاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمیشمرند و آنها در همه حال خود را در برابر انجام دادن وظایف متهم میشمرند واز اعمال خویش بیمناکند. هنگامی که کسی یکی از آنان را بستاند، از آنچه در حقّ آنها میگوید، وحشت میکند و چنین میگوید: من به حال خود از دیگران آگاهترم و خدا نسبت به من از من آگاهتر است. پروردگارا! به این ستایشی که ستایشگران در حقّ من میکنند، مرا مؤاخذه مکن و مرا از آنچه گمان میبرند نیز برتر قرار بده و آنچه را آنها از خطاهای من نمیدانند، بر من ببخش». (1)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لاَیفتَخر اَحَدُکُم بِکَثَرةِ صَلاتِهِ وَ صِیامِهِ وَ زَکاتِهِ وَ نُسُکِهِ، لِاَنَّ الله عزّوجلّ اَعلَمُ بِمَنِ اتَّقی؛ هیچ کس از شما نباید به زیادی نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره افتخار کند؛ چون خداوند پرهیزکاران شما را از همه بهتر میشناسد». (2)
در حدیث آمده است که: «اَلعُجبُ یأکُلُ الحَسناتَ کَمَا تَأکُلُ النَّارُ اَلحَطَبَ؛ عجب، نیکیهای انسان را میخورد، همانگونه که آتش، هیزم را میخورد.» (3)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِیاکَ اَن تَرضی عَن نَفسِکَ فَیکثُرَ السَّاخِطُ عَلَیکَ؛ مبادا از خود راضی باشی که در این صورت، ناراضیان از تو زیاد میشوند!». (4)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قَالَ اِبلِیسُ - لَعَنَةُ الله عَلَیه - لِجُنُودِهِ: اِذَا استَمکَنتُ مِن اِبنِ آدمَ فی ثَلاثٍ لَم اُبَالِ مَا عَمِلَ، فَإنَّهُ غَیرُ مَقبولٍ مِنهُ: اِذَا استَکثَرَ عَمَلَهُ، وَ نَسِی ذَنبَهُ، وَ دَخَلَهُ العُجبُ؛ ابلیس - لعنت خدا بر او باد! - به لشکریانش گفت: اگر در سه کار بر فرزند آدم چیره شوم، دیگر باکی ندارم که چه کاری بکند؛ زیرا او پذیرفته نمیشود: هرگاه عملش را زیاد شمارد و گناهش را از یاد ببرد و خودپسند شود». (5)
راهکار معالجه عُجب و خودپسندی این است که به فرموده امام علی (علیه السلام) انسان به خلقت اولیه خود نگاه کند و بنگرد که از چه چیز آفریده شده است: «مَا لاِبنِ آدَمَ وَ العُجبِ؟ وَ اَوَّلُهُ نُطفَةُ مَذِرَةُ، وَ آخِرُهُ جِیفَةُ قَذِرَةُ وَ هُوَ بَینَ ذَلِکَ یحمِلُ العَذِرَةَ؟؛ آدمیزاد را چه به خودپسندی؟! آغازش نطفهای گندیده است و فرجامش مرداری پلید و او در این میان، حامل کثافت است». (6)
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 193.
2. نورالثقلین، ج 5، ص 165.
3. روح البیان، ج 8، ص 522.
4. غررالحکم، حدیث 2642.
5. الخصال، ص 112.
6. غررالحکم، حدیث 9666.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).