مسئولیت رهبری جامعه
امام علی علیه السلام فرمودند:
السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.
سلطان کسی است که در زمین خدا از ارتکاب کارهایی که خداوند نهی کرده جلوگیری کند. (و به عبارتی دیگر حاکم واقعی پاسبان خدا در روی زمین است.)
نهج البلاغه: حکمت 324
شرح حدیث:
خداوند نام و داستان سلطان ها و پادشاهانی را می برد که در روی زمین مجری دستورات الهی بودند و مصداق بارز فرمانروایان عادل بودند.
از جمله آنها طالوت است که در آیات 247 تا 251 سوره مبارکه بقره از وی نام برده شده و به تعریف و تایید اشاره شده است. طالوت معاصر با داود پیامبر علیه السلام بود.
دیگری ذی القرنین است که خداوند می فرماید:
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا؛
ما به ذی القرنین در روی زمین تمکن دادیم و از هر چیزی به او وسیله ای عطا کردیم. (1)
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَی رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُکْرًا وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَی وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْرًا؛
ذی القرنین گفت: کسی که ظلم کرده او را مجازات خواهیم کرد آنگاه وی را به سوی پروردگارش می برند و خداوند او را به عذابی سخت مجازات خواهد کرد و آن که ایمان آورده و به کارهای پسندیده کرده پاداش نیکوتری خواهد داشت و ما فرمان اسانی به او خواهیم داد.(2)
پس به طور مطلق این قشر بد نبوده اند و این طور نیست که سلطان باید حتما ظالم باشد اگر طبق فرمایش امام علیه السلام در زمین خدا از ارتکاب کارهایی که خداوند نهی کرده جلوگیری نماید او به حق سلطان است و بر مومن تکلیف است در برابر سلطان جائر و ظالم بایستد و با او به مبارزه بپردازد.
ابوامامه گوید: در هنگام رمی جمره اول مردی نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا کدام جهاد برتر است؟
حضرت پاسخش را نداد. چون به جمره دوم سنگریزه انداخت آن مرد دوباره همین را پرسید.
حضرت جوابش را ندادند. وقتی حضرت به جمره پایانی سنگریزه انداخت و پا در رکاب نهادند تا بر مرکب سوار شوند فرمودند:
اَینَ السائِلُ؟ قالَ اَنَا یا رَسول الله قالَ کَلِمَهُ حَقٍّ تُقالُ عِندَ ذی سُلطانٍ جائِرٍ؛
آن سوال کننده کجاست؟ مرد عرض کرد: من هستم ای رسول خدا، حضرت فرمودند: سخن حقی که نزد سلطانی ستمگر گفته شود.(3)
قرآن شریف تکلیف سلاطین و فرمانروایان را بسیار روشن تبیین نموده است.
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ؛
کسانی که وقتی در روی زمین امکاناتشان دهیم نماز را برپا می دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند و پایان همه کارها از آن پروردگار است.(4)
حالا که به قدرت رسیدی و حکومت جور را سرنگون کردی مکلف هستی که نماز و زکارت را اقامه و احیاء کنی و جلوی گناه و فساد را بگیری.
شرح ابن میثم
یعنى خداوند متعال حاکمان را در زمین قرار داده است تا به وسیله آنها آنچه را که مى خواهد [مانند دفع ظلم از مظلوم] باز دارد: مقصود امام علیه السلام سلطان عادل است.(5)
پینوشتها:
1- سوره کهف، آیه 84
2- سوره کهف، آیات 87 و 88
3- الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 225
4- سوره حج، آیه 41
5- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 688
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
از جمله آنها طالوت است که در آیات 247 تا 251 سوره مبارکه بقره از وی نام برده شده و به تعریف و تایید اشاره شده است. طالوت معاصر با داود پیامبر علیه السلام بود.
دیگری ذی القرنین است که خداوند می فرماید:
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا؛
ما به ذی القرنین در روی زمین تمکن دادیم و از هر چیزی به او وسیله ای عطا کردیم. (1)
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَی رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُکْرًا وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَی وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْرًا؛
ذی القرنین گفت: کسی که ظلم کرده او را مجازات خواهیم کرد آنگاه وی را به سوی پروردگارش می برند و خداوند او را به عذابی سخت مجازات خواهد کرد و آن که ایمان آورده و به کارهای پسندیده کرده پاداش نیکوتری خواهد داشت و ما فرمان اسانی به او خواهیم داد.(2)
پس به طور مطلق این قشر بد نبوده اند و این طور نیست که سلطان باید حتما ظالم باشد اگر طبق فرمایش امام علیه السلام در زمین خدا از ارتکاب کارهایی که خداوند نهی کرده جلوگیری نماید او به حق سلطان است و بر مومن تکلیف است در برابر سلطان جائر و ظالم بایستد و با او به مبارزه بپردازد.
ابوامامه گوید: در هنگام رمی جمره اول مردی نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا کدام جهاد برتر است؟
حضرت پاسخش را نداد. چون به جمره دوم سنگریزه انداخت آن مرد دوباره همین را پرسید.
حضرت جوابش را ندادند. وقتی حضرت به جمره پایانی سنگریزه انداخت و پا در رکاب نهادند تا بر مرکب سوار شوند فرمودند:
اَینَ السائِلُ؟ قالَ اَنَا یا رَسول الله قالَ کَلِمَهُ حَقٍّ تُقالُ عِندَ ذی سُلطانٍ جائِرٍ؛
آن سوال کننده کجاست؟ مرد عرض کرد: من هستم ای رسول خدا، حضرت فرمودند: سخن حقی که نزد سلطانی ستمگر گفته شود.(3)
قرآن شریف تکلیف سلاطین و فرمانروایان را بسیار روشن تبیین نموده است.
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ؛
کسانی که وقتی در روی زمین امکاناتشان دهیم نماز را برپا می دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند و پایان همه کارها از آن پروردگار است.(4)
حالا که به قدرت رسیدی و حکومت جور را سرنگون کردی مکلف هستی که نماز و زکارت را اقامه و احیاء کنی و جلوی گناه و فساد را بگیری.
شرح ابن میثم
یعنى خداوند متعال حاکمان را در زمین قرار داده است تا به وسیله آنها آنچه را که مى خواهد [مانند دفع ظلم از مظلوم] باز دارد: مقصود امام علیه السلام سلطان عادل است.(5)
پینوشتها:
1- سوره کهف، آیه 84
2- سوره کهف، آیات 87 و 88
3- الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 225
4- سوره حج، آیه 41
5- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 688
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.