مراحل شکست در مبارزه با دشمن
امام علی علیه السلام فرمودند:
وَ عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ.
ابوجحیفه می گوید از امیرالمومنین علیه السلام شنیدم که می فرمودند: نخستین چیزی از جهاد که دشمن درباره آن بر شما پیروز می گردد و آن را از شما می گیرد جهاد با دست هایتان می باشد و بعد جهاد با زبانتان و سپس چهاد با دل هایتان و کسی که با دل کار خوبی را ستایش نکند و کار زشت برایش زشت نباشد طبعش دگرگون شود چنانکه پستی وی بلند و بلندی اش پست گردد.
نهج البلاغه: حکمت 367
شرح حدیث:
در قاموس الرجال (ج 9، ص 264) آمده که ابی جحیفه نامش وهب بن عبدالله سوایی است که زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم را در حالی که کودک بود درک کرد امیرالمومنین علیه السلام او را بر بیت المال کوفه منصوب کرد و او را وهب الخیر می نامید که در سال 72 هجری درگذشت.
امام علیه السلام در این فراز از گفتار حکیمانه اش مراحل شکست در مبارزه را بیان می کند و تقریبا حضرت سه مرتبه برای جهاد تعیین می فرمایند.
جهاد با دست ها، جهاد با زبان و جهاد با آنجه در دل می گذرد و سپس به اهمیت به جهاد با دل می پردازد که از اهمیت ویژه برخوردار است و می فرمایند کسی که با قلب معروفی را ستایش نکند و منکری را انکار ننماید قلبش واژگون می شود.
واژگونی و زیر و رو شدن دل به ستایش نکردن خوبی ها و انکار و ابراز تنفر نکردن بدی هاست. نمونه جمله فوق به طور فراوان در جامعه اتفاق می افتد که بعضی منکرات را تایید و تشویق می کنند و کارهای معنوی و نورانی را نوعی عقب افتادگی و زشت جلوه می دهند و در این زمینه هر کس می خواهد بفهمد که دلش واژگونه شده یا خیر ببیند چه چیزهایی را بهاء می دهد و چه چیزهایی را بی ارزش می داند.
بنابراین باید یکی از دعاهای ما باید استواری و ثبات دل باشد چنان که در روایت آمده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
کانَ یُکثِرُ اَن یَقُولَ: یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبِی عَلی دِینِک؛
این جمله را زیاد به زبان می آورد: ای دگرگون ساز دل ها دل مرا بر دینت استوار بدار.(1)
چنان که روایت شده که چه مانع است شما را که در هر صبح و شام سه مرتبه این دعا را بخوانید؟!
اللهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛
پروردگارا ای کسی که دگرگون کننده دل ها و دیده هایی دلم را بر دینت ثابت بدار و بعد از آنکه هدایت فرمودی قلبم را گرفتار انحراف مکن و از جانب خودت رحمتت را شامل حالم فرما چرا که تو بسیار بخشنده ای.(2)
شرح ابن میثم
جهاد با دست و زبان و دل همان انکار و ردّ منکر به وسیله آنهاست، و جهاد با دست نخستین چیزى است که باعث شکست مى شود، از این رو هدف نخستین دشمن، از بین بردن قدرت دست و مقاومت با دست است، در صورتى که بتواند این کار را بکند، از بین بردن قدرت زبان سهل خواهد بود.
پس اگر بپرسى: چرا امام علیه السلام فرمودند: «ثمّ بقلوبکم» جهاد با قلب را در آخر آورد در حالى که معلوم است، دشمن از دل آگاه نمى شود، و قدرت از بین بردن جهاد به وسیله دل را ندارد.
در پاسخ مى گویم: مقصود امام علیه السلام آن است که وقتى آنان در جهاد با دست و زبان شکست بخورند، و مدّتى بر آنها بگذرد که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گویند و منکر مکرّر به گوش ها، چشم ها و دل هایشان برخورد کند و با این همه، انکارى به عمل نیاید، این خود معناى شکست در جهاد با دل است.
عبارت: فمن لم یعرف بقلبه...
براى آن است که از ترک امر به معروف و نهى از منکر برحذر دارد به دلیل آن که باعث زیر و رو شدن انسان مى شود، و کلمه قلب را براى واژگون افتادن در گودالهاى زشتیها و درکات آتش جهنّم استعاره آورده است. و از آن رو تنها انکار قلبى را باعث چنین پى آمدى دانسته که انکار قلبى همیشه ممکن است و زیان ترسناک جهاد با دست و زبان را نیز ندارد.(3)
پینوشتها:
1- کنزالعمال، ح 1682
2- مفاتیح الجنان محدث قمی
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 727 و 728
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
امام علیه السلام در این فراز از گفتار حکیمانه اش مراحل شکست در مبارزه را بیان می کند و تقریبا حضرت سه مرتبه برای جهاد تعیین می فرمایند.
جهاد با دست ها، جهاد با زبان و جهاد با آنجه در دل می گذرد و سپس به اهمیت به جهاد با دل می پردازد که از اهمیت ویژه برخوردار است و می فرمایند کسی که با قلب معروفی را ستایش نکند و منکری را انکار ننماید قلبش واژگون می شود.
واژگونی و زیر و رو شدن دل به ستایش نکردن خوبی ها و انکار و ابراز تنفر نکردن بدی هاست. نمونه جمله فوق به طور فراوان در جامعه اتفاق می افتد که بعضی منکرات را تایید و تشویق می کنند و کارهای معنوی و نورانی را نوعی عقب افتادگی و زشت جلوه می دهند و در این زمینه هر کس می خواهد بفهمد که دلش واژگونه شده یا خیر ببیند چه چیزهایی را بهاء می دهد و چه چیزهایی را بی ارزش می داند.
بنابراین باید یکی از دعاهای ما باید استواری و ثبات دل باشد چنان که در روایت آمده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
کانَ یُکثِرُ اَن یَقُولَ: یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبِی عَلی دِینِک؛
این جمله را زیاد به زبان می آورد: ای دگرگون ساز دل ها دل مرا بر دینت استوار بدار.(1)
چنان که روایت شده که چه مانع است شما را که در هر صبح و شام سه مرتبه این دعا را بخوانید؟!
اللهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛
پروردگارا ای کسی که دگرگون کننده دل ها و دیده هایی دلم را بر دینت ثابت بدار و بعد از آنکه هدایت فرمودی قلبم را گرفتار انحراف مکن و از جانب خودت رحمتت را شامل حالم فرما چرا که تو بسیار بخشنده ای.(2)
شرح ابن میثم
جهاد با دست و زبان و دل همان انکار و ردّ منکر به وسیله آنهاست، و جهاد با دست نخستین چیزى است که باعث شکست مى شود، از این رو هدف نخستین دشمن، از بین بردن قدرت دست و مقاومت با دست است، در صورتى که بتواند این کار را بکند، از بین بردن قدرت زبان سهل خواهد بود.
پس اگر بپرسى: چرا امام علیه السلام فرمودند: «ثمّ بقلوبکم» جهاد با قلب را در آخر آورد در حالى که معلوم است، دشمن از دل آگاه نمى شود، و قدرت از بین بردن جهاد به وسیله دل را ندارد.
در پاسخ مى گویم: مقصود امام علیه السلام آن است که وقتى آنان در جهاد با دست و زبان شکست بخورند، و مدّتى بر آنها بگذرد که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گویند و منکر مکرّر به گوش ها، چشم ها و دل هایشان برخورد کند و با این همه، انکارى به عمل نیاید، این خود معناى شکست در جهاد با دل است.
عبارت: فمن لم یعرف بقلبه...
براى آن است که از ترک امر به معروف و نهى از منکر برحذر دارد به دلیل آن که باعث زیر و رو شدن انسان مى شود، و کلمه قلب را براى واژگون افتادن در گودالهاى زشتیها و درکات آتش جهنّم استعاره آورده است. و از آن رو تنها انکار قلبى را باعث چنین پى آمدى دانسته که انکار قلبى همیشه ممکن است و زیان ترسناک جهاد با دست و زبان را نیز ندارد.(3)
پینوشتها:
1- کنزالعمال، ح 1682
2- مفاتیح الجنان محدث قمی
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 727 و 728
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.