مقابله به مثل در برابر دشمن
امام علی علیه السلام فرمودند:
رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ.
سنگ را به مکانی که آمده برگردانید زیرا بدی را جز با بدی نمی توان جلوگیری کرد.
نهج البلاغه: حکمت 306
شرح حدیث:
مقابله به مثل یک تاکتیک جنگی است وقتی دشمن به خاک کشور حمله می کند با هر وسیله ای که برای سرکوب ما استفاده می کند باید مثل وسیله خودش جوابش داد.
امام علیه السلام مثال به سنگ می زند ولی کاربرد کلامش بسیار وسیع و جامع است این ساده لوحی است که از طرف دشمن حربه ای پرتاب شود و ما از باب ترحم بگوییم که عکس العمل نشان نمی دهیم.
فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ؛
و هر که به شما تعدی کرد به مانند آن بر او تعدی کنید.(1)
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ؛
و اگر خواستید تلافی کنید فقط به مقداری که به شما ظلم شده تلافی کنید.(2)
در آیه نخست دستور مقابله به مثل داده شده و در آیه دوم دستور به تجاوز نکردن از حد داده شده است.
چون ممکن است دشمن چیزی به سوی ما پرتاب کند و خسارتی ببار آورد ولی ما از روی عصبانیت چیزی پرتاب کنیم که حکم ظلم و تجاوز پیدا کند بنابراین آیه دوم از ما می خواهد که ضمن تلافی نباید از حد تجاوز کنیم.
امام علیه السلام در جای دیگر به کسانی که مقابله به مثل نمی کنند معترض است بعد از کسته شدن محمد بن ابی بکر فرمودند:
فِیکُمُ العُلَماءُ و الفُقَهاءُ و النُّجَباءُ و الحُکَماءُ و حَمَلَهُ الکِتاب و المُجتَهِدونَ بِالاَسحارِ و عُمّارُ المَساجِدِ بِتلاوَهِ القُرآنِ اَفَلا تَسخَطُونَ وَ تَهتَمُّونَ اَن یُنازِعَکُمُ الوِلایَهَ عَلَیکُم سُفَهاوُکُم وَ الاَشرارُ الاَراذِلُ مِنکُم؟!
با آن که در میان شما عالمان و فقیهان و نجیبان و حکیمان و قرآن شناسان و شب زنده داران و آبادکنندگان مساجد با تلاوت قرآن وجود دارند آیا به خشم نمی آیید و اهمیتی نمی دهید به این که نادانان و اشرار و فرومایگان شما برای حکومت بر شما با شما ستیزه و کشمکش کنند؟!
شرح ابن میثم
سنگ کنایه از بدى است. و بازگرداندن سنگ کنایه از مقابله با بدى، به مانند آن است. امام علیه السلام در این گفتار به وسیله قیاس مضمرى وادار به مقابله کرده است که مقدمه صغراى آن عبارت: «فانّ الشّر...» و کبراى مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه را که جز به وسیله بدى قابل دفع و قطع نباشد پس باید بدان وسیله آن را قطع کرد، البتّه این مطلب کلیّت ندارد، زیرا که خود آن بزرگوار در موارد زیادى به بردبارى امر فرموده است.(3)
پینوشتها:
1- سوره بقره، آیه 194
2- سوره نحل، آیه 126
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 677
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
امام علیه السلام مثال به سنگ می زند ولی کاربرد کلامش بسیار وسیع و جامع است این ساده لوحی است که از طرف دشمن حربه ای پرتاب شود و ما از باب ترحم بگوییم که عکس العمل نشان نمی دهیم.
فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ؛
و هر که به شما تعدی کرد به مانند آن بر او تعدی کنید.(1)
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ؛
و اگر خواستید تلافی کنید فقط به مقداری که به شما ظلم شده تلافی کنید.(2)
در آیه نخست دستور مقابله به مثل داده شده و در آیه دوم دستور به تجاوز نکردن از حد داده شده است.
چون ممکن است دشمن چیزی به سوی ما پرتاب کند و خسارتی ببار آورد ولی ما از روی عصبانیت چیزی پرتاب کنیم که حکم ظلم و تجاوز پیدا کند بنابراین آیه دوم از ما می خواهد که ضمن تلافی نباید از حد تجاوز کنیم.
امام علیه السلام در جای دیگر به کسانی که مقابله به مثل نمی کنند معترض است بعد از کسته شدن محمد بن ابی بکر فرمودند:
فِیکُمُ العُلَماءُ و الفُقَهاءُ و النُّجَباءُ و الحُکَماءُ و حَمَلَهُ الکِتاب و المُجتَهِدونَ بِالاَسحارِ و عُمّارُ المَساجِدِ بِتلاوَهِ القُرآنِ اَفَلا تَسخَطُونَ وَ تَهتَمُّونَ اَن یُنازِعَکُمُ الوِلایَهَ عَلَیکُم سُفَهاوُکُم وَ الاَشرارُ الاَراذِلُ مِنکُم؟!
با آن که در میان شما عالمان و فقیهان و نجیبان و حکیمان و قرآن شناسان و شب زنده داران و آبادکنندگان مساجد با تلاوت قرآن وجود دارند آیا به خشم نمی آیید و اهمیتی نمی دهید به این که نادانان و اشرار و فرومایگان شما برای حکومت بر شما با شما ستیزه و کشمکش کنند؟!
شرح ابن میثم
سنگ کنایه از بدى است. و بازگرداندن سنگ کنایه از مقابله با بدى، به مانند آن است. امام علیه السلام در این گفتار به وسیله قیاس مضمرى وادار به مقابله کرده است که مقدمه صغراى آن عبارت: «فانّ الشّر...» و کبراى مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه را که جز به وسیله بدى قابل دفع و قطع نباشد پس باید بدان وسیله آن را قطع کرد، البتّه این مطلب کلیّت ندارد، زیرا که خود آن بزرگوار در موارد زیادى به بردبارى امر فرموده است.(3)
پینوشتها:
1- سوره بقره، آیه 194
2- سوره نحل، آیه 126
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 677
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.