صفات مومنین
امام علی علیه السلام در توصیف اهل ایمان فرمودند:
فِی صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ ءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.
شادی مومن در چهره او و اندوه وی در دلش پنهان است سینه اش از هر چیزی گشادتر و نفس او از هر چیزی خوارتر است برتری جویی را زشت و ریاکاری را دشمن می شمارد اندوه او طولانی و همت او بلند است سکوتش فراوان و وقت او با کار پر است شکرگزار و شکیبا و دوراندیش است از کسی درخواست ندارد و نرمخو و فروتن است روح او از سنگ سخت تر اما در دینداری عبد ذلیل خداست و از برده و غلام در تواضع خوارتر است.
نهج البلاغه: حکمت 325
شرح حدیث:
امام علیه السلام تقریبا به پانزده مورد از صفات مومن اشاره فرموده که به طور اختصار به تک تک آنها می پردازیم:
1- نشاط مومن در صورت او و غمش در دلش پنهان است
یعنی شما با تلاقی و ملاقت با وی نمی توانی از حال درونش مطلع شوی او به خاطر آنکه برادر ایمانیش را نیازارد غم و غصه های خویش را مخفی می دارد وقتی ملاقاتش می کنی تبسم بر لب دارد و از روزگار و حوادث زندگی شکوه نمی کند و تن به قضای الهی می دهد.
2- سعه صدر از ویژگی های مومن است
روح تحمل برخوردهای نادرست را در خود تقویت کرده و مردم را با همه سلایق گوناگون تحمل می کند.
امام علیه السلام نیز فرموده اند:
کَمالُ العِلمِ الحِلمُ وَ کَمالُ الحِلمُ کَثرَهُ الاِحتِمالِ وَ الکَظم؛
کمال دانش به بردباری است و کمال بردباری به تحمل زیاد و فرو خوردن خشم است.(1)
3- مومن از برتری جویی پرهیز می کند
برتر کسی است که خدا او را برترش خواند و الا انسان هر چه تلاش کند تا خود را برتر از دیگران معرفی کند به درجات و مقاماتش چیزی افزوده نمی شود بلکه از چشم خلق خدا هم می افتد.
خداوند در قرآنی متقین مجاهدین و دانشمندان را ترفیع مقام داده البته به شرط اینکه سه قشر نامبرده چیزی را از خود ندانند و بدانند همه عزت نزد خداست و اگر گرفتار غرور شوند همان ها نیز زمین خورده و پست خواهند شد.
4- مومن از ریا پرهیز می کند
چون می داند که ریا آفت عمل است هر میوه و نهال را آفتی می زند و ریا افت اعمال است آنقدر این عمل زشت است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نگرانی شدید خود را ابراز داشت و فرمودند:
اِنَّ اَخوَفَ ما اَخافُ عَلَیکُم الشِّرکُ الاَصغَرِ قالُوا وَ ما الشِّرکُ الاَصغَرِ یا رَسولَ اللهِ قالَ الرِّیا؛
بالاترین نگرانی من درباره شما شرک کوچک است عرض کردند ای رسول خدا شرک کوچک کدام است؟ فرمودند: ریا.(2)
حالا ریا در هر نوعش باشد ریا د رعبادت در دینداری و در گفتار و اظهار محبت به خدا ور سول و اهلبیت گرامی اش علیهم السلام و حتی نسبت به مردم عادی و نشانش طبق بیان همان بزرگوار این است که:
یَکسِلُ اِذا کانَ وَحدَهٌ وَ یَنشِطُ اِذا کانَ عِندَهُ اَحَدٌ وَ یُحِبُّ اَن یَحمِدَ فِی جَمیِعِ اُمُورِه؛
در تنهایی و خلوت کار را هر چه باشد با کسالت و بی حالی انجام می دهد در بین مردم با نشاط و سرحال به جا می آورد و دوست دارد هر کاری را انجام داد او را تعریف و ستایش کنند.(3)
5- اندوه او طولانی است
مومن هماره نگران است که مبادا در اجرای فرامین محبوب قصور کرده باشد و تکالیفش را کمال بجا نیاورده باشد.
حزن او به خاطر کم و زیادی اموال دنیا نیست. او هیچ گاه برای رسیدن به ریاست و مقام و شهرت دلشوره ندارد. او را مصیبت ها و حوادث تلخ غمگین نمی کند بلکه با صبر و مقاومت و تن دادن به قضای الهی کام جان خود را شیرین می سازد.
اگر غمی دارد اینگونه است:
یَا حَسْرَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ؛
افسوس بر من از آنچه در کنار پروردگار کوتاهی کردم.(4)
خواهید گفت پس این همه آیاتی که در قرآن شریف داریم که خداوند می فرماید کسانی که پیروی از راه حق می کنند عمل صالح دارند تقوا را پیشه خویش قرار می دهند و از اولیاء خدا هستند.
لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛
نه ترسی برایشان هست و نه محزون گردند.(5)
آری همین طور است اما اکثر آیات مربوط به صحنه قیامت است که خداوند درباره این گروه با ایمان چنین قضاوت می فرماید. در صحنه دنیا با مراجعه به لحن مناجات معصومین علیهم السلام حزن و اندوه طولانی آن ذوات مقدسه را به خوبی مشاهده می کنیم. در پایان دعای صباح امیرالمومنین علیه السلام در حالی سر به خاک می ساییم از قول مولایمان عرض می کنیم:
یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا؛
ای برطرف کننده غم ها و حزن ها همه گناهانم را ببخش.(6)
در دعای کمیل همان بزرگوار عرض می کند:
وَ اَخافَکَ مَخافَهَ المُوقِنین؛
خدایا بترسم و نگران باشم همچون ترس و نگرانی که اهل یقین دارند.
امام سجاد علیه السلام در مناجات الخائفین عرض می کند:
وَ لَیْتَنِی عَلِمْتُ أَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ جَعَلْتَنِی وَ بِقُرْبِکَ وَ جِوَارِکَ خَصَصْتَنِی؛
پروردگارا ای کاش می دانستم آیا از اهل سعادت قرارم داده ای و به قرب و جوارت مخصوص گردانیده ای.(7)
6- همت او بلند است
فرص است بین بلند پروازی و عجب و بین چیزهای بزرگ از خداوند قادر مطلق خواستن اگر کسی در علم و فن آوری اهداف بزرگ را دنبال کند در سلوک الی الله قصدش لقاء الله باشد همتش بلند است و معمولا این نوع افراد موفق و پیروز در کارشان خواهند بود.
امام علیه السلام نیز فرمودند:
شُجاعَهُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ؛
شجاعت انسان به اندازه همت اوست.(8)
نمونه از همت بلند همت برای رسیدن به آخرت همراه با سعادت است.
همان گرامی فرمودند:
مَن کانَتِ الآخِرَهُ هِمَّتُهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَهَ اُمنِیَّتِهِ
هر که آخرت همت او باشد در خیر و خوبی به اوج خواست خود برسد.
7- سکوتش فراوان
سکوت دو حالت دارد یک وقت به خاطر جهل و چیزی برای گفتن نداشتن است یک وقت عالم و دانشمند است اما لب فروبسته این سکوت حکایت از هیبت او می کند.
امام علیه السلام می فرمودند:
الصَّمتُ آیَهُ النُّبِل و ثَمَرَهُ العَقلِ؛
سکوت نشان دهنده هوشمندی و میوه عقل است.(9)
امام رضا علیه السلام فرمودند:
ما اَحسَنَ الصَّمتَ لا مِن عِیٍّ وَ المِهذارُ لَهُ سَقَطاتٌ؛
چه نیکوست آن سکوت که از روی درماندگی در سخن گفتن نباشد و آدم پرگو را لغزش هاست.(10)
8- وقت مومن از کار پر است
مومن از تمام لحظه های عمر خود نهایت استفاده را می کند نمی گذارد این عمر عزیز به بطالت و پوچی ها تمام شود.
وقتی گفته می شود پرکاری ذهن ها به کار مادی منتقل نشود مومن صاحب برنامه است شبانه روز خود را طبق فرمایش و راهنمایی های اهلبیت علیهم السلام تقسیم می کند بخشی به عبادت ساعاتی به کارهای معیشتی و درآمد و کسب دقایقی به تفریح و لذت های حلال اختصاص می دهد.
مومن بیکار نمی نشیند تا دیگران اورا اداره کنند گاه کار فکری و گاه کار عملی می کند چون می داند سرمایه عمر به سرعت رو به پایان است و باید از فرصت ها نهایت بهره را برد.
9- او شکرگزار است
شاید این نشان دار ترین شاخصه مومن است که همه نعمت ها را از خدا می داند و به طور دائم لب به سپاس از نعمت های الهی می گشاید البته خداوند تبارک و تعالی می فرماید
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ؛
بندگان شاکر من کمند. (11)
و چقدر زیباست که خداوند مدال افتخار عبد شکور را بر سینه بنده اش بزند و همانند توصیف نوح علیه السلام بفرماید:
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ.(12)
10- مومن صبور است
صبر در مومن اگر کمرنگ باشد مومن نیست از شاخصه های بارز مومن صبوری او در برابر مشکلات و ناملایمات است و در اثر صبر است که ایمانش را تحکیم بخشیده و ملقب به مومن شده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَهِ الرَّاسِ مِنَ الجَسَدِ فَاِذا ذَهَبَ الرَّاسُ ذَهَبَ الجَسَدُ کذلک اذا ذَهَبَ الصَّبرُ ذَهَبَ الایمانُ؛
صبر بر ایمان به منزله سر برای بدن است همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می رود اگر صبر از کف برود ایمان نیز از کف می رود.(13)
پس مومن حتما و باید صبور باشد والا مومن نیست همان طور که امام علیه السلام جای دیگر فرمودند:
اَیُّهَا النّاسُ عَلَیکُم بِالصَّبرِ فَاِنَّهُ لا دِینَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ؛
ای مردم بر شما باد به صبر زیرا هر که صبر نداشته باشد دین ندارد.(14)
11- مومن دوراندیش است
دوراندیشی حکایت از عقل و زیرکی مومن می کند او برای آنکه در اینده گرفتار آسیب ها نشود در هر کاری عاقبت را بررسی می کند اگر به نتیجه مطلوب رسید آغاز میکند به قول معروف هیچ گاه بی فکری نمی کند.
امام هادی علیه السلام می فرمودند:
اُذکُر حَسَراتِ التَّفرّیطّ تَاخُذُ بِقَدیمِ الحَزمِ؛
افسوس های ناشی از کوتاهی کردن را به یاد آور دوراندیشی دیرین را معیار کار خود قرار خواهی داد.(15)
امام علیه السلام نیز فرمودند:
مَن تَوَرَّطَ فِی الاُمُورِ بِغَیرِ نَظَرٍ فِی العَواقِبِ فَقَد تَعَرَّضَ لِلنَّوائِبِ؛
هر کس دست به کاری زند بی آنکه در عواقب آن بیندیشد خود را در مهلکه گرفتاری ها اندازد.(16)
اینجا بد نیست خطابی به جوانان عزیز و گرامی داشته باشم که برای انتخاب همسر و شغل و حتی رفیق حتما با مطالعه نسبت به عواقب کار گزینش کنند مبادا براساس عشق های مجازی و احساسات بی پایه این سه مهم را برگزینند که همان می شود که امام علیه السلام فرمود: در مهلکه گرفتاری ها قرار گرفته و تا آخر عمر باید بسازند و بسوزند.
12- از کسی درخواست ندارد
دست حاجت چو بری نزد خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و دود
دست حاجت فقط باید سوی کسی بلند کرد که خود غنی مطلق است سراغ هر که غیر او رویم مثل خود ما محتاج است و اگر ما شیعیان و ارادتمندان به محمد و ال محمد علیهم سلام حاجات خود را به محضر آن گرامیان ارائه می دهیم از این جهت است که آن بزرگواران باب الله هستند به همین دلیل در دعای توسل به چهارده معصوم علیهم السلام به طور مستقیم از آنها اجابت نمی خواهیم بلکه عرض می کنیم.
یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه؛
ای حجت خدا بر خلق و ای آقای ما و سرور ما به تحقیق ما رو کردیم و میانجی گری خواستیم و توسل جستیم به تو به سوی خدا و تو را در پیشاپیش خویش قرار دادیم برای گرفتن حاجاتمان نزد پروردگار چون تو آبرومند در خانه خدایی.(17)
13- مومن نرمخو و فروتن است
مومن اگر به اوج عزت و شهرت برسد نرمخویی نسبت به برادران و خواهران ایمانی خود را از دست نمی دهد و در برابر خدا و خلق او خاکی و فروتن است.
کبر منافات با ایمان دارد آنکه متواضع نیست رائحه ایمان را استثمام نکرده است نرمخو در استخدام الفاظ کلماتی را به کار می برد که حکایت از محبت و عواطف او می کند و ارتباط نزدیکی با صفت تواضع دارد. باز درباره تواضع از امیر اخلاق علی علیه السلام در یکی از خطبه های خود درباره عبرت از زندگی گذشتگان فرمود دقت کنید:
وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ؛
اما خداوند سبحان بزرگی فروختن را ناخوشایند ایشان قرار داد و فروتنی را بر ایشان پسندید پس گونه های خود را بر زمین نهادند و چهره های خویش را در خاک مالیدند و بال های فروتنی را برای مومنان پهن کردند.(18)
14- روح سرسخت مومن
سازشکاری و مسامحه نشان ضعف ایمان است مومن است:
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار(19)
مومن در برابر فتنه ها و هجمه هایی که بر دین و مکتبش می شود چون کوه استواری می کند و لحظه ای عقب نشینی نمی نماید.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اِنَّ المُومِنَ اَشَدُّ مِن زُبَرِ الحَدیدِ اِنَّ زَبُرَ الحَدیدِ اِذا دَخَلَ النّارَ تَغَیَّرَ وَ اِنَّ المُومِنَ لَو قُتِلَ ثُمَّ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَم یَتَغَیَّر قَلبُهُ؛
مومن از پاره آهن محکم تر است پاره آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغییر میکند اما اگر مومن بارها کشته شود در دلش تغییری داده نمی شود.(20)
15- مومن فقط عبد ذلیل خداست.
روح تذلل مومن در برابر پروردگار خصوصا در هنگام عبادت و نیایش با حضرت معبود وصف ناکردنی است.
در کوی عشق شوکت و شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
امام علیه السلام در خطبه قاصعه سفارش می فرمودند:
وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَی رُءُوسِکُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ؛
تصمیم بگیرید که تذلل را روی سرهایتان نهاده و بزرگی و خودپسندی را زیر پاهایتان قرار دهید.(21)
همان بزرگوار در دعای کمیل به خدای خویش عرض می کند:
یا سیِّدی فَکَیفَ لِی و اَنَا عَبدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الحقیرُ المِسکینُ المُستکین
ای آقای من پس چگونه است حال من در حالی که من بنده ضعف و ذلیل و کوچک و دردمند و درمانده توام.(22)
شرح ابن میثم
امام علیه السلام در مقام تعریف مؤمن شانزده صفت را یاد کرده است:
1- شادیش در چهره است، و این خود، در رابطه با فضیلت تواضع و فروتنى است.
2- غمش در دل است، و این از ترس خداست، و توجّه بر این که شاید در برابر امر خدا کوتاهى کرده باشد.
3- از هر چیز بیشتر سعه صدر دارد، و قبلا دانستى که سعه صدر فضیلتى براى قوه غضبیّه است و گاهى از آن تعبیر به «رحب الذراع دست باز» مى کنند. مقصود امام علیه السلام آن است که مؤمن این فضیلت را به طور کامل دارد.
4- نفسش از هر چیز خوارتر است، یعنى به خاطر تواضعش در برابر خدا و با توجّه به موقعیّت و ارزش نفس خود که چه قدر به خدا نیازمند است. کلمه: صدرا و نفسا هر دو تمیزند.
5- از گردنفرازى بیزار است. چون این صفت مانند خودبینى و خودپسندى ریشه تمام پستیهاست. و همچنین دشمنى اش با ریاکارى به خاطر دورى از این صفت ناپسند است.
6- غم طولانى اش به خاطر نگرش مداوم بر مرگ و پس از مرگ است که در پیش روى اوست.
7- والا همتى اش از آن روست که والا همّتى و دورى از پستیهاى دنیا و توجه به هدف نهایى یعنى سعادت جاودانه اخروى از ویژگیهاى مؤمن است.
8- خاموشى بسیار او به خاطر کمال عقلش مى باشد و جز به مقدار نیاز و براى گفتن سخنى که حکمت و مصلحت دارد، دم بر نمى آورد.
9- اوقات زندگى اش را به عبادت پروردگارش مشغول است.
10- سپاسگزار است، یعنى خدا را فراوان سپاس مى گوید.
11- بردبار است، یعنى در برابر آزمون الهى صبور است.
12- در اندیشه ملکوت آسمانها و زمین و دریافت آیات خدا و بینشى که از آنها کسب مى کند، فرو رفته است.
13- در دوست شدن با هر کسى امساک مى ورزد، از آن رو که وى براى مراتب دوستى و دوستان ارزش قائل است. و اینان دوستان راستین در راه خدایند، و بسى اندکند، بنا بر این، دوستى را به دست پیشامدها نمى سپارد و همین طور با هر کسى که خواهان محبت و دوستى با اوست دوستى نمى کند. و احتمال دارد مقصود آن باشد که هرگاه کسى را به دوستى گرفت، امساک مى ورزد تا مبادا دوستى اش را تباه سازد و یا با دوست خود سهل انگارى کند. و بعضى به فتح خاء روایت کرده اند: الخلّة: حاجت یعنى وقتى که براى او حاجتى پیش آید، از این که حاجت خویش را از کسى درخواست کند، خوددارى مى ورزد.
14- نرم خوست، یعنى در طبع او سختگیرى و خشونت وجود ندارد.
15- طبعش رام است، کنایه از این که در برخورد با دیگران نرم و هموار است. اصل این کلمه:
لیّن العریکة
آن پوست چرمى است که موقع دباغى نرم بوده و براى دباغ مشکل نباشد.
16- اراده اش استوار و از سنگ سختتر است به دلیل شجاعت و پایدارى در راه خدا، در حالى که به خاطر تواضع، و معرفتى که نسبت به قدرت آفریدگار دارد از برده اى خواتر است.(23)
پینوشتها:
1- غرر الحکم، ح 7231
2- مجموعه ورام، ج 1، ص 187
3- سفینة البحار، ج 1، ص 500
4- سوره زمر، آیه 56
5- سوره یونس، آیه 62
6- مفاتیح الجنان
7- مفاتیح الجنان
8- غرر الحکم، ح 576 و 8902
9- غرر الحکم، ح 1343
10- اختصاص، ص 232
11- سوره سبا، آیه 13
12- سوره اسراء، آیه 3
13- کافی، ج 2، ص 87
14- بحارالانوار، ج 71، ص 92
15- اعلام الدین، ص 311
16- تحف العقول، ص 90
17- مفاتیح الجنان محدث قمی
18- نهج البلاغه خطبه 92
19- سوره فتح، آیه 29
20- بحارالانوار، ج 67، ص 303
21- نهج البلاغه، خطبه 190
22- مفاتیح الجنان محدث قمی
23- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 689 - 691
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
1- نشاط مومن در صورت او و غمش در دلش پنهان است
یعنی شما با تلاقی و ملاقت با وی نمی توانی از حال درونش مطلع شوی او به خاطر آنکه برادر ایمانیش را نیازارد غم و غصه های خویش را مخفی می دارد وقتی ملاقاتش می کنی تبسم بر لب دارد و از روزگار و حوادث زندگی شکوه نمی کند و تن به قضای الهی می دهد.
2- سعه صدر از ویژگی های مومن است
روح تحمل برخوردهای نادرست را در خود تقویت کرده و مردم را با همه سلایق گوناگون تحمل می کند.
امام علیه السلام نیز فرموده اند:
کَمالُ العِلمِ الحِلمُ وَ کَمالُ الحِلمُ کَثرَهُ الاِحتِمالِ وَ الکَظم؛
کمال دانش به بردباری است و کمال بردباری به تحمل زیاد و فرو خوردن خشم است.(1)
3- مومن از برتری جویی پرهیز می کند
برتر کسی است که خدا او را برترش خواند و الا انسان هر چه تلاش کند تا خود را برتر از دیگران معرفی کند به درجات و مقاماتش چیزی افزوده نمی شود بلکه از چشم خلق خدا هم می افتد.
خداوند در قرآنی متقین مجاهدین و دانشمندان را ترفیع مقام داده البته به شرط اینکه سه قشر نامبرده چیزی را از خود ندانند و بدانند همه عزت نزد خداست و اگر گرفتار غرور شوند همان ها نیز زمین خورده و پست خواهند شد.
4- مومن از ریا پرهیز می کند
چون می داند که ریا آفت عمل است هر میوه و نهال را آفتی می زند و ریا افت اعمال است آنقدر این عمل زشت است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نگرانی شدید خود را ابراز داشت و فرمودند:
اِنَّ اَخوَفَ ما اَخافُ عَلَیکُم الشِّرکُ الاَصغَرِ قالُوا وَ ما الشِّرکُ الاَصغَرِ یا رَسولَ اللهِ قالَ الرِّیا؛
بالاترین نگرانی من درباره شما شرک کوچک است عرض کردند ای رسول خدا شرک کوچک کدام است؟ فرمودند: ریا.(2)
حالا ریا در هر نوعش باشد ریا د رعبادت در دینداری و در گفتار و اظهار محبت به خدا ور سول و اهلبیت گرامی اش علیهم السلام و حتی نسبت به مردم عادی و نشانش طبق بیان همان بزرگوار این است که:
یَکسِلُ اِذا کانَ وَحدَهٌ وَ یَنشِطُ اِذا کانَ عِندَهُ اَحَدٌ وَ یُحِبُّ اَن یَحمِدَ فِی جَمیِعِ اُمُورِه؛
در تنهایی و خلوت کار را هر چه باشد با کسالت و بی حالی انجام می دهد در بین مردم با نشاط و سرحال به جا می آورد و دوست دارد هر کاری را انجام داد او را تعریف و ستایش کنند.(3)
5- اندوه او طولانی است
مومن هماره نگران است که مبادا در اجرای فرامین محبوب قصور کرده باشد و تکالیفش را کمال بجا نیاورده باشد.
حزن او به خاطر کم و زیادی اموال دنیا نیست. او هیچ گاه برای رسیدن به ریاست و مقام و شهرت دلشوره ندارد. او را مصیبت ها و حوادث تلخ غمگین نمی کند بلکه با صبر و مقاومت و تن دادن به قضای الهی کام جان خود را شیرین می سازد.
اگر غمی دارد اینگونه است:
یَا حَسْرَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ؛
افسوس بر من از آنچه در کنار پروردگار کوتاهی کردم.(4)
خواهید گفت پس این همه آیاتی که در قرآن شریف داریم که خداوند می فرماید کسانی که پیروی از راه حق می کنند عمل صالح دارند تقوا را پیشه خویش قرار می دهند و از اولیاء خدا هستند.
لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛
نه ترسی برایشان هست و نه محزون گردند.(5)
آری همین طور است اما اکثر آیات مربوط به صحنه قیامت است که خداوند درباره این گروه با ایمان چنین قضاوت می فرماید. در صحنه دنیا با مراجعه به لحن مناجات معصومین علیهم السلام حزن و اندوه طولانی آن ذوات مقدسه را به خوبی مشاهده می کنیم. در پایان دعای صباح امیرالمومنین علیه السلام در حالی سر به خاک می ساییم از قول مولایمان عرض می کنیم:
یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا؛
ای برطرف کننده غم ها و حزن ها همه گناهانم را ببخش.(6)
در دعای کمیل همان بزرگوار عرض می کند:
وَ اَخافَکَ مَخافَهَ المُوقِنین؛
خدایا بترسم و نگران باشم همچون ترس و نگرانی که اهل یقین دارند.
امام سجاد علیه السلام در مناجات الخائفین عرض می کند:
وَ لَیْتَنِی عَلِمْتُ أَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ جَعَلْتَنِی وَ بِقُرْبِکَ وَ جِوَارِکَ خَصَصْتَنِی؛
پروردگارا ای کاش می دانستم آیا از اهل سعادت قرارم داده ای و به قرب و جوارت مخصوص گردانیده ای.(7)
6- همت او بلند است
فرص است بین بلند پروازی و عجب و بین چیزهای بزرگ از خداوند قادر مطلق خواستن اگر کسی در علم و فن آوری اهداف بزرگ را دنبال کند در سلوک الی الله قصدش لقاء الله باشد همتش بلند است و معمولا این نوع افراد موفق و پیروز در کارشان خواهند بود.
امام علیه السلام نیز فرمودند:
شُجاعَهُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ؛
شجاعت انسان به اندازه همت اوست.(8)
نمونه از همت بلند همت برای رسیدن به آخرت همراه با سعادت است.
همان گرامی فرمودند:
مَن کانَتِ الآخِرَهُ هِمَّتُهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَهَ اُمنِیَّتِهِ
هر که آخرت همت او باشد در خیر و خوبی به اوج خواست خود برسد.
7- سکوتش فراوان
سکوت دو حالت دارد یک وقت به خاطر جهل و چیزی برای گفتن نداشتن است یک وقت عالم و دانشمند است اما لب فروبسته این سکوت حکایت از هیبت او می کند.
امام علیه السلام می فرمودند:
الصَّمتُ آیَهُ النُّبِل و ثَمَرَهُ العَقلِ؛
سکوت نشان دهنده هوشمندی و میوه عقل است.(9)
امام رضا علیه السلام فرمودند:
ما اَحسَنَ الصَّمتَ لا مِن عِیٍّ وَ المِهذارُ لَهُ سَقَطاتٌ؛
چه نیکوست آن سکوت که از روی درماندگی در سخن گفتن نباشد و آدم پرگو را لغزش هاست.(10)
8- وقت مومن از کار پر است
مومن از تمام لحظه های عمر خود نهایت استفاده را می کند نمی گذارد این عمر عزیز به بطالت و پوچی ها تمام شود.
وقتی گفته می شود پرکاری ذهن ها به کار مادی منتقل نشود مومن صاحب برنامه است شبانه روز خود را طبق فرمایش و راهنمایی های اهلبیت علیهم السلام تقسیم می کند بخشی به عبادت ساعاتی به کارهای معیشتی و درآمد و کسب دقایقی به تفریح و لذت های حلال اختصاص می دهد.
مومن بیکار نمی نشیند تا دیگران اورا اداره کنند گاه کار فکری و گاه کار عملی می کند چون می داند سرمایه عمر به سرعت رو به پایان است و باید از فرصت ها نهایت بهره را برد.
9- او شکرگزار است
شاید این نشان دار ترین شاخصه مومن است که همه نعمت ها را از خدا می داند و به طور دائم لب به سپاس از نعمت های الهی می گشاید البته خداوند تبارک و تعالی می فرماید
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ؛
بندگان شاکر من کمند. (11)
و چقدر زیباست که خداوند مدال افتخار عبد شکور را بر سینه بنده اش بزند و همانند توصیف نوح علیه السلام بفرماید:
وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ.(12)
10- مومن صبور است
صبر در مومن اگر کمرنگ باشد مومن نیست از شاخصه های بارز مومن صبوری او در برابر مشکلات و ناملایمات است و در اثر صبر است که ایمانش را تحکیم بخشیده و ملقب به مومن شده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَهِ الرَّاسِ مِنَ الجَسَدِ فَاِذا ذَهَبَ الرَّاسُ ذَهَبَ الجَسَدُ کذلک اذا ذَهَبَ الصَّبرُ ذَهَبَ الایمانُ؛
صبر بر ایمان به منزله سر برای بدن است همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می رود اگر صبر از کف برود ایمان نیز از کف می رود.(13)
پس مومن حتما و باید صبور باشد والا مومن نیست همان طور که امام علیه السلام جای دیگر فرمودند:
اَیُّهَا النّاسُ عَلَیکُم بِالصَّبرِ فَاِنَّهُ لا دِینَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ؛
ای مردم بر شما باد به صبر زیرا هر که صبر نداشته باشد دین ندارد.(14)
11- مومن دوراندیش است
دوراندیشی حکایت از عقل و زیرکی مومن می کند او برای آنکه در اینده گرفتار آسیب ها نشود در هر کاری عاقبت را بررسی می کند اگر به نتیجه مطلوب رسید آغاز میکند به قول معروف هیچ گاه بی فکری نمی کند.
امام هادی علیه السلام می فرمودند:
اُذکُر حَسَراتِ التَّفرّیطّ تَاخُذُ بِقَدیمِ الحَزمِ؛
افسوس های ناشی از کوتاهی کردن را به یاد آور دوراندیشی دیرین را معیار کار خود قرار خواهی داد.(15)
امام علیه السلام نیز فرمودند:
مَن تَوَرَّطَ فِی الاُمُورِ بِغَیرِ نَظَرٍ فِی العَواقِبِ فَقَد تَعَرَّضَ لِلنَّوائِبِ؛
هر کس دست به کاری زند بی آنکه در عواقب آن بیندیشد خود را در مهلکه گرفتاری ها اندازد.(16)
اینجا بد نیست خطابی به جوانان عزیز و گرامی داشته باشم که برای انتخاب همسر و شغل و حتی رفیق حتما با مطالعه نسبت به عواقب کار گزینش کنند مبادا براساس عشق های مجازی و احساسات بی پایه این سه مهم را برگزینند که همان می شود که امام علیه السلام فرمود: در مهلکه گرفتاری ها قرار گرفته و تا آخر عمر باید بسازند و بسوزند.
12- از کسی درخواست ندارد
دست حاجت چو بری نزد خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و دود
دست حاجت فقط باید سوی کسی بلند کرد که خود غنی مطلق است سراغ هر که غیر او رویم مثل خود ما محتاج است و اگر ما شیعیان و ارادتمندان به محمد و ال محمد علیهم سلام حاجات خود را به محضر آن گرامیان ارائه می دهیم از این جهت است که آن بزرگواران باب الله هستند به همین دلیل در دعای توسل به چهارده معصوم علیهم السلام به طور مستقیم از آنها اجابت نمی خواهیم بلکه عرض می کنیم.
یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه؛
ای حجت خدا بر خلق و ای آقای ما و سرور ما به تحقیق ما رو کردیم و میانجی گری خواستیم و توسل جستیم به تو به سوی خدا و تو را در پیشاپیش خویش قرار دادیم برای گرفتن حاجاتمان نزد پروردگار چون تو آبرومند در خانه خدایی.(17)
13- مومن نرمخو و فروتن است
مومن اگر به اوج عزت و شهرت برسد نرمخویی نسبت به برادران و خواهران ایمانی خود را از دست نمی دهد و در برابر خدا و خلق او خاکی و فروتن است.
کبر منافات با ایمان دارد آنکه متواضع نیست رائحه ایمان را استثمام نکرده است نرمخو در استخدام الفاظ کلماتی را به کار می برد که حکایت از محبت و عواطف او می کند و ارتباط نزدیکی با صفت تواضع دارد. باز درباره تواضع از امیر اخلاق علی علیه السلام در یکی از خطبه های خود درباره عبرت از زندگی گذشتگان فرمود دقت کنید:
وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ؛
اما خداوند سبحان بزرگی فروختن را ناخوشایند ایشان قرار داد و فروتنی را بر ایشان پسندید پس گونه های خود را بر زمین نهادند و چهره های خویش را در خاک مالیدند و بال های فروتنی را برای مومنان پهن کردند.(18)
14- روح سرسخت مومن
سازشکاری و مسامحه نشان ضعف ایمان است مومن است:
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار(19)
مومن در برابر فتنه ها و هجمه هایی که بر دین و مکتبش می شود چون کوه استواری می کند و لحظه ای عقب نشینی نمی نماید.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اِنَّ المُومِنَ اَشَدُّ مِن زُبَرِ الحَدیدِ اِنَّ زَبُرَ الحَدیدِ اِذا دَخَلَ النّارَ تَغَیَّرَ وَ اِنَّ المُومِنَ لَو قُتِلَ ثُمَّ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَم یَتَغَیَّر قَلبُهُ؛
مومن از پاره آهن محکم تر است پاره آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغییر میکند اما اگر مومن بارها کشته شود در دلش تغییری داده نمی شود.(20)
15- مومن فقط عبد ذلیل خداست.
روح تذلل مومن در برابر پروردگار خصوصا در هنگام عبادت و نیایش با حضرت معبود وصف ناکردنی است.
در کوی عشق شوکت و شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
امام علیه السلام در خطبه قاصعه سفارش می فرمودند:
وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَی رُءُوسِکُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ؛
تصمیم بگیرید که تذلل را روی سرهایتان نهاده و بزرگی و خودپسندی را زیر پاهایتان قرار دهید.(21)
همان بزرگوار در دعای کمیل به خدای خویش عرض می کند:
یا سیِّدی فَکَیفَ لِی و اَنَا عَبدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الحقیرُ المِسکینُ المُستکین
ای آقای من پس چگونه است حال من در حالی که من بنده ضعف و ذلیل و کوچک و دردمند و درمانده توام.(22)
شرح ابن میثم
امام علیه السلام در مقام تعریف مؤمن شانزده صفت را یاد کرده است:
1- شادیش در چهره است، و این خود، در رابطه با فضیلت تواضع و فروتنى است.
2- غمش در دل است، و این از ترس خداست، و توجّه بر این که شاید در برابر امر خدا کوتاهى کرده باشد.
3- از هر چیز بیشتر سعه صدر دارد، و قبلا دانستى که سعه صدر فضیلتى براى قوه غضبیّه است و گاهى از آن تعبیر به «رحب الذراع دست باز» مى کنند. مقصود امام علیه السلام آن است که مؤمن این فضیلت را به طور کامل دارد.
4- نفسش از هر چیز خوارتر است، یعنى به خاطر تواضعش در برابر خدا و با توجّه به موقعیّت و ارزش نفس خود که چه قدر به خدا نیازمند است. کلمه: صدرا و نفسا هر دو تمیزند.
5- از گردنفرازى بیزار است. چون این صفت مانند خودبینى و خودپسندى ریشه تمام پستیهاست. و همچنین دشمنى اش با ریاکارى به خاطر دورى از این صفت ناپسند است.
6- غم طولانى اش به خاطر نگرش مداوم بر مرگ و پس از مرگ است که در پیش روى اوست.
7- والا همتى اش از آن روست که والا همّتى و دورى از پستیهاى دنیا و توجه به هدف نهایى یعنى سعادت جاودانه اخروى از ویژگیهاى مؤمن است.
8- خاموشى بسیار او به خاطر کمال عقلش مى باشد و جز به مقدار نیاز و براى گفتن سخنى که حکمت و مصلحت دارد، دم بر نمى آورد.
9- اوقات زندگى اش را به عبادت پروردگارش مشغول است.
10- سپاسگزار است، یعنى خدا را فراوان سپاس مى گوید.
11- بردبار است، یعنى در برابر آزمون الهى صبور است.
12- در اندیشه ملکوت آسمانها و زمین و دریافت آیات خدا و بینشى که از آنها کسب مى کند، فرو رفته است.
13- در دوست شدن با هر کسى امساک مى ورزد، از آن رو که وى براى مراتب دوستى و دوستان ارزش قائل است. و اینان دوستان راستین در راه خدایند، و بسى اندکند، بنا بر این، دوستى را به دست پیشامدها نمى سپارد و همین طور با هر کسى که خواهان محبت و دوستى با اوست دوستى نمى کند. و احتمال دارد مقصود آن باشد که هرگاه کسى را به دوستى گرفت، امساک مى ورزد تا مبادا دوستى اش را تباه سازد و یا با دوست خود سهل انگارى کند. و بعضى به فتح خاء روایت کرده اند: الخلّة: حاجت یعنى وقتى که براى او حاجتى پیش آید، از این که حاجت خویش را از کسى درخواست کند، خوددارى مى ورزد.
14- نرم خوست، یعنى در طبع او سختگیرى و خشونت وجود ندارد.
15- طبعش رام است، کنایه از این که در برخورد با دیگران نرم و هموار است. اصل این کلمه:
لیّن العریکة
آن پوست چرمى است که موقع دباغى نرم بوده و براى دباغ مشکل نباشد.
16- اراده اش استوار و از سنگ سختتر است به دلیل شجاعت و پایدارى در راه خدا، در حالى که به خاطر تواضع، و معرفتى که نسبت به قدرت آفریدگار دارد از برده اى خواتر است.(23)
پینوشتها:
1- غرر الحکم، ح 7231
2- مجموعه ورام، ج 1، ص 187
3- سفینة البحار، ج 1، ص 500
4- سوره زمر، آیه 56
5- سوره یونس، آیه 62
6- مفاتیح الجنان
7- مفاتیح الجنان
8- غرر الحکم، ح 576 و 8902
9- غرر الحکم، ح 1343
10- اختصاص، ص 232
11- سوره سبا، آیه 13
12- سوره اسراء، آیه 3
13- کافی، ج 2، ص 87
14- بحارالانوار، ج 71، ص 92
15- اعلام الدین، ص 311
16- تحف العقول، ص 90
17- مفاتیح الجنان محدث قمی
18- نهج البلاغه خطبه 92
19- سوره فتح، آیه 29
20- بحارالانوار، ج 67، ص 303
21- نهج البلاغه، خطبه 190
22- مفاتیح الجنان محدث قمی
23- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 689 - 691
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.