جاهلان متظاهر به دین
امام علی علیه السلام فرمودند:
وَ قَالَ علیه السلام لِعَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ رَحَمِهُ اللَّهُ -وَ قَدْ سَمِعَهُ یُرَاجِعُ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ کَلَاماً- دَعْهُ یَا عَمَّارُ فَإِنَّهُ لَمْ یَأْخُذْ مِنَ الدِّینِ إِلَّا مَا قَارَبَتهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ عَلَى عَمْدٍ لَبَّسَ عَلَى نَفْسِهِ لِیَجْعَلَ الشُّبُهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ.
هنگامی که امام علی علیه السلام گفتگوی عمار بن یاسر را با مغیره بن شعبه شنیدند، فرمودند: ای عمار او را وگذار زیرا او از دین چیزی را نپذیرفته جز آنچه انسان را به دنیا نزدیک کند و به عمد وارد شبهات می شود تا شبهه ها را وسیله عذر خود در انجام لغزش ها قرار دهد.
نهج البلاغه: حکمت 397
شرح حدیث:
مغیره مصداق این دو آیه شریفه بود:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَی وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ(1)
بعضی از مردم خدا را فقط با زبان عبادت می کنند وقتی خیری به آنها می رسد اطمینان پیدا می کنند و هنگامی که گرفتار ناراحتی ها می شوند از دین برگشته و منقلب می شوند در نتیجه در دنیا و آخرت زیانکار می گردند این است زیان آشکار.
فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ(2)
آن هایی که دلهایشان میل به باطل دارد از آیات مبهم و متشابه قرآن پیروی می کنند تا در دین فتنه انگیزی کنند.
چرا عرض کردم مغیره مصداقی از دو آیه فوق است چون این مرد از جمله کسانی بود که دینداری را برای منافع شخصی خود می خواست و به واقع متدین به دین نبود و در جایی که احساس می کرد حمایت از دین مغایرت با منافع دنیایی او دارد پشت به دین می کرد و دست به هر عمل خلافی می زد چنانکه در فتنه بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم جزو ضاربین حضرت زهرا علیها السلام بود و در دارو دسته اوباش نقش اول را بازی کرد. و او طبق فرمایش امام علیه السلام به عمد وارد شبهات می شد تا ایجاد فتنه کند به همین دلیل یکی از مصادیق آیه دوم بود. چون دلش میل به باطل داشت برای ایجاد فتنه دنبال مسائل شبهه ناک بود و تلاش می کرد دیگران را نیز به شبهه بیندازد.
امام علیه السلام در جای دیگر فرمودند:
اِحذَروا الشُّبهَهَ فَاِنَّها وُضِعَت لِلفِتنَةِ(3)
از شبهه حذر کنید زیرا که شبهه به قصد فتنه و گمراه سازی ساخته شده است.
چنانکه عده ای گاه به خاطر قلب گمراه خود و گاه به عنوان مزدوری برای بیگانه در دین خدا ایجاد شبهه میکنند تا مردم به ویژه جوانان را منحرف کنند.
امام علیه السلام در یکی از نامه هایشان به معاویه نوشتند:
وَ أَرْدَیْتَ جِیلاً مِنَ اَلنَّاسِ کَثِیراً خَدَعْتَهُمْ بِغَیِّکَ وَ أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ(4)
تو گروه بسیاری از مردم را تباه کردی و با گمراه کردنشان فریبشان دادی و آنها را در موج دریای نفاق خود انداختی تا آنجا که تاریکی ها ایشان را احاطه کرد و گرفتار تلاطم امواج شبهه ها شده اند.
راه علاج برای کسانی که مورد هجوم شبهات قرار می یگرند همان توصیه امام علیه السلام به عمار بن یاسر است که دعه از چنگ این گونه آدم های فریبکار فرار کنید و آنها را به حال خود بگذارید.
حقیر عرض می کنم به این دلیل هست آنها دنبال مشتری می گردند تا افراد را به دام فتنه خود اندازند پس چه بهتر از آنان برحذر باشیم تا طعمه ای برای به دام انداختن نداشته باشند.
امام علیه السلام در جای د یگر سفارش می فرمودند:
اَمسِک عَن طَریقٍ اذا خِفتَ ضَلالَهُ فَاِنَّ الکَفَّ عَن حَیرَهِ الضَّلالَهِ خَیرٌ مِن رَکُوبِ الاَهوالِ(5)
از پیمودن راهی که بیم گمراه شدن در آن را داری خودداری کن زیرا باز ایستادن از سرگشتگی گمراهی بهتر از مواجه شدن به هول و هراس هاست.
پینوشتها:
1- سوره حج، آیه 11
2- سوره آل عمران، آیه 7
3- نهج السعاده، ج 2، ص 320
4- نهج البلاغه، نامه 32
5- تحف العقول، ص 69
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَی وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ(1)
بعضی از مردم خدا را فقط با زبان عبادت می کنند وقتی خیری به آنها می رسد اطمینان پیدا می کنند و هنگامی که گرفتار ناراحتی ها می شوند از دین برگشته و منقلب می شوند در نتیجه در دنیا و آخرت زیانکار می گردند این است زیان آشکار.
فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ(2)
آن هایی که دلهایشان میل به باطل دارد از آیات مبهم و متشابه قرآن پیروی می کنند تا در دین فتنه انگیزی کنند.
چرا عرض کردم مغیره مصداقی از دو آیه فوق است چون این مرد از جمله کسانی بود که دینداری را برای منافع شخصی خود می خواست و به واقع متدین به دین نبود و در جایی که احساس می کرد حمایت از دین مغایرت با منافع دنیایی او دارد پشت به دین می کرد و دست به هر عمل خلافی می زد چنانکه در فتنه بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم جزو ضاربین حضرت زهرا علیها السلام بود و در دارو دسته اوباش نقش اول را بازی کرد. و او طبق فرمایش امام علیه السلام به عمد وارد شبهات می شد تا ایجاد فتنه کند به همین دلیل یکی از مصادیق آیه دوم بود. چون دلش میل به باطل داشت برای ایجاد فتنه دنبال مسائل شبهه ناک بود و تلاش می کرد دیگران را نیز به شبهه بیندازد.
امام علیه السلام در جای دیگر فرمودند:
اِحذَروا الشُّبهَهَ فَاِنَّها وُضِعَت لِلفِتنَةِ(3)
از شبهه حذر کنید زیرا که شبهه به قصد فتنه و گمراه سازی ساخته شده است.
چنانکه عده ای گاه به خاطر قلب گمراه خود و گاه به عنوان مزدوری برای بیگانه در دین خدا ایجاد شبهه میکنند تا مردم به ویژه جوانان را منحرف کنند.
امام علیه السلام در یکی از نامه هایشان به معاویه نوشتند:
وَ أَرْدَیْتَ جِیلاً مِنَ اَلنَّاسِ کَثِیراً خَدَعْتَهُمْ بِغَیِّکَ وَ أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ(4)
تو گروه بسیاری از مردم را تباه کردی و با گمراه کردنشان فریبشان دادی و آنها را در موج دریای نفاق خود انداختی تا آنجا که تاریکی ها ایشان را احاطه کرد و گرفتار تلاطم امواج شبهه ها شده اند.
راه علاج برای کسانی که مورد هجوم شبهات قرار می یگرند همان توصیه امام علیه السلام به عمار بن یاسر است که دعه از چنگ این گونه آدم های فریبکار فرار کنید و آنها را به حال خود بگذارید.
حقیر عرض می کنم به این دلیل هست آنها دنبال مشتری می گردند تا افراد را به دام فتنه خود اندازند پس چه بهتر از آنان برحذر باشیم تا طعمه ای برای به دام انداختن نداشته باشند.
امام علیه السلام در جای د یگر سفارش می فرمودند:
اَمسِک عَن طَریقٍ اذا خِفتَ ضَلالَهُ فَاِنَّ الکَفَّ عَن حَیرَهِ الضَّلالَهِ خَیرٌ مِن رَکُوبِ الاَهوالِ(5)
از پیمودن راهی که بیم گمراه شدن در آن را داری خودداری کن زیرا باز ایستادن از سرگشتگی گمراهی بهتر از مواجه شدن به هول و هراس هاست.
پینوشتها:
1- سوره حج، آیه 11
2- سوره آل عمران، آیه 7
3- نهج السعاده، ج 2، ص 320
4- نهج البلاغه، نامه 32
5- تحف العقول، ص 69
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.